۸ نتیجه برای رحمانی فرح
حدیث امیری، بهاره شعبان پور، کاوه رحمانی فرح،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر نگهداری کپور نقرهای در یخ در فواصل زمانی ۰، ۳، ۶، ۹، ۱۲، ۱۵روز بر خواص کیفی پودر سوریمی تولیدی با آنالیز ترکیبات تقریبی، تغییرات رنگ، چگالی، ظرفیت جذب روغن، حلالیت پروتئین، ظرفیت امولسیونی و پایداری امولسیون، توانایی تشکیل ژل، و میزان تیوباربیتوریک اسید بررسی شد. افزایش زمان یخگذاری ماهی سبب افزایش در میزان چگالی، شاخص تیوباربیتوریک اسید گردید.افزایش زمان یخگذاری همچنین منجر به کاهش سایر خواص کیفی، همچون ترکیبات تقریبی، شاخصهای رنگی، حلالیت پروتئین، ظرفیت جذب روغن و توانایی تشکیل ژل پودر سوریمی گردید (۰۵/۰<p). روند تغییرات ظرفیت و پایداری امولسیونی تیمارها در روزهای مختلف منظم نبود ولی با گذشت زمان کم شد (۰۵/۰<p). بر اساس نتایج بهدست آمده، نگهداری طولانی مدت کپور نقرهای در یخ باعث کاهش خواص کیفی پودر سوریمی تولیدی گردید.
حدیث امیری، بهاره شعبان پور، کاوه رحمانی فرح،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر نگهداری ماهی کپور نقرهای منجمددر دمای C°۲۰- در فواصل زمانی ۰، ۲، ۴، ۶ ماه بر خواص کیفی پودرسوریمی تولیدی بررسی شد. ویژگیهای کیفی پودر سوریمی تهیه شده با سنجش ترکیب شیمیایی، تغییر رنگ، ارزشیابی حسی، چگالی، ظرفیت جذب روغن، ظرفیت نگهداری آب،درصد حلالیت پروتئین، ظرفیت امولسیونی و پایداری امولسیون، ظرفیت و پایداری کف، توانایی تشکیل ژل و میزان تیوباربیوتیک اسید آنالیز گردید. بررسی. نتایج بیانگرکاهش معنادار (۰۵/۰p<)اکثر شاخصها در تیمارها نسبت به شاهد بود، بهطوریکه ظرفیت نگهداری آب و درصد حلالیت پروتئین تیمارها طی دوره نگهداری تا ماه ششم به ترتیب از ۴/۱۳ به ۴۶/۱۰ میلیلیتر بر گرمو از ۴۲/۷ درصد به ۸۲/۴ درصدکاهش یافت.همچنین تیمارها به لحاظ ثبات کف پایدار نبودند. میزان چگالی و تیوباربیتوریک اسیدTBA))در تیمارها با گذشت زمان روند افزایشی معناداری داشتند(۰۵/۰p<). با توجه به نتایج بهدست آمده و از دیدگاه ارزیابان حسی، تولید پودر سوریمی با کیفیت مطلوب از ماهی کپور نقرهای منجمد، تا ماه چهارم نگهداری ماهی در دمایC°۲۰- درجه میباشد.
