جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴ نتیجه برای مشکینی


دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

در این مطالعه، به منظور بهبود خواص فیزیکی-شیمیایی و کاربرد زیستی هیدروژل کیتوزان، از نانوکامپوزیت ZnO@HAP پوشش یافته با ترکیبات فنولی (Ph.ZnO@HAP) استفاده شد. نخست، ترکیبات فنولی از غلاف سبز گردو استخراج شده، سپس سنتز نانوکامپوزیت Ph.ZnO@HAP با کمک عصاره فنولی، با استفاده از روش هیدروترمال انجام شد. همچنین هیدروژل کیتوزان با استفاده از NaHCO۳ در دمای ۳۷ درجه سانتی­گراد تهیه شد. هیدروژل­های هیبریدی مبتنی بر کیتوزان و نانوکامپوزیت Ph.ZnO@HAP به روش مشابه تهیه شده و با استفاده از آنالیز طیف سنج مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) و میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM) مشخصه­یابی شدند. خواص آنتی­اکسیدانی، سمیت سلولی و قدرت القاء تمایز استخوانی هیدروژل­های هیبریدی به ترتیب با استفاده از آزمون­های DPPH، MTT و سنجش آنزیم آلکالین فسفاتاز سنجیده شد. بر اساس نتایج طیف­های FTIR، تصاویر FESEM، طیف­سنجی انرژی پرتوایکس (EDX) و پتانسیل زتا، نانوکامپوزیت­های Ph.ZnO@HAP دارای مورفولوژی میله­ای با پوششی از ترکیبات فنولی بر سطح و بار سطحی منفی می­باشند. علاوه براین، نتایج آزمون DPPH نشان داد که خواص آنتی­اکسیدانی نانوکامپوزیت در یک روند وابسته به غلظت افزایش می­یابد. در تصاویر FESEM از هیدروژل­های هیبریدی کیتوزان با غلظت­های مختلف Ph.ZnO@HAP مشاهده شد که هیدروژل­های هیبریدی دارای ساختار شبکه­ای منظم­تری نسبت به هیدروژل کیتوزان می­باشند. همچنین هیدروژل­های هیبریدی دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بوده و با افزایش غلظت نانوکامپوزیت در ساختار هیدروژل، خاصیت آنتی­اکسیدانی افزایش می­یابد. مطالعات زیستی نشان داد که سمیت سلولی هیدروژل­های هیبریدی بر سلول­های شبه-استئوبلاست (Saos-۲) کمتر از هیدروژل کیتوزان می­باشد و پتانسیل بالاتری در القاء استئوژنز (استخوان­سازی) نسبت به هیدروژل کیتوزان خالص دارند.
 

سعید مشکینی، علی‌اصغر تهرانی، فرهاد فرهنگ‌پژوه، علی‌اکبر طافی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: استفاده از محرک‌های ایمنی برای پیشگیری از بیماری‌ها و بالابردن مقاومت آبزیان در برابر استرس‌ها روندی صعودی داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب‌شناسی بافتی و ایمنی‌شناسی ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان تغذیه‌شده با لوامیزول بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر ۱۰۰۰ قطعه ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان در قالب پنج تیمار با جیره‌های حاوی صفر (گروه شاهد)، ۱۰۰، ۲۵۰ ، ۵۰۰ و ۱۰۰۰میلی‌گرم لوامیزول در هر کیلوگرم غذا به‌مدت ۴۵ روز مورد تغذیه قرار گرفتند و به‌مدت ۱۵ روز دیگر کلیه تیمارها با غذای فاقد لوامیزول و با تراکم دو برابر حالت معمول پرورشی تغذیه شدند. هر ۱۵ روز، ۳۰ قطعه ماهی از هر تیمار (هر تکرار ۱۰ قطعه ماهی) به‌طور تصادفی بیهوش و ایمونوگلوبولین تام سرم و فعالیت لیزوزیم سرم آنها اندازه‌گیری شد. در پایان دوره تیماری تعداد ۱۵ قطعه ماهی از هر تیمار (هر تکرار ۵ قطعه ماهی) به‌طور تصادفی انتخاب و بافت‌های آبشش، کلیه و کبد آنها بررسی شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS ۱۵ از طریق آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون دانکن تحلیل شدند.
یافته‌ها: تیمار تغذیه‌شده با ۱۰۰۰میلی‌گرم لوامیزول در روز ۳۰ و ۶۰ بیشترین ایمونوگلوبولین تام سرم را داشت و نسبت به دیگر تیمارها در روزهای ۱۵، ۳۰ و ۶۰ دارای بیشترین مقدار فعالیت لیزوزیم بود. کمترین میزان آسیب‌های بافتی در اندام‌های آبشش، کلیه و کبد در تیمار ۱۰۰۰میلی‌گرم لوامیزول مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: ۱۰۰۰میلی‌گرم لوامیزول در هر کیلوگرم جیره غذایی ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان باعث کمترین آسیب‌دیدگی بافت‌های آبشش، کلیه و کبد و همچنین ارتقای ایمونوگلوبولین تام و فعالیت لیزوزیم سرم می‌شود.
 

