جستجو در مقالات منتشر شده
۸ نتیجه برای فتان
بهاره فتان، حسن احمدیگاولیقی، محمدعلی سحری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: هدف از پژوهش حاضر، آبکافت ایزوله پروتئین ماهی ساردین سند توسط آنزیم پانکراتین و سپس جزءبهجزءسازی آبکافته براساس وزن مولکولی و در نهایت ارزیابی و مقایسه خواص ضداکسایشی و ضددیابتی بخشهای تفکیکشده با آبکافته بود.
مواد و روشها: ایزوله توسط آنزیم پانکراتین در دو نسبت آنزیم/سوبسترای ۲/۵ و ۵% (وزنی/وزنی) در مدت ۲ساعت آبکافت شد. آبکافت حاصل توسط غشای فراپالایش به سه بخش FPH-I (کوچکتر از ۲کیلودالتون)، FPH-II (بین ۱۰-۲کیلودالتون) و FPH-III (بزرگتر از ۱۰کیلودالتون) جزبهجز شد. فعالیت ضداکسایشی و ضددیابتی بخشهای تفکیکشده و خود آبکافته مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: درجه آبکافت با افزایش زمان افزایش یافت و بین زمانهای ۳۰ تا ۶۰دقیقه معنیدار بود (۰/۰۵p<). بخش FPH-III بیشترین توانایی مهار رادیکال DPPH را داشت. از نظر شلاتهکنندگی یون آهن II تفاوت معنیداری بین بخشهای تفکیکشده و آبکافته وجود نداشت (۰/۰۵p>). همچنین بخش FPH-III بیشترین توانایی مهار رادیکال کاتیون ABTS را داشت. FPH-III در غلظت ۵/۲% دارای بیشترین قابلیت بازدارندگی آنزیم آلفاآمیلاز بود. همچنین فعالیت بازدارندگی آنزیم آلفاگلوکوزیداز نمونهها در غلظت ۲۰میلیگرم بر میلیلیتر کمتر از ۵۰% بود.
نتیجهگیری: FPH-III بیشترین فعالیت مهار رادیکالهای DPPH، ABTS+ و بازدارندگی آنزیم آلفاآمیلاز آبکافته ایزوله پروتئین ماهی ساردین سند حاصل از آنزیم پانکراتین را داشت.
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( بهار ۱۳۹۴ )
چکیده
اثر خلاقانه، محصول تعامل تنگاتنگی است که میان بخش ناخودآگاه و خودآگاه ذهن برقرار می-شود. هنرمند به واسطهی دادههای انتزاعی و ذهنی به درک شهودیِ بدیعی از جهان پیرامون نائل میگردد و با یاری ابزارها و اسلوبهای از پیش آموخته، اثر هنری شکل میگیرد. در این مجال، قصد اصلی رسیدن به الگویی برای نقد تکوینی اثر هنری است. چه ساحتهایی در شکلگیری اثر هنری تأثیرگذار هستند؟ هر یک از ساحتهای مورد نظر چه مؤلفههای جزئیتری در خود دارند؟ به دلیل وسعت بحث، نظریه «ناخودآگاه» فروید به عنوان دیدگاه نظری مقاله انتخاب شده است. یافته-های نظری نشان میدهند، فرآیند خلق اثر توسط هنرمند محصول سه تاریخ متفاوتی است که به صورت توامان در ذهن وی اندوخته میشوند و با توجه به هر یک، امور مقدماتی معیّنی تکوین می-یابد. تاریخ جهان پیرامون مؤلف، که ناخودآگاه جمعی و خودآگاه جمعی را شکل میدهد. تاریخ هنر که اهمیت خود را در خوانشهای بینامتنی آشکار میکند و تاریخ شخصی هنرمند که خودآگاه و ناخودآگاه فردی وی را ایجاد کرده و نقش به سزایی در تکوین «فردیبودنِ» متن هنری دارد. در حقیقت این مقاله قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به نظریاتی که با سه تاریخ فوقالذکر مرتبط هستند، یک مدل از فرآیند تکوین اثر هنری به دست دهد.
