جستجو در مقالات منتشر شده


۳۵ نتیجه برای صادقی زاده

شیرین جمشیدی، محمدرضا کلباسی، مجید صادقی زاده، محمدعلی یزدانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

تأثیر ماده شبه استروژنی نونیل فنل بر بیان ژن های ویتلوژنین و زونا پلوسیدا ۳,۱ در بافت کبد، طحال، آبشش و عضله تاس ماهی ایرانی نوجوان بررسی شد. پس از تزریق داخل صفاقی ماهی با ۱۰۰ میلی گرم نونیل فنل، ۵ میلی گرم ۱۷ بتا استرادیول و۲ میلی لیتر ماده حامل روغن بادام زمینی به ازای هر کیلوگرم وزن ماهی (به ترتیب به عنوان تیمار اصلی، کنترل مثبت و کنترل منفی)، RNA بافت های مورد مطالعه استخراج و به cDNA تبدیل، سپس واکنش RT-PCR برای هر بافت به طور جداگانه انجام شد. نتایج نشان داد که ویتلوژنین تنها در بافت کبد بیان شده، اما ژن زوناپلوسیدا ۳.۱ علاوه بر کبد، در بافت طحال در معرض نونیل فنل و هورمون ۱۷ بتااسترادیول نیز واجد بیان بوده است. این در حالی است که برای ژن ویتلوژنین در بافت های طحال، آبشش و عضله و برای ژن زوناپلوسیدا ۳.۱ در بافت های آبشش و عضله هیچ گونه بیانی مشاهده نشد. میزان بیان ژن ویتلوژنین در تیمار با هورمون بتااسترادیول درکبد ۴۸/۲± ۹۵/۹ و در تیمار نونیل فنل در کبد ۳۵/۰± ۸۵/۲ بود. میزان بیان ژن زوناپلوسیدا ۳.۱ در کبد برای تیمار با غلظت ۵ میلی گرم هورمون بتااسترادیول درکبد ۵۱/۲±۹۸/۹ و در تیمار نونیل فنل در کبد ۳۵/۰±۳۷/۳ بود؛ میزان بیان ژن زوناپلوسیدا ۳.۱ در طحال ۰۲۱/۰± ۲۵/۰ بود  (۰.۰۵<p). بنابراین، با توجه به تأثیر نونیل فنل بر تغییرات معنی دار بیان ژن های مورد مطالعه در بافت های کبد و طحال، می توان از این ژن ها به عنوان نشانگرهای زیستی در ردیابی تأثیرهای مواد شبه استروژنی در تاس ماهی ایرانی دریای خزر استفاده کرد.

دوره ۷، شماره ۳ - ( ویژه‌نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

در این مطالعه، نانو حاملهای دارورسان بر پایه هیبرید گرافن اکساید و گرافن اکساید احیاء شده با پلیمر پرشاخه پلی گلیسرول ساخته شد. عامل دار کردن مواد گرافنی از طریق پیوندهای غیرکووالانسی بین سیستم کونژوگاسیون π مواد گرافنی با سیگمنت آروماتیکی در نقطه کانونی پلیمر انجام شد. پلی گلیسرول پلیمری آبدوست و زیست سازگار است که سبب افزایش پایداری کلوئیدی و کاهش برهمکنشهای غیر ویژه مواد گراافنی در محیطهای فیزیولوژیک شد. بارگذاری کورکومین بعنوان داروی گیاهی ضد سرطان و غیر محلول در آب با زیست دسترسی اندک و سرعت متابولیزه بالا در داخل بدن، بسادگی بر روی این دو هیبرید انجام گرفت. نتایج نشان از ظرفیت بار گذاری بالای هیبرید گرافن اکساید احیاء شده(%۴۹) در مقایسه با هیبرید گرافن اکساید (%۱۵) به علت بازیافت سیستم کونژوگاسیون π در گرافن اکساید احیاء شده داشت. کارایی ضد سرطانی این دو نانو هیبرید دارویی بر روی سلولهای سرطان سینه انسانی MCF۷ باآزمایش بقای سلولی به روش MTT مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که حاملهای هیبریدی زیست سازگاری مناسبی دارند. همچنین نانو هیبریدهای دارویی حاصل ضمن افزایش حلالیت و پایداری کورکومین در محیط آبی، خاصیت ضد سرطانی قابل مقایسه با داروی آزاد کورکومین دارند. با توجه به ظرفیت بارگذاری بسیار بالایی هیبرید گرافن اکسایداحیاءشده نسب به هیبرید گرافن اکساید، می توان در دوزهای پایین هیبرید دارویی به غلظت موثر دارو دست یافت و این مزیت استفاده از این هیبرید نسبت به هیبرید دارویی گرافن اکساید می باشد.

دوره ۷، شماره ۳ - ( ویژه‌نامه ۱۳۹۵ )
چکیده

اتانل به عنوان یک سوخت زیستی تجدید پذیر جایگزین مناسب و بی نقصی برای سوخت های فسیلی چالش بر انگیز به نظر می رسد. باکتری گرم مثبت باسیلوس سوبتیلیس توانمندی های ذاتی مثبت متعددی برای تبدیل شدن به یک باکتری تولید کننده اتانل نشان میدهد از جمله توانایی تخمیر طیف گسترده ای از قند های حاصل از هیدرولیز زیست توده لیگنوسلولزی. تبدیل این باکتری تجزیه کننده سلولز به یک باکتری تولید کننده اتانل، با روشهای مهندسی متابولیک و از طریق وارد کردن اپرون تولید اتانل از باکتری زیموموناس موبیلیس به دو فرم پلاسمیدی و اپی زومال، صورت گرفت و در نهایت سویه های SR۱، SR۲۱ و SR۲۲ ایجاد شدند. در سویه های SR۲۱ و SR۲۲ ژن لاکتات دهیدروژناز نیز حذف شد، این سویه ها اهمیت تولید کوفاکتور NAD+ و تاثیر آن بر رشد بی هوازی باکتری را نشان دادند. با توجه به نقش یون Fe۲+ در فعالیت آنزیم الکل دهیدروژناز II و تامین NAD+، بررسی میزان تولید اتانل در سویه های نوترکیب در حضور این یون انجام شد و تاثیر مثبت آن در بهبود رشد سویه ها در شرایط بی هوازی نشان داده شد. در نهایت بازده تولید اتانل توسط سویه های SR۱، SR۲۱ و SR۲۲ به ترتیب ۸/۵۳%، ۷/۸۶% و ۹/۸۳% بود.

