جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای صالح پور
راضیه صالح پور، صابر خدابنده،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
در این تحقیق ترکیبات پروتئینی از مخاط شقایق دریایی Stichodactyla haddoni استخراج و اثراتشان بر بافت آبشش بچه ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. شقایق دریایی از ناحیهی جزر و مدی ساحل شرقی جزیرهی هرمز نمونهبرداری و بعد از فریز شدن به آزمایشگاه منتقل شدند. سپس، بخش مخاطی نمونهها با استفاده از حلال PBS عصارگیری شد و در دوزهای ۵، ۱۰ و ۲۴ میلیگرم پروتئین کل در وزن خشک به سیاهرگ دمی بچه ماهی تزریق و بعد از بی حال شدن ماهی، با روش بافتشناسی کلاسیک تغییرات بافتی آبشش بررسی شد. علائم کشنده از قبیل: آنوریسم، هایپرتروفی سلولهای اپیتلیالی، چماقی شدن و بدفرمی انتهای لاملاها، ادم زیر بافت پوششی، نزدیک شدن لاملاها در ناحیهی بین لاملایی و نکروز در ماهیان هر سه تیمار مشاهده شد. با افزایش دوز میزان آسیب ها بیشتر میشد. بنا بر نتایج بهدست آمده، ترکیبات پروتئین موجود در مخاط شقایق دریایی میتواند با ایجاد ضایعات متعدد در بافت آبشش ماهی بهعنوان یک بافت دفعی، تنظیم یونی و تنفسی منجر به اختلال در عملکرد آن گردیده که خود میتواند یکی از دلایل مرگ ماهیان شکار شده باشد.
نتایج نشان داد که ترکیبات پروتئین موجود در موکوس می تواند با ایجاد ضایعات متعدد در بافت آبشش به عنوان یک بافت دفعی، تنظیم یونی و تنفسی منجر به اختلال در عملکرد آن گردیده که خود می تواند یکی از دلایل مرگ ماهیان شکار شده باشد
دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
مثنوی معنوی یکی از فاخرترین آثار ادب پارسی است که جلوههای فراوانی از ادبیات و فرهنگ ما در آن متبلور است. ریشۀ برخی از حکایات مثنوی در ادبیات شفاهی است که از دیرباز در آثار ادبی چهره نموده است. وجود روایات شفاهی معاصر از برخی قصههای مثنوی بیانگر این است که قصههای مثنوی در ادبیات و فرهنگ ما به گونۀ مرتب تکرار و بازروایی شده است. دگردیسی و تغییر شکل قصههای مثنوی در ادبیات شفاهی موضوعی است که تاکنون مورد عنایت پژوهشگران قرار نگرفته است. تفاوت در شکل و ساختار قصهها، تغییر بارز شخصیتهای قصهها و تأویلهای متفاوت ازجمله دگردیسیهایی است که روایات شفاهی و قصههای مثنوی را متمایز کرده است. سه حکایتی که مبنای کار برای نمایاندن دگردیسی میان قصههای مثنوی و روایات شفاهی گزینش شدهاند عبارتاند از: «بیان توکل نخچیران»، «حکایت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود» و «اعتماد کردن به وفای خرس». دادههای پژوهش بیانگر این است که مولوی بسیاری از مفاهیم والای عرفانی را در قالب روایتها و رمزگانهای متنی ارائه میدهد، اما بیشتر روایتهای شفاهی جنبۀ سرگرمکننده دارند. همچنین تمایل روایات شفاهی به اخلاق مبتنیبر عقل معاش و تمایل حکایات مثنوی به اخلاق فردی خاص مولاناست
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی وقوع مرگ سلولی برنامهریزی شده (آپوپتوز) در بافت تخمدان انسانی انجماد شیشهای شده در مقایسه با گروه کنترل به وسیله مطالعات مورفولوژیک و چندین روش ارزیابی آپوپتوز بود. مواد و روشها: قطعات قشر بافت تخمدان انسان از ۳۰ نفر تحت عمل سزارین گرفته شد و در محیط Leibovitz L-۱۵ طی ۲ ساعت به آزمایشگاه منتقل شدند. سپس قشر تخمدان به قطعات کوچکی بریده و به صورت تصادفی در دو گروه انجماد شیشهای و کنترل غیر انجمادی تقسیمبندی شد. ارزیابی میزان وقوع آپوپتوز به وسیله مطالعات ریختشناسی و روشهایی چون تانل، طرح نردبانی DNA و بررسی سطح بیان پروتئینهای کاسپاز ۷/۳ به روش لومینوسنت، در بافت تخمدان صورت گرفت. نتایج: نشانهای از تغییرات ریختشناسی مرتبط با مرگ سلولی آپوپتوز در بافت تخمدان انسان پس از انجماد شیشهای و ذوب دیده نشد. نشانههای آپوپتوزی و طرح نردبانی DNA در گروه انجمادی مشاهده نشد. سطح کاسپاز ۷/۳ در دو گروه غیر انجمادی و انجمادی به ترتیب ۲۷۱/۸۹±۲۲۳۱، ۱۹/۱۶۹±۲۲۹۴ RLU بر میلیگرم پروتئین بود و بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: ریختشناسی بافت تخمدان انسان پس از انجماد شیشهای به خوبی حفظ شد به طوری که روش انجمادی ارایه شده در مطالعه حاضر باعث افزایش آپوپتوز و نیز فعالیت کاسپاز ۷/۳ در بافت تخمدان نشد.
دوره ۳۱، شماره ۳ - ( الخریف ۱۴۴۶ )
چکیده
قد تتعامل الجیوبولیتیک بطبیعتها المتعدده التخصصات والمتعدده النطاق مع مجالات مختلفه من الظواهر السیاسیه والمکانیه؛ وإنّ لهذه الظواهر واقعا خارجیا وموضوعیا وأیضاً واقع مجرد وذهنی. مع زیاده الدراسات المتعلقه بالجیوبولیتیک النقدیه، توسع نطاق الدراسات الجیوبولیتیکیه وامتد نطاق دراسه هذا المجال إلی مجالات مثل البیئه والثقافه والفن. فی غضون ذلک، فإن الفن کعلم وظاهره شعبیه وعالمیه، له تأثیرات سیاسیه ومکانیه معینه. وبالنظر إلی وجود مواضیع مشترکه فی مجالی الجیوبولیتیک والفنون، فقد أجاب البحث الحالی علی السؤال التالی: ما هی الأمثله والعلاقات الموجوده بین الجیوبولیتیک والفن وما إذا کان من الممکن الحدیث عن مصطلح یسمی الجیوبولیتیک للفن. وللإجابه علی هذا السؤال، قامت هذه الدراسه بتحلیل المفاهیم والأمثله المشترکه بین الجیوبولیتیک والفن بأسلوب وصفی تحلیلی. فتظهر النتائج أن المفاهیم الجیوبولیتیکیه مثل المنافسه، والتعاون، والسلطه، والسیاسه والفضاء تنعکس وتمثل فی الفن علی مستویات مختلفه. ولذلک فإن الفن بمعناه العام والواسع تحت عنوان الفنون الجمیله وأیضا الفن کمساحه لنقل المعنی (العنصر الأیقونی)، هو نوع من الفضاء الموضوعی والتجریدی الذی یتم فیه تمثیل المفاهیم والأسس الجیوبولیتیکیه.