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
تفاسیر جزمی، متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی میکنند، خواه این تفسیر برگرفته از آرای سنتی باشد یا در خلال رویکردهای مدرن که به هر نحوی سعی در کشاندن متون به عرصههای سیاسی و اجتماعی دارند. اما در رویکرد پساساختارگرایانه، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را از دست میدهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته میشود. از این رو، خوانشهای متفاوت از متن امکانپذیر میگردد که هرکدام میتوانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابلها تفسیر و تحلیل شده است. این پژوهش با استفاده از نظریهی ژاک دریدا که همخوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد سعی در تحلیل خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگارهی «مستی لاهوتی و ناسوتی» دارد. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگارهی «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد که برگرفته از شعر حافظ است، این تقابلها را در هم شکسته و خوانشی نو به دست میدهد. یافتههای پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمدهاند، نشان میدهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیببندی هندسی، رنگ و شخصیتپردازی، جهانی از مفاهیم خلق میکند که اسیر حوزهای خاص نشده و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ میکند. براین اساس، میتوان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد، زیرا نگاه بیننده همزمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه کرده و جهتگیری تصویر به سمت حوزه-ای خاص فرو میپاشد.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
استخراج DNA با کیفیت و کمیت عالی برای بسیاری از مطالعات بیولوژی مولکولی ضروری است. DNA استخراجشده از بافت گلبرگ به خاطر محتوای فراوان متابولیتهای ثانویه از کمیت و کیفیت مطلوبی برخوردار نیست. کاروتنوئیدها، آنتوسیانینها، فنولیکاسیدها و فلاونوئیدها، موثرترین متابولیتهای ثانویه موجود در گلبرگ بهعنوان آلودگی در نظر گرفته میشوند و در فرآیند استخراج و تخلیص DNA اختلال ایجاد مینمایند. با توجه به این که مبنای بسیاری از تحقیقات مولکولی در مهندسی ژنتیک و ژنومیکس، وجود DNA با کیفیت بالا است، بنابراین یافتن روشی کارآمد برای کاهش اثرات منفی این ترکیبات در فرآیند استخراج ضروری به نظر میرسد. در همین راستا نانوذرات مغناطیسی آهن برای بهبود استخراج DNA با کمیت و کیفیت عالی از بافت گلبرگ گل سرخ در این پژوهش استفاده شده است. در ادامه بهمنظور مقایسه کارآیی استخراج DNA، از روشهای ستیلتریمتیلاتیلآمونیومبروماید (CTAB) بهینه شده و روش تشخیص سریع استفاده شد. نتایج نشان داد که کمیت و کیفیت DNA استخراجشده از گلبرگ با استفاده از روش نانوذرات مغناطیسی آهن در مقایسه با دو روش دیگر قابل اعتمادتر بود. علاوه براین، این روش قادر به استخراج مقدار مطلوب DNA، با کمترین میزان نمونه در طی چند دقیقه است. با توجه به کیفیت وکمیت DNA استخراجشده با نانوذرات مغناطیسی آهن، این روش بهعنوان یک پروتکل کارآمد برای استخراج DNA از گلبرگ گل سرخ توصیه میشود.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
بازیهای رایانهای به جهت تازه تاسیس بودن و همپوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش میدهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکلگیری بازیهای ویدیویی بررسی میشوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازیهای «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار میگیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازیهای ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازیها با دیگر عناوین رسانه بازیهای رایانهای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازیها و بطور کلی رسانههای جدید هم میتوانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازیهای مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازیهای مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثهپردازی»، «تجربههای جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفهها» مشابهت و تطابق دارند.
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
پییـر بوردیو جامعهشناس فـرانسوی معتقد است، سلیقهها، قضاوتها و استعدادهای افراد اموری اجتماعی هستند که در نتیجه فرایند اجتماعی شدن شخص در طول زندگی کسب میشوند. او سلیقه هنرمند را مخلوق ذوق حاکم بر جامعه، یعنی سلیقه طبقه دارای سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و نمادین میداند. این مقاله با هدف بررسی مقایسهای نشانههای تغییرخواهی در آثار کمالالملک و ژاکلوییداوید، براساس نظرات بوردیو نگارش شدهاست. هر یک از این دو نقاش در نقاط عطف تاریخ کشور خود به خلق اثر پرداختهاند. در این پژوهش تلاش شدهاست با روش توصیفی – تحلیلی و تاریخی علاوه بر یافتن علت گزینش سبک مخصوص هر یک از این دو نقاش، چرایی وجود یا عدم وجود نشانههای تغییرخواهی در آثار داوید و کمالالملک با استفاده از نظرات بوردیو تبیین شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد، انتخاب سبکهای طبیعتگرا و نئوکلاسیک توسط این دو هنرمند تحت تاثیر نظام آموزشی، سرمایههای فرهنگی و موضع این دو در ارتباط با میدان قدرت صورت گرفتهاست. در ارتباط با نشانههای تغییرخواهی نیز، با توجه به قرار گرفتن کمالالملک در دسته هنرمندان مستقل میدان تولید نقاشی، نمیتوان نشانی از تغییرخواهی را در آثار او دید؛ در حالی که در آثار داوید، به دلیل قرارگیری وی در موضع وابسته به مخالفین طبقه حاکم، نشان تغییرخواهی را میتوان مشاهده کرد.