دوره ۹، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۷- ۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: تحقیقات انجام شده عفونت‌زایی متفاوتی را در شرایط آزمایشگاه in vitro برای دو سوشVZV بنامهای Dumas و Oka نشان داده است. تاکنون عفونت‌زایی قابل توجهی برای سوش Dumas در آزمایشگاه مشاهده نشده، در حالی‌که سوش Oka در همین شرایط عفونت‌زایی مناسبی داشته است. یکی از دلایل تفاوت، می‌تواند بیان ضعیف ژنهای همانند سازی سوش Dumas نسبت به سوش Oka به علت تفاوت در توالی پروموتر این ژنها باشد. مواد و روشها: در این تحقیق تفاوت توالی پروموترها و تأثیر آن در رونویسی و بیان در برخی از ژنهای همانندسازی (ژن ۱۶ و ۵۲) به روش اندازه‌گیری بیان ژن گزارشگر بررسی شده است. باتوجه به توالی ژنوم (Dumas) VZV ۲ جفت آغازگر برای تکثیر پروموتر ژنهای ۱۶ و ۵۲ طراحی گردید. به‌وسیله این آغازگرها ناحیه تقریبی پروموترهای ژنهای ۱۶و۵۲ در سوشهای Dumas و Oka با روش PCR تکثیر شد و پس از تعیین توالی در ناقل حاوی ژن گزارشگر Lacz وارد شد و مقایسه قدرت بیان پروموتر‌ها در سلول ۷Huh بعد از ساخت این مولکولهای نوترکیب به روش اندازه‌گیری آنزیم بتا گالاکتوزیداز حاصل بررسی شد. نتایج: مقایسه مولکولهای نوترکیب ژن۵۲ نشان داد قدرت پروموتر سوش Oka حدود ۴ بار بیشتر از قدرت پروموتر همین ژن در سوش Dumas می‌باشد. همین طور با ورود همزمان ناقل حاوی ترانس اکتیواتور (۶۲IE) و مولکولهای نوترکیب به سلولهای ۷Huh پروموتر ژن ۵۲ سوش Oka نسبت به پروموتر سوشDumas نسبت به حالت پایه ۴ بار بیشتر متأثر گردید. در بیان ژن گزارشگر به‌وسیله پروموترهای ژن ۱۶، دو سوش تفاوت چندانی مشاهده نشد. تعیین توالی نوکلئوتیدی ناحیه تکثیر شده ژن ۵۲ نشان داد که دو سوش Dumas و Oka در۳ نقطه متفاوت می‌باشند. در حالی‌که در ناحیه تکثیر شده ژن ۱۶ تفاوتی بین دو سوش مشاهده نشد. بحث و نتیجه‌گیری: بنابراین معلوم گردید پروموتر ژن ۵۲ سوش Oka به دلیل جهش ۴ مرتبه فعالتر از این پروموتر در سوش Dumas می‌باشد که احتمالاً در عفونت‌زایی سوشOka مؤثر است.

دوره ۹، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

اهداف: القای مصنوعی بیش- بیان miRNA راهکار مناسبی برای القای موثرتر تمایز سلولی است. نقش موثر miR-۱ در تکوین و تمایز سلول‌های قلبی گزارش شده است. لنتی‌ویروس یک ناقل کارآمد برای تهیه رده‌های سلولی پایدار است. هدف پژوهش حاضر تولید رده سلولی با بیش- بیان پایدار miR-۱ برای ایجاد یک مدل زیستی برای مطالعات قلبی بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر، سلول‌های HEK ۲۹۳T در محیط کشت DMEM به‌همراه سرم جنین گاوی (FBS) ۱۰% و ال- گلوتامین ۲میلی‌مولار و پنی‌سیلین- استرپتومایسین ۱X در محیط انکوباتور کشت داده شدند. پس از کلون‌کردن ژن miR-۱، کلون‌های نوترکیب انتخاب شدند و حضور قطعه ژنی در وکتور نوترکیب با توالی‌یابی تایید شد. وکتور حامل miR-۱ به‌همراه وکتورهای کمکی در سلولHEK۲۹۳T  به‌صورت ویروس نوترکیب بسته‌بندی شد. تراآلایی سلول‌های HEK۲۹۳T با ویروس نوترکیب برای تولید رده پایدار انجام شد. سپس کارآیی تراآلایی و رقت موثر ویروس با نشانگر GFP سنجش شد. تغییرات بیان miR-۱ با روش qPCR بررسی شد. تحلیل داده‌ها از طریق بررسی مقایسه‌ای چرخه آستانه و روش Pfaffl انجام گرفت.
یافته‌ها: بیشترین میزان بیان GFP مربوط به سلول‌های آلوده‌شده با رقت ۱۵۰میکرومولار بود. نشانگر فلورسنت GFP موجب تسهیل فرآیند بهینه‌سازی و تخلیص سلول‌های نوترکیب شد. در ارزیابی qPCR، بیان miR-۱ در سلول‌های تراآلایی شده در مقایسه با سلول‌های گروه کنترل افزایش قابل ملاحظه‌ای داشت.
نتیجه‌گیری: رده سلولی پایدار نوترکیب HEK۲۹۳T بیش- بیان‌کننده miR-۱ در لنتی‌ویروس، به‌عنوان مدل زیستی مناسب برای بررسی فرآیندهای تکامل و تکوین قلب است.


دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Spring ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: امروزه نشانگرهای DNA یکی از مهمترین شاخص‌ها در زمینه تخمین اندازه مولکولی نمونه‌های DNA هستند که در تمام آزمایشگاه‌های پزشکی و تحقیقاتی از آن استفاده می‌شود. اما متأسفانه در کشور ما، تاکنون این ماده ساخته نشده است و تمام نمونه‌های نشانگر استفاده شده در کشور، از شرکت های خارجی تهیه می‌گردد. هدف از انجام این تحقیق، ایجاد فناوری مناسب برای ساخت این ماده ارزشمند در سطح آزمایشگاه بود. مواد و روش‌ها: در این راستا، برای تهیه نشانگرهای DNA لامبدا از دو گونه مختلف لامبدا به نام‌های EMBL۳A و CI۸۵۷sam۷ که هر دو جز فاژهای لیتیک بودند و از پلاسمیدهای pBR۳۳۲ و pUC۱۸ و پلاسمیدهای نوترکیبVZV، به‌عنوان منبع DNA استفاده گردید. نتایج: در نهایت هفت نشانگر DNA ساخته شد که چهار عدد از آنها (Sam۱، Sam۲، /HindIII/BamH۱، /HindIII/EcoR۱) در نوع خود تازه بودند و به عنوان الگوهای جدید معرفی می‌شوند، ولی سه تای دیگر (/Hind III، /Pst I، pBR۳۳۲/MspI) مشابه خارجی هم دارند، و تولید آنها برای اولین بار است که در ایران انجام می‌شود. نتیجه‌گیری: بعد از طراحی و ساخت این نشانگرها، تلاش برای یافتن بهترین شرایط نگهداری و پایدارسازی نشانگرها به صورت موفقیت‌آمیزی انجام گرفت.

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: به‌منظور مطالعه مکانیسم‌های دخیل در فرایند تشکیل آمیلوئیدها، مدل کشت سلولی تجمع پروتئین آمیلین ابداع و ویژگی‌های آن بررسی شد. مواد و روش‌ها: فیبریل‌های آمیلوئیدی از سلول‌های CHO استخراج شد و تمایل اتصال آن‌ها به رنگ تیوفلاوین T و قرمز کونگو بررسی شد. انکسار مضاعف سبز- زرد فیبریل‌های استخراج شده تحت نور پلاریزه مورد بررسی قرار گرفت. به‌منظور بررسی بهتر تشکیل آمیلوئید در سلول‌های CHO، پروتئین آمیلوئیدزایی در این سلول‌ها بیش‌بیان شد. بدین منظور توالی ژن ProIAPP به کمک PCR تکثیر و در ناقل بیانی EGFP-N۱ ساب‌کلون شد. سلول‌های CHO با ناقل EGFP-N۱–ProIAPP و ناقل EGFP-N۱ به‌عنوان شاهد، ترانسفکت شدند. فنوتیپ حدود ۱۰۰ سلول‌ ترانسفکت ‌شده در روز‌‌های مختلف پس از ترانسفکشن به‌وسیله میکروسکوپ فلورسنت ارزیابی شد. وجود ساختارهای آمیلوئیدی در این سلول‌‌ها به‌وسیله رنگ‌آمیزی قرمز کونگو در زیر نور پلاریزه بررسی شد. آزمون حیات سلول به کمک رنگ‌آمیزی تریپان‌بلو روی این سلول‌ها انجام گرفت. نتایج: به‌طور طبیعی ساختار‌های آمیلوئیدی در مقدار کم، در سلول‌های CHO وجود داشت. به‌علاوه سلول‌‌های ترانسفکت شده با ProIAPP-EGFP فنوتیپ تجمع ‌را نشان می‌دادند که این فنوتیپ در ریخت‌شناسی‌های گرد به مراتب بیشتر از نوع بیضوی بود. نتیجه‌گیری: فیبریل‌های آمیلوئیدی در سلول‌های CHO به مقدار کم وجود دارند. پروتئین آمیلین با بیان افزایش یافته در سلول‌های CHO ایجاد فنوتیپ تجمع می‌نماید که از آن می‌توان به‌عنوان مدل کشت سلولی تجمع پروتئین استفاده کرد. ویژگی‌های آمیلوئیدزایی این پروتئین می‌تواند به‌طور گسترده‌ای ما را در مطالعه مکانیسم‌‌های درگیر در فرایند تشکیل آمیلوئیدها در پستانداران از جمله انسان یاری نماید.

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

 
کاربرد لیزر NIR در باکتریها اغلب متمرکز بر خاصیت کشندگی و تشدیدکنندگی اثر آنتی بیوتیکها می‌باشد. در این راستا، طیفی از درجات کشندگی و حتی نقض آن گزارش شده‌‌است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر موج لیزر کم توانnm ۸۰۸ بر زنده‌‌مانی و رشد باکتری E.coli-DH۵α با سه روش شمارش کلنی‌ها(CFUMTT و فلوسایتومتری می‌باشد. به این منظور باکتری در محیط کشت مایع LB تحت تیمار لیزر J/cm۲۱۰۰ و ۲۰۰ قرار داده ‌‌شد و روند رشد و زنده‌‌مانی نسبت به کنترل بررسی و مقایسه گردید. نتایج CFU پس از ۲۴ ساعت به لحاظ آماری مابین کنترل و تیمارهای لیزر معنی‌دار نشد (۰۶/۰P=). ولی نتایج MTT  یک ساعت پس از اعمال لیزر نشان داد که کشندگی باکتریها میان تیمار لیزرJ/cm۲۲۰۰ و کنترل معنی‌دار می‌باشد(۰۰۶/۰P=). نتایج فلوسایتومتری بلافاصله پس از تیمار لیزر با بکارگیری PI و  Triton X۱۰۰نشان داد گذشته از آن که لیزر اثر کشندگی دارد که نتایج MTT را تایید می‌کند، بروز اثرات از تغییر در نفوذپذیری غشا باکتریها تا کشندگی را با افزایش دوز لیزر ثابت می‌نماید. به این ترتیب روش‌های بکاربرده شده نشان دادند که دوزهای مختلف لیزر اثر مهاری با شدت متفاوت بر زنده‌‌مانی و رشد باکتری E.coli-DH۵α دارد و لذا تیمار لیزر می‌تواند کاربردهایی با هدف باکتری‌زدایی یا تسهیل در روند انتقال ژن داشته باشد.
 


دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: اپرون virB در بروسلا ملی‌تنسیس، سیستم ترشحی نوع IV (T۴SS) را رمز می‌کند که برای تکثیر درون سلولی و ایجاد عفونت در مدل موشی مورد احتیاج است. محصول دومین ژن این اپرون، VirB۲ است که پیش‌بینی می‌شود مکانی را در سطح باکتری ایجاد کند تا امکان اتصال به میزبان را فراهم آورد. امروزه مطالعات روی توصیف جهش‌های حذفی در این ژن متمرکز شده است که انتظار می‌رود آثار این جهش در ژن‌های پایین‌دست این اپرون که T۴SS را می‌سازند، نشان داده شود. در این تحقیق بررسی تأثیرات جهش virB۲ بر ماندگاری و تکثیر درون سلولی باکتری در ماکروفاژهای J۷۷۴ و موش‌های BALB/c و میزان ایمنی‌زایی آن بررسی شده است. مواد و روش‌ها: برای این‌که لزوم حضور VirB۲ در ساختار و عملکرد T۴SS مشخص شود، ابتدا با کلون‌سازی، ساختاری که در آن جهش حذفی virB۲ ایجاد شده و ژن مقاومت به کانامیسین جایگزین آن شده بود، ساخته شد. برای نشان دادن تکثیر درون سلولی باکتری، ماکروفاژهای J۷۷۴ و موش‌های BALB/c با بروسلا ملی‌تنسیس سویه وحشی و جهش‌یافته آلوده شدند، همچنین ترشح IgG، اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما در مدل موشی بررسی شد. نتایج: بعد از ۴۸ ساعت، تعداد بروسلاهای جهش‌یافته نسبت به سویه وحشی در ماکروفاژهای J۷۷۴ به شدت کاهش یافت و بروسلاهای جهش‌یافته virB۲ از CFU ۱۰۶×۱ در طحال به کمتر از CFU ۱۰۰۰ در طحال در طی ۸ هفته رسید. همچنین IgG کل طی همین مدت در موش‌های هر دو گروه افزایش یافت، اما اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما فقط در موش‌های آلوده به سویه وحشی باکتری افزایش یافت. نتیجه‌گیری: حضور ژن virB۲ برای تکثیر درون سلولی در ماکروفاژهای J۷۷۴ ضروری است، باکتری‌های جهش‌یافته در ژن virB۲ قادر به ایجاد عفونت پایدار در مدل موشی نیستند. بنابراین نقش ضروری VirB۲ در ساختار T۴SS در هنگام عفونت‌زایی و ترشح اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما نشان داده شد. اما حضور یا عدم حضور این ژن تأثیری در تولید IgG کل ندارد.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: سرطان دهانه رحم چهارمین سرطان­ شایع در بین زنان است. در سال های اخیر توجه به محصولات طبیعی مانند کورکومین با پتانسیل ضدسرطانی، به عنوان مکمل درمانی افزایش یافته است. با این حال به دلیل حلالیت ضعیف، استفاده بالینی از آن این ترکیبات محدود می باشد. در این راستا، در این پژوهش، با هدف بهبود پارامترهای بالینی، اثرات نانوکورکومین در ممانعت از فعالیت آنژیوژنز سرطان دهانه رحم مورد بررسی و با کورکومین آزاد مقایسه شد.
مواد و روش­ها:  روش MTT برای ارزیابی تکثیر رده سلولی هلا، با کورکومین آزاد و نانوکورکومین در دوزها و فواصل زمانی مختلف استفاده شد و میزان آپوپتوز توسط فلوسیتومتری ارزیابی گردید. سپس، بیان ژن فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF-A)در سلول های هلا، توسط Real-Time PCR و وسترن بلات اندازه­گیری گردید.
یافته­ها: با توجه بهIC۵۰  در مدت ۴۸ ساعت در رده سلولی هلا، که برای نانوکورکومین و کورکومین آزاد μM/ml۱۵ و μM/ml۵۰ بود، ترکیب نانوکورکومین اثرکشندگی بیشتری نشان داد. بیان ژن فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (p <۰,۰۰۰۱) و میزان پروتئین(p <۰,۰۱) به دنبال تیمار با نانو کورکومین به طور قابل توجهی کمتر از کورکومین آزاد بود.
نتیجه: نانوحامل باعث افزایش حلالیت و تاثیر بیشتر مهار تکثیر سلول­های سرطانی دهانه رحم هلا شده و در ممانعت از فعالیت آنژیوژنز در غلظت یکسان، سه برابر موثرتر از کورکومین بود. بنابراین، نانوکورکومین می تواند گزینه خوبی برای مکمل دارویی در کنار درمان های رایج سرطان دهانه رحم باشد.
 کلمات کلیدی: سرطان دهانه رحم، نانوکورکومین، سلول هلا، فاکتور رشد اندوتلیال عروقی.
 