سیده زهرا عرب، بهاره شعبانپور، پرستو پورعاشوری، کاوه رحمانی فرح،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی اثر سطوح مختلف چربی و جایگزینی بخشی از نمک کلرید سدیم با کلرید پتاسیم بر خواص فیزیکو شیمیایی، حسی و ماندگاری سوسیس ماهی تهیه شده از مینس ماهی طی نگهداری در یخچال بود. در این راستا سوسیس ها با مقادیر متفاوت چربی (۱۰، ۱۵، ۲۰ درصد) و جایگزینی بخشی از کلرید سدیم با کلرید پتاسیم (NaCl۵۴ /۰ +KCl۹۵/۰ و NaCl ۰۲/۱ + KCl ۴۷/۰) تهیه و به مدت ۳۰ روز در یخچال نگهداری شدند و تحت آزمایش های فیزیکی، شیمیایی و حسی قرار گرفتند. نتایج بررسی ترکیبات تقریبی و pH، تفاوت معنی داری بین فرمولاسیون های مختلف سوسیس با نمونه شاهد نشان داد ( ۰۵/۰>P). با اضافه شدن KCl به فرمولاسیون، محصول نهایی سختی بالاتری نسبت به شاهد داشت. در آنالیز حسی هم تفاوت معنی داری بین نمونه ها دیده نشد. تیمارهایی که چربی بالاتری داشتند بیشترین امتیاز را در صفت بافت به خود اختصاص دادند اما این تفاوت معنی دار نبود (۰۵/۰< P). در رنگ، مزه و پذیرش کلی نیز تفاوت معنی داری بین سایر نمونه ها و نمونه شاهد مشاهده نشد. به طور کلی پارامترهای حسی در طول زمان کاهش یافت اما این کاهش معنی دار نبود. افزایش تیو باربیوتیک اسید در همه تیمار ها در طول زمان مشاهده شد اما در هیچ یک از تیمار ها از حد مجاز تجاوز نکرد.
فریده بخشی، کاوه رحمانی فرح، ابراهیم حسین نجدگرامی، رامین مناف فر، امیر توکمه چی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
اهداف: سیستم بیوفلوک، استفاده از میکروارگانیزمهایی مانند باکتریهای هتروتروف، جلبکها، زئوپلانکتونهای غذایی و آغازیان است که مواد دفعی آبزیان پرورشی و غذای خوردهنشده در استخرها را تجزیه و مصرف میکنند و بهعنوان یک سیستم مدرن آبزیپروری موجب افزایش بازدهی استخرهای پرورش شده است. هدف این تحقیق، بررسی کیفیت گوشت ماهیان کپور معمولی پرورشیافته در سیستم بیوفلوک طی دوره نگهداری در یخچال (°C۱±۴) بود.
مواد و روشها: در تحقیق تجربی حاضر، ۳۰۰ قطعه بچه ماهی کپور معمولی بهمدت ۹ هفته، با غذای تجاری (شاهد) و سه تیمار آزمایشی، تغذیه شده و سپس شاخصهای کیفی گوشت ماهیان مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS ۲۱ و توسط آزمون چنددامنهای دانکن، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد.
یافتهها: پایینترین کیفیت طعم گوشت ماهی در تیمار ملاس مشاهده شد و با سایر تیمارها اختلاف معنیدار داشت (۰/۰۵<p). در حالی که در سایر پارامترهای حسی گوشت پخته و درصد افت پخت، هیچ گونه اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده نشد (۰/۰۵<p). تیمار شاهد و تیمار بیوفلوک ملاس بهترتیب کمترین و بیشترین شاخص قرمزی رنگ پوست را داشتند. با افزایش دوره ماندگاری میزان تیوباربیتوریکاسید در تیمار شاهد و در تیمارهای بیوفلوک بهترتیب افزایش و کاهش معنیدار داشت (۰/۰۵>p). مقادیر سولفیدریل و پپتیدهای محلول در تریکلرواستیکاسید با گذشت زمان نگهداری ماهیها کاهش یافتند.
نتیجهگیری: سیستم بیوفلوک در کیفیت گوشت ماهیان کپور معمولی پرورشیافته در طی دوره نگهداری در یخچال تاثیر مثبت دارد و دوره ماندگاری آن را افزایش میدهد.