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
لوسین گلدمن (۱۹۱۳ـ۱۹۷۰م)، پژوهشگر رومانیایی و تابع مارکس در حوزه جامعهشناسی ادبیات، به بررسی ارتباط اثر ادبی با جامعه پرداخت؛ سپس حوزه پژوهشهای خود را به رمان منحصر کرد و روش ساختگرایی تکوینی را درپیش گرفت. گلدمن در روش خود درپی برقراری پیوندی معنادار میان فرم ادبی و مهمترین جنبههای زندگی اجتماعی بود. بهعقیده او، آفریننده اثر ادبی نه یک فرد، بلکه طبقات و گروههای اجتماعی جامعه هستند. این شیوه درعین پرداختن به محتوای اثر، از صورت آن نیز غافل نمیماند و درصدد تبیین ساختار ادبی، ساختار اجتماعی و فضایی است که اثر در آن شکل گرفته است. تحقیق در تعیین نوع ساختار معنادار حاکم بر اثر هنری از نظر گلدمن، بررسی رابطه ساختار اثر هنری و جهانبینی هنرمند و شناخت شگردهای هنری او جهت تبیین گروههای اجتماعی مورد نظر اثر هنری از اهداف پژوهش محسوب میشود. مقاله پیش رو درپی پاسخ به این پرسش است که میان جهاننگری هنرمند و آثار او با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه در دورانی که آثار او خلق شده، چه رابطهای وجود دارد. در این راستا نمونههایی از عکسهای دوره قاجار که توسط آنتوان سورگین گرفته شدهاند، با تمرکز بر نقد تکوینی گلدمن و براساس آرای بارت مورد تحلیل نشانهشناسی قرار گرفتهاند. بررسیها نشان داد که ساختار فکری طبقهای که تغییر را در سر میپروراند ـ که نمود آن در اهداف مشروطهخواهان مشاهده شد ـ با ساختار اثر هنری که به نمایندگی هنرمند ایفای نقش میکند، رابطهای دوسویه و متقابل دارد و بهنوعی به یکدیگر وابستهاند؛ عکاسی محل تلقی این دو ساختار است. در این روند اختلاف طبقاتی و شاهمحوری، ساختار معنادار تصاویر نمونه موردی این مقاله است.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۱ - ( اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
ارزش غذایی، خوشمزگی و راحتی هضم، کالری بالا، ویتامینها و مواد معدنی مناسب، از ویژگیهایی است که پسته را در میان سایر مغزها برتر نموده و غالباً بهصورت خشک مصرف میشود. پسته تازه با وجود ارزش غذایی بالاتر، قابلیت ماندگاری طولانی ندارد لذا بررسی روش های افزایش انبارمانی پسته تر برای عرضه بازار یکی از اهداف تولید کنندگان این محصول است. در این راستا مطالعهای به منظور بررسی تأثیر تیمار تلفیقی کربوکسی متیل سلولز (CMC) با غلظت های مختلف (۴۰۰، ۸۰۰ و ۱۲۰۰) اسانس میخک (M) بر عمر انبارمانی پسته تر رقم ,احمدآقایی، صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. نتایج نشان داد با افزایش مدت زمان انبارمانی سفتی پوست و مغز در تمام تیمارها کاهش یافت. مقدار درصد کاهش وزن، کروما پوست، مالون دیآلدهید، پراکسید هیدروژن در طی انبارمانی با افزایش روبهرو شد. کاربرد CMC به تنهایی و به همراه اسانس میخک در مقایسه با کاربرد آب مقطر سبب حفظ اغلب فاکتورهای مورد بررسی شد. هر دو تیمارهای تلفیقی قادر به حفظ میزان ترکیبات فنلی، کلروفیل کل مغز و کارتنوئید مغز طی انبارمانی نشدند. در مجموع تیمار تلفیقی CMC به همراه ۴۰۰ میلیگرم بر لیتر اسانس میخک قادر به حفظ اکثر ویژگیهای کمی و کیفی پسته تر احمدآقایی تا ۵۰ روز گردید.