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: کورکومین جز فعال گیاه زردچوبه است که با مهار چند مسیر پیام رسانی درون سلولی قادر به القای مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی است. با این حال حلالیت بسیار ضعیف آن در محیط آبی باعث محدودیت استفاده از این ترکیب ارزشمند شده است. در این مطالعه از دندروزوم به‏‏خاطر حلالیت در آب، داشتن ابعاد نانو و عدم سمیت سلولی برای انتقال کورکومین به سلول استفاده شده است. مواد و روش‏ها: در این پژوهش، قابلیت دندروزوم‏ها در رسانش کورکومین به سلول‏های AGS، HT۳، ۵۶۳۷، hBMSC و U۸۷ مورد مطالعه قرارگرفت. برای انتخاب بهترین غلظت دارویی و رده سلولی، غلظت‏های مختلف کورکومین در حالت آزاد و قرار گرفته در دندروزوم بر رده‏های سلولی تأثیر داده شد. سپس میزان القای مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی به کمک رنگ پروپیدیوم آیوداید و میزان بیان ژن Bax به روش RT-PCR نیمه کمی بررسی شد. نتایج: فرمول بندی دندروزومی کورکومین باعث افزایش قابل توجه حلالیت این ماده شدیداً آب‏گریز در سلول‏های AGS شد. به‏طوری که به روش فلوسایتومتری القای مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی بعد از ۱۸ ساعت در سلول‏های تحت تیمار با فرمول بندی دندروزومی کورکومین ۴۸ درصد و با کورکومین آزاد ۲۰ درصد با غلظت بهینه دارو (۲۰میکروگرم در هر میلی‏لیتر) مشاهده شد. همچنین به روش RT-PCR نیمه کمی افزایش سطح بیان ژن القای کننده مرگ برنامه ریزی شده سلول Bax در فرمول بندی دندروزومی نشان داده شد. نتیجه‏گیری: براساس نتایج، دندروزوم باعث افزایش حلالیت و القای سریع‏تر و بیشتر کورکومین در مقایسه با کورکومین آزاد می‏شود. به‏طوری که افزایش بیان ۵۰ درصدی Bax در سلول‏های تحت تیمار نیز این مسئله را تأیید نمود.

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: بررسی تأثیر پارابنزوکواینون و هیدروکواینون بر بیان ژن RUNX۲ (ژنی کلیدی در مسیر تمایز استئوبلاستی) و تمایز استخوانی سلول‏های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان مواد و روش‏ها: با کشت دادن سلول‏های تک هسته‏ای مغز استخوان، سلول‏های بنیادی مزانشیمی تهیه شدند؛ پس از تیمار این سلول‏ها با غلظت ۱۰ میکرومولار هر یک از دو ترکیب پارا-بنزوکواینون و هیدروکواینون، بیان ژن RUNX۲ توسط روش Real-Time RT PCR در ساعت‏های ۱، ۶، ۲۴ و ۴۸ پس از تیمار ارزیابی شد و تمایز استئوبلاستی این سلول‏ها نیز توسط روش‏های رنگ‏آمیزی آلیزارین قرمز و آلکالین فسفاتاز در روزهای ۷ و ۱۴ پس از القای تمایز با استفاده از محیط کشت القا کننده، بررسی شد. نتایج: بیان ژن RUNX۲ در سلول‏های تیمار شده نسبت به کنترل افزایش چشمگیر (تا حدود ۸ برابر) نشان داد ولی تغییر چشمگیری در روند تمایز استئوبلاستی مشاهده نشد. نتیجه‏گیری: با توجه به منابع علمی، افزایش بیان ژن RUNX۲ برای بروز تمایز استئوبلاستی ضروری بوده ولی به تنهایی کافی نیست؛ بنابراین افزایش مشاهده شده در بیان این ژن در پژوهش حاضر، معرف القا یا تسریع در روند تمایز استئوبلاستی نیست. این افزایش می‏تواند شاخص افزایش فعالیت مسیر انتقال نشانه Wnt اصلی بوده و به این ترتیب بیانگر دخالت این مسیر انتقال نشانه در بروز لوسمی میلوییدی حاد ناشی از مجاورت با متابولیت‏های بنزن باشد. از سوی دیگر؛ این افزایش بیان مشاهده شده در سلول‏های بنیادی مزانیشیمی در حضور ترکیبات مذکور می‏تواند نشان دهنده افزایش بیان RUNX۲ در سلول‏های پیش‏ساز میلوییدی به عنوان تأثیر مشابه مجاورت با بنزن و متابولیت های آن باشد و به این صورت در بزوز لوسمی میلوییدی حاد ناشی از مجاورت با بنزن نقش داشته باشد.

دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: برای ایجاد راه‏کارهای ژن درمانی مؤثرتر و ایمن‏تر به عنوان یک درمان واقع‏بینانه، پروموتورهای ویژه توموری برای القای بیان ژن مورد نظر و نابودی سلول‏های سرطانی استفاده می‏شود. در این تحقیق برای اولین بار پروموتور Oct۴ به عنوان یک پروموتور ویژه توموری با کارایی بالا معرفی شد. مواد و روش‏ها: در این تحقیق پروموتور و تشدید کننده‏های Oct۴ در ناقل گزارشگر pGL۳ کنترل کلون شد و بیان لوسیفراز به عنوان یک ژن گزارشگر در رده سلولی گاستریک (AGS) بررسی شد. سپس از ناقل القا کننده مرگ که دارای پروموتور Oct۴ و ژن TK (تیمیدین کیناز ویروس هرپس سیمپلکس) است به همراه پیش داروی گانسایکلوویر استفاده شد و پس از تیمار سلولی به کمک رنگ پروپیدیم آیوداید و کیت کانکسین، تجزیه و تحلیل فلوسیتومتری برای بررسی مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی و اثر این سیستم روی چرخه سلولی انجام شد. نتایج: بیان لوسیفراز تحت فعالیت پروموتور ژن Oct۴ سه برابر پروموتور SV۴۰ است. تجزیه و تحلیل فلوسیتومتری نشان داد تحت پروموتور Oct۴، سیستم HSV/TK/GCV ۱۷/۸۶ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی و درصد اندکی نکروز در رده سلولی گاستریک القا می‏کند. این سیستم چرخه سلولی را در فاز S/G۲ متوقف می‏سازد. نتیجه‏گیری: نتایج نشان می‏دهد که پروموتور Oct۴ در رده سلولی سرطانی گاستریک فعال است و به علت بیان ژن Oct۴ در تعدادی از رده‏های سلولی سرطانی و عدم بیان آن در سلول‏های طبیعی، پروموتور آن می‏تواند به عنوان یک پروموتور ویژه توموری در انواع تومورها به‏کار رود.