دوره ۱۳، شماره ۶۱ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
استفاده از پوششهای هیدروکلوئیدی یکی از روشهای پیش تیمار جهت کاهش میزان جذب روغن در طی فرآیند سرخ کردن است. هدف از این پژوهش بررسی اثر هیدروکلوئیدهای مختلف شامل کربوکسی متیل سلولز، هیدروکسی پروپیل متیل سلولز، زانتان و زدو در مقادیر ۵/۰، ۱ و ۵/۱ درصد بر میزان جذب روغن و خواص کیفی میگو پس از فرآیند سرخ کردن میباشد. میگوهای بدون پوشش (شاهد) و میگوهای پوشش دهی شده با محلولهای هیدروکلوئیدی جهت کاهش رطوبت سطحی به مدت ۱۰ دقیقه تحت دمای ۱۵۰ درجه سلسیوس قرار گرفتند، سپس بستهبندی شده و در فریزر ۲۰- درجه سلسیوس نگهداری شدند. پس از گذشت یک هفته، میگوها بهصورت منجمد در دمای ۱۷۰ درجه سلسیوس به مدت ۹۰ ثانیه در روغن آفتابگردان سرخ شدند. پوششهای هیدروکلوئیدی باعث کاهش میزان جذب روغن و افزایش میزان رطوبت در میگوهای سرخشده شدند. بیشترین میزان رطوبت و کمترین میزان چربی در میگوهای پوشش دهی شده با محلول هیدروکسی پروپیل متیل سلولز با غلظت ۵/۱ درصد مشاهده شد. پوششهای هیدروکلوئیدی باعث نرم شدن بافت و کدر شدن رنگ میگوها شدند. نتایج ارزیابی حسی نشان داد که همه نمونهها (پوشش دهی شده و بدون پوشش) قابلقبول بودند و درمجموع نمونههای پوشش دهی شده با محلول کربوکسی متیل سلولز با غلظت ۱ درصد بیشترین پذیرش کلی را داشتند.بنابراین،استفاده از پوششهای هیدروکلوئیدی میتواند روش مناسبی برای تولید فرآورده آماده مصرف میگوی کمچرب باشد.
دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی غنیسازی برگر ماهی با حالتهای مختلف روغن امگا-۳ و عصارههای رزماری و دارچین و بررسی پایداری آنها در دمای ۱۸- درجه سانتیگراد بود. روغن امگا-۳ به شکلهای الف) امولسیون و عصاره گیاهی (جداگانه)، ب) پودر ریزپوشینه امگا-۳ و عصاره گیاهی و ج) امولسیون و عصاره گیاهی (به صورت ترکیب) به برگر ماهی کپور نقرهای اضافه شدند. تیمارهای آزمایشی با تیمار شاهد شامل پودر ریزپوشینه ماهی، روغن ماهی و روغن گیاهی مقایسه شدند. آزمونهای فیزیکوشیمیایی و حسی در پایان ماههای صفر، اول، دوم، سوم و چهارم نگهداری برگرهای ماهی در دمای ۱۸- درجه سانتیگراد صورت گرفت. در طول دوره نگهداری برگرها، تیمار حاوی امولسیون رزماری با مقدار ۸۵/۶۹ درصد بیشترین مقدار و تیمار ریزپوشانی و عصاره رزماری با ۳۸/۶۸ درصد کمترین مقدار رطوبت را در ماه چهارم از خود نشان داد. غنی سازی برگر ماهی با روغن امگا-۳ تاثیری بر میزان چربی برگرها در روز نخست نداشت (۰۵/۰<P). برگرهای غنیسازی شده در تیمارهای امولسیون رزماری و امولسیون دارچین، اسیدهای چرب آزاد کمتری نسبت به برگرهای حاوی روغن خالص ماهی داشتند. غنی سازی برگرها با روغن امگا-۳ تاثیر نامطلوب بر تخریب ترکیبات نیتروژندار و تجمع این ترکیبات در فرآورده نشان نداد (۰۵/۰<P). امتیازهای حسی بیانگر کیفیت بافت و بوی برگرهای غنی شده نزدیک به تیمارهای شاهد با روغن گیاهی بود در حالیکه شاخص طعم بیشتر متاثر از فرایند غنیسازی بود. بنابر این پژوهش بهمنظور غنیسازی برگر ماهی، استفاده از امولسیون رزماری و دارچین پیشنهاد میشود.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۵ - ( شهریور ۱۴۰۰ )
چکیده