هادی جمالی، سعید مشکینی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

مشکلات فرآروی تهیه غذای زنده برای جامعه ماهیان آکواریومی موجب توجه روزافزون پرورش‌دهندگان ماهیان آکواریومی به استفاده از غذای دستی شده است. در این مطالعه تاثیر جایگزینی غذای زنده با غذای تجاری تترامین روی رشد، نرخ بقا و مقاومت در برابر استرس‌های محیطی لارو ماهی اسکار (Astronotus ocellatus) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به‌صورت یک طرح کاملاً تصادفی شامل ۵ تیمار T۱ (چهل روز ناپلی آرتمیا)، تیمار T۲ (۳۰ روز ناپلی آرتمیا و سپس ۱۰ روز غذای تجاری)، تیمار T۳ (۲۰ روز ناپلی آرتمیا و سپس ۲۰ روز غذای تجاری)، تیمار T۴ (۱۰ روز ناپلی آرتمیا و سپس ۳۰ روز غذای تجاری) و تیمار T۵ (۴۰ روز غذای تجاری) طراحی شد. همه تیمارها با سه تکرار صورت پذیرفت. در این تحقیق لارو ماهیان ۴ نوبت در روز و به میزان سیری از جیره تجاری و غذای زنده تغذیه شدند. بعد از یک دوره آزمایش ۴۰ روزه، تمامی لاروهای موجود در هر یک از آکواریوم‌ها برای زیست‌سنجی و تعیین رشد، نمونه‌برداری صورت گرفت. لارو ماهیان در تیمارهای T۱، T۲ و T۳ بالاترین طول نهایی، وزن و نرخ بقا را از خود نشان دادند (۰۵/۰p<). کمترین طول نهایی، وزن و نرخ بقا در تیمار T۵ مشاهده شد (۰۵/۰p<). همچنین در تیمارهای T۱، T۲ و T۳ لاروها در برابر استرس‌های محیطی در حد معنی‌داری مقاومت بیشتری نسبت به تیمار T۵ نشان دادند (۰۵/۰p<). نتایج این مطالعه نشان داد که لارو ماهی اسکار می‌تواند از روز ۲۰ از غذای تجاری بدون هیچ‌گونه اختلاف رشدی نسبت به غذای زنده تغذیه کند.

محسن بیدی، سعید مشکینی، کاووس نظری،
دوره ۸، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: هدف این مطالعه بررسی تاثیر دان‌های غذایی دارای Spirulina platensis بر برخی شاخص‌های فیزیولوژیک کپور علفخوار بود.
 مواد و روش‌ها: تعداد ۴۵۰ کپور علفخوار (۵/۰±۱۰ گرم) در شش تیمار (سه تکرار) تقسیم شدند و هشت هفته با دان‌های دارای ۰، ۵/۰، ۱، ۲ و ۴%  پودر اسپیرولینا در مقایسه با غذای علوفه‌ای (شاهد) تغذیه