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: گروه A روتاویروس، مهم‏ترین عامل ویروسی گاستروانتریت و اسهال شدید در نوزادن و کودکان و مسئول حدود ۶۰۰ تا ۸۷۰ هزار مرگ در سال است، بنابراین تشخیص و درمان این بیماری از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. بازآرایی ژن‏ها طی پاساژهای متوالی ویروس با نسبت بالای عفونت‏زایی در کشت سلول و همچنین در عفونت‏های مزمن در بیماران با نقص ایمنی تشخیص داده شده است. در این مطالعه روش RT-PCR برای ردیابی، تشخیص و تکثیر ژن‏های روتاویروس استاندارد و بازآرایی شده راه‏اندازی شده است. مواد و روش‏ها: RNA روتاویروس از رده سلولی MA-۱۰۴ آلوده استخراج شد و حضور ژنوم توسط الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید ۱۰ درصد و رنگ‏آمیزی نیترات نقره، مشخص شد. تکثیر توالی کامل ژن‏های کد کننده NSP۱, ۲, ۳، با واکنش RT-PCR، برای روتاویروس استاندارد و بازآرایی شده، با آغازگرهای اختصاصی انجام گرفت. نتایج: بازآرایی در ژن‏های NSP۱, ۳ با تغییر الگوی مهاجرت این قطعات در ژل، توسط الکتروفورز در ژل پلی آکریل آمید نشان داده شد. طول کامل محصولات ژن‏های کد کننده NSP۱, ۲, ۳ برای روتاویروس استاندارد و بازآرایی شده تکثیر شد و برای تعیین توالی ارسال شد. نتایج، شکل‏گیری قطعات ژنومی بازآرایی شده، طی پاساژ متوالی روتاویروس گاوی سویه RF را نشان داد. نتیجه‏گیری: تکثیر متوالی ویروس با نسبت بالای عفونت‏زایی در کشت سلول و همچنین عفونت‏های مزمن در گروه‏های هدف با نقص ایمنی در تکامل آن نقش دارد و از طرف دیگرروش‏های استفاده شده برای تعیین ویژگی به طور مداوم در حال تحول و تعریف مجدد است. با در نظر گرفتن تحقق موفقیت مطالعات روتاویروس و اهمیت زیاد توسعه واکسن‏های روتاویروسی، مطالعه بیشتر جزئیات بازآرایی و جمع‏آوری داده برای فهم بهتر ویژگی‏های آنتی‏ژنیک و مولکولی ویروس لازم است. مطالعه حاضر اهمیت تنوع ژنتیکی را نشان داده و می‏تواند اطلاعات ارزشمندی در زمینه تکثیر، تنوع، زیست‏شناسی و تکامل روتاویروس را فراهم نماید.

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده

 همه‌گیری کرونا و مرگ‌ شمار کثیری از انسان‌ها در جهان، شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورها را با خطر روبرو کرده است. ویروس SARS-CoV-۲ از خانواده‌ کرونا ویرویده، عامل بیماری کرونا و مسبب شیوع آن در قرن اخیر است.  به دلیل استفاده ویروس کرونای جدید از پروتئین اسپایک سطح خود برای ورود به سلول‌های میزبان و اتصال به پروتئین سطحی ACE۲  برای ورود ماده‌ ژنتیکی و عفونت‌زایی،  مطالعه ناحیه‌ اتصال به گیرنده (RBD) در پروتئین اسپایک برای دانشمندان بسیار مهم است؛ با مهار این پروتئین و ناحیه اتصال به گیرنده‌ آن ، می توان مانع از ورود ویروس به سلول شد. با استفاده از کلونینگ می‌توان ژنهای این ویروس را تکثیر و پروتئین آن را خالص‌سازی کرد. بکارگیری پپتیدهای ضدویروسی  برای درمان بیماری‌ها یکی از روش‌های بسیار کاربردی است و در درمان SARS-CoV-۲، پپتیدهای ممانعت کننده از اتصال RBD به گیرنده ACE۲ ،بسیار مورد توجه دانشمندان است. در تحقیق حاضر، کلونینگ RBD در وکتور بیانی PET۲۸a، بیان پروتئین RBD و فیوژن پروتئین GFP/RBD در میزبان پروکاریوتی انجام شد. به دلیل محلول نبودن این پروتئین در میزبان پروکاریوت ، Column Refolding با شیب اوره با ستون نیکل-آگارز انجام و  پروتئین سنتز شده از طریق تکنیک وسترن بلات تایید شد. از مقالات سه پپتید برای مقایسه‌ اتصال آن‌ها با RBD با استفاده از بیوانفورماتیک کاندید و تمایل اتصالشان به همدیگر با روش داکینگ مولکولی بررسی و مشخص شد می توان از پپتیدهای یاد شده به دلیل اتصال به RBD در صورت تایید میانکش بین آن ها در درمان عفونت این ویروس استفاده کرد.
 