اثر جوشاندن میگو در آب نمک با شوری های مختلف (صفر الی ۴ درصد) و در زمان های مختلف (۱ تا ۷ دقیقه) و خشک کردن به مدت ۲۰ ساعت در دمای ۶۰ درجه سانتی گراد بر کیفیت میگوی وانامی پرورشی بررسی شد. در تمامی شوری ها افزایش زمان جوشاندن از ۱ تا ۷ دقیقه سبب کاهش وزن میگوها گردید (۰۵/۰ > P). بیشترین کاهش مربوط به زمان ۷ دقیقه بوده است. با افزایش شوری، بر سفتی میگوهای خشک شده بطور معنی داری افزوده شده بطوریکه در زمان های ۳ و ۷ دقیقه، میگوهای جوشانده شده در شوری ۳ درصد بالاترین سفتی بافت را نشان دادند (۰۵/۰ > P). در زمان های ۵ و ۷ دقیقه پخت، بالاترین مزه در شوری های صفر و ۲ درصد اتفاق افتاد و شوری های بالاتر معمولا منجر به پذیرش کمتری گردید (۰۵/۰ > P). میگوهای خشک شده در زمان ۸ ساعت دارای بیشترین میزان اسید های چرب امگا-۳ بودند (۰۵/۰ > P). بیشتر شدن زمان خشک کردن میگو منجر به اکسایش بیشتر اسید های چرب چند غیر اشباع گردید. شاخص ترومبوژنسیته بین ۰۴۴/۰ الی ۰۵۲/۰ متغیر بود. بالاترین میزان این شاخص مربوط به میگوهای خشک شده برای مدت ۲ ، ۱۲ و ۱۴ ساعت بود. در زمان خشک کردن ۲ ساعت فواصل بین فیبرهای عضلاتی بسیار کم بوده و بافت در وضعیت مناسبی بود. افزایش زمان خشک کردن تا ۴ نیز تغییر محسوسی بر ساختار بافت نداشته و تقریبا شبیه نمونه ۲ ساعت بود. در زمان ۶ ساعت تا حدودی فضای بین فیبرهای عضلانی افزایش یافت. با افزایش بیشتر زمان خشک کردن (۸ تا ۱۴ ساعت) تغییرات ساختار بافتی مشهود تر بوده و فضای بین فیبرهای عضلانی بیشتر گردید.
دوره ۱۹، شماره ۱۳۱ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر کربوکسی متیل سلولز بر کاهش جذب روغن و بررسی کیفیت ناگت ماهی کپور سرگنده در طی فرآیند سرخ کردن عمیق میباشد. جهت بهینهسازی ناگت ماهی از سطوح مختلف هیدروکلوئید کربوکسی متیل سلولز (۲۵/۰، ۵۰/۰ و ۷۵/۰ درصد)در فرمولاسیون گوشت، در بخش آرد زنی اولیه (۲۵، ۵۰ و ۷۵ درصد) و در خمیرآبه(۲۵/۰، ۵۰/۰ و ۷۵/۰ درصد) استفاده شد. تمامی ناگتهای پیش سرخ شده در دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد به مدت ۳ دقیقه سرخ شدند. روششناسی سطح پاسخ با استفاده از یک طرح باکس بانکن برای ارزیابی پارامترهای ثابت مطالعه بر میزان رطوبت، جذب روغن، چروکیدگی، چسبندگی، شاخص روشنایی و پذیرش کلی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش درصد صمغ در مراحل تهیه فرمولاسیون اولیه و همچنین خمیرآبه، میزان رطوبت بهصورت غیرمعنیداری در ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت(۰۵/۰<p) ولی با افزایش درصد صمغ در مرحله آردزنی همواره میزان رطوبت افزایش یافت. از طرفی مشخص شد که با افزایش صمغ موجود تا ۵/۰ درصد در فرمولاسیون اولیه میزان جذب روغن کاهش ولی میزان چروکیدگی و چسبندگی افزایش یافت. یافتهها نشان داد که با افزایش درصد صمغ مرحله آردزنی میزان شاخص روشنایی بهصورت جزئی افزایش یافت ولی با افزایش درصد صمغ خمیرآبه در ابتدا میزان این شاخص افزایش و سپس کاهش یافت. نتایج بهینهسازی فرمولاسیون نشان داد که برای ناگتی با بهترین کیفیت بایستی درصد صمغ در فرمولاسیون اولیه، مرحله آردزنی و خمیرآبه به ترتیب ۵۰/۰، ۷۵ و ۷۳/۰ درصد باشد تا تحت شرایط مذکور مطلوبیت ۸۰۱/۰حاصل گردد.