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: تاکنون مسیرهای پیام‏رسانی متعددی شناسایی شده‏است که در پاسخ سلولی نسبت به مواد مخدر از جمله اپیوییدها دخیل است. مسیر پروتئین کینازی فعال شده توسط میتوژن از مسیرهای مهمی است که در پاسخ سلول‏های عصبی نسبت به اپیوییدها دخالت دارد. میکروRNAها از جمله تنظیم کنندگان مهم بیان ژن در سطح پسارونویسی می‏باشند که نقش مهمی در تنظیم بسیاری از فرآیندهای سلولی از جمله انعطاف‏پذیری نورونی و تثبیت سیناپسی دارد. هدف از این مطالعه شناسایی miRNAهایی است که در پاسخ به تیمار مزمن مورفین بیان متفاوتی دارند و پیش‏بینی ژن‏هایی که احتمالاً در این فرآیند مؤثر هستند. از آن‏جا که مسیر پروتئین کینازی فعال شده توسط میتوژن در وابستگی به مورفین و همچنین بیش‏حساسی به درد دخالت دارد شناسایی miRNAهای تنظیم کننده این مسیر می‏تواند راه‏کار تازه‏ای برای درمان وابستگی به مورفین و نیز کنترل درد ارایه نماید. مواد و روش‏ها: در این مطالعه رده سلولی نوروبلاستومایی BE(۲)-C تحت تیمار مزمن مورفین قرار گرفت و تغییرات پروفایل بیانی miRNAهای آن در اثر تیمار مورفین بررسی شد. پروفایل بیانی ۷۵۰ miRNA به روش RT-PCR کمّی تعیین شد. نتایج: در این مطالعه دو دسته miRNAهای has-mir-۱۹۳a-۳p، -۲۱۲، -۱۸۱c، -۳۶۲-۳p، -۶۳۹، -۶۴۶ و has-mir-۴۱۲، -۹۳۷، -۵۵۸، -۵۵۲، -۹۴۳، -۶۲۸-۵p، -۵۹۳، -۵۵۵،-۶۳۶، -۶۴۳، ۵۶۶، -۵۷۱، -۶۴۲، -۶۵۳، -۶۱۱، -۳۱، let۷-g شناسایی شد که به ترتیب افزایش و کاهش بیان داشتند. نتیجه‏گیری: بررسی miRNAهای تغییر بیان یافته نشان داد که مسیر پروتئین کینازی فعال شده توسط میتوژن می‏تواند به عنوان یکی از مسیرهای پیام‏‏رسانی در نظر گرفته شود که اهمیت به‏سزایی در پاسخ مزمن به مورفین دارد. با توجه به نقشی که این مسیر در پاسخ به مواجهه با مورفین ایفا می‏نماید، می‏توان گفت که فسفریلاسیون پروتئین نقش شایان توجهی در این پاسخ برعهده دارد.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: پپتید آمیلوئید ‌بتا () علت اصلی تشکیل پلاگ‌های سمی در بیماران آلزایمری می‌باشد. به‌همین علت، مطالعه بر روی این پپتید و شناخت مکانیسم‌های مولکولی و سلولی مرتبط آن، در تشخیص و درمان بیماری ضروری است. پژوهش حاضر یک روش سریع، آسان و ارزان برای تولید و خالص‌سازی این پپتید ارائه داده که بر اساس بیان ژن در سیستم باکتریایی است.

مواد و روش‌ها: ژن سنتز و به وکتور بیانی pET۲۶b انتقال یافت. پس‌از القا با لاکتوز و انکوباسیون ۲۴‌ساعته جهت بیان پپتید، رسوب سلولی حاصل به منظور بررسی و تایید وجود پپتید نوترکیب بوسیله SDS-PAGE و وسترن بلات بررسی گردید. سپس خالص‌سازی پپتید نوترکیب با روش کروماتوگرافی تمایلی ستون Ni-NTA صورت گرفت. تعیین ویژگی کشندگی سلولی خالص، در غلظت های  µM ۲۵  و  µM ۵۰ با استفاده از آزمون MTT  بر روی لاین سلولی مدل آلزایمر(SH-SY۵Y) انجام شد.
نتایج: نتایج PCR Colony و تعیین‌توالی تاییدکننده ورود صحیح قطعه بیان‌کننده به داخل وکتور بیانی می باشد. بررسی طول باندها در SDS PAGE و وسترن بلات، نمایانگر بیان موفقیت‌آمیز پپتید نوترکیب حاوی دنباله هیستیدینی می‌باشد. در نهایت نتیجه آزمون MTT نشان داد که پپتید خالص‌شده در غلظت‌های µM۲۵  و  µM۵۰ به‌ترتیب دارای کشندگی ۳۰ و ۵۰ درصدی است.
بحث: تولید پپتید آمیلوئید ‌بتا در میزبان‌های باکتریایی بسیار مطلوب به‌نظر می‌رسد. همچنین به‌دست‌آوردن پپتید خالص به صورت محلول یک مزیت مهم این تحقیق می‌باشد. با توجه به عملکرد کشندگی پپتید خالص‌شده، میتوان از آن برای تیمار سلول‌های مدل و انجام مطالعات پیرامون آلزایمر استفاده نمود.
 



دوره ۱۵، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده

سرطان سینه شایع‌ترین سرطان زنان می‌باشد که علیرغم پیشرفتهای علمی زیاد همچنان علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان محسوب می‌شود. برای حل این معضل جهانی نیازمند مطالعات مولکولی عمیق‌تری در حوزه سرطان سینه هستیم. امروزه نقش piRNAها بعنوان تنظیم کننده بیان ژن‌ها در سرطان‌های مختلف مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در این مطالعه هدف ما شناسایی piRNAهای مهم درگیر در سرطان سینه و ژن‌های هدف آن‌ها می‌باشد. برای این منظور داده‌های RNA seq small خام مربوط به نمونه‌های بافت سرطان سینه و بافت نرمال سینه از پایگاه داده GEO انتخاب و استخراج شد و از پلتفرم Galaxy برای آنالیز بیوانفورماتیکی آن‌ها استفاده شد. بیان افتراقی ۳۷۲ عدد piRNA بر اساس Log۲ FC ≥ ۲، p. value ≤ ۰,۰۵ بدست آمد که ۱۹۱ عدد افزایش بیان و ۱۸۱ عدد کاهش بیان معنی‌دار را نشان دادند. بیشترین افزایش مربوط به hsa-piR-۳۳۱۲۵ می‌باشد که هدف آن GATAD۲A می‌باشد و در پروسه های سرطانزایی از قبیل توسعه عروق خونی، آپاپتوز، تنظیم بیان ژن در سطح رونویسی و ... نقش دارد. بیشترین کاهش مربوط به hsa-piR-۳۳۰۷۳ با Log۲ FC= -۴,۲۰ می‌باشد. پیدا کردن لیستی از piRNAهای مهم که افتراق بیان معنی‌دار در سرطان سینه نسبت به بافت نرمال دارند و همچنین مشخص کردن افزایش و یا کاهش بیان آن‌ها در بافت سرطانی و تشخیص ژن‌های هدف و بررسی نقش آن‌ها در مسیرهای بیولوژیکی دخیل در توسعه و پیشرفت سرطان، می‌تواند آغازگر مطالعاتی باشد که در نهایت منجر به پیشرفت‌ در تحقیقات سرطان سینه و روش‌های درمانی شود.


دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: تمایز سلول‏های بنیادی قلب با کمک میکروRNA‏ها، دریچه جدیدی را برای ترمیم انفارکتوس قلبی گشوده است.miR-۱-۲/۱۳۳a-۱ و miR-۲۰۶/۱۳۳b دو خوشه مجزا از خانواده میکروRNA‏ها هستند که به ترتیب در ماهیچه‏های قلبی و اسکلتی بیان می‏شود. چون miR-۱۳۳b و miR-۱۳۳a تنها در یک نوکلئوتید اختلاف دارند، احتمالاً مسیرها وmRNA های یکسانی را مورد هدف قرار می‏دهند. هدف تحقیق حاضر، بررسی بیان احتمالی miR-۱۳۳b در سلول‏های در حال تمایز قلبی و نیز تأثیر احتمالی آن بر دو ژن هدف دخیل در تمایزسلول‏های قلبی است. مواد و روش‏ها: سلول‏های بنیادی قلب انسان از بانک سلولی پژوهشکده رویان (RSCB) تهیه و ابتدا با عامل دمتیلاسیون (۵- azacytidine) به مدت سه روز تیمار و سپس یک روز در میان با اسید آسکوربیک و دو بار در هفته با پروتئین TGF-β۱ تیمار شدند. در نهایت در هفته چهارم، روش‏های ایمنوسیتوشیمی، فلوسیتومتری و Real-Time PCR برای برخی عوامل رونویسی قلبی، تمایز سلول‏های بنیادی به سلول‏های قلبی را تأیید نمود. سپس الگوی بیانی hsa-miR-۱۳۳b و نیز دو ژن هدف عامل پاسخ سرم (SRF) و CCND۲ (از ژن‏های کنترل کننده چرخه سلولی) طی مراحل تمایزی این سلول‏ها بررسی شد. نتایج: سه هفته پس از شروع روند تمایز، سطح بیان hsa-miR-۱۳۳b حدود پنج برابر سطح آن در هفته اول بود (۰۵/۰Pنتیجه‏گیری: با توجه به این‏که در هفته سوم روند تمایزی، سطح بیان hsa-miR-۱۳۳b افزایش و سطح رونوشت ژن عامل پاسخ سرم کاهش یافته است، و از آن‏جا که عامل پاسخ سرم در تکثیر سلولی دخیل است، افزایش سطح miR-۱۳۳b می‏تواند منجر به کنترل چرخه سلول‏های پیش‏ساز قلبی و تمایز ماهیچه قلبی شود. در نهایت نتایج پیشنهاد می‏کند که hsa-miR-۱۳۳b به همراه hsa-miR-۱۳۳a می‏تواند در تمایز سلول‏های قلبی دخیل باشد.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: اگرچه خواص ضد سرطانی کورکومین، پلی فنل به دست آمده از ریشه گیاه زرد چوبه، مورد تأیید بسیاری از محققان است، با این حال جذب و توزیع بافتی پایین در بدن، فعالیت کم و متابولیسم سریع از جمله معایبی است که استفاده از کورکومین را به عنوان یک داروی ضد سرطان تا به امروز با محدودیت رو به رو کرده است. در این مطالعه حلالیت کورکومین به واسطه نانو‏حامل‏های میسلی تخریب‏پذیر، خنثی و غیر سمی تحت عنوان دندروزوم افزایش و نقش مهاری آن بر رشد سلول‏های توموری مثانه بررسی شد. مواد و روش‏ها: روش‏‏های MTT، فلوسیتومتری و Annexin V-FLUOS (کیت اختصاصی تشخیص مرگ سلولی) برای بررسی مرگ سلولی و مکانیسم ژنتیکی مرگ القاء شده توسط نانوکورکومین دندروزومی به واسطه مطالعه ژن‏های دخیل در پرتوانی سلول شامل OCT۴A، OCT۴B۱، SOX-۲ و Nanog با استفاده از روش Real-Time PCR انجام گرفت. نتایج: یافته‏ها بیانگر القای مرگ سلولی به واسط نانوکورکومین دندروزومی به صورت وابسته به غلظت و زمان در رده سلولی توموری ۵۶۳۷ مثانه بود. بررسی چرخه سلولی بیانگر افزایش جمعیت سلولی در Pre-G۱ و کاهش سلول‏ها در فاز G۱ و S بود که نشان دهنده نقش مهاری کورکومین بر همانند‏سازی سلول‏های رده توموری ۵۶۳۶۷ مثانه است. همچنین مشاهده بیان OCT۴A، OCT۴B۱، SOX-۲ و Nanog در تجزیه و تحلیل Real-Time بیانگر نقش تومورزایی این ژن‏ها در رشد تومورهای مثانه است. تیمار با نانوکورکومین دندروزومی به طور معنی‏داری بیان mRNA این ژن‏ها را کاهش داد (۰۱/۰Pنتیجه‏گیری: به طور کلی یافته‏های مذکور نشان می‏دهد که نانوکورکومین دندروزومی با تغییر بیان ژن‏های دخیل در تکثیر، سلول‏های توموری را به سمت مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی هدایت می‏کند که بیانگر نقش کاربردی نانودارو در درمان سرطان مثانه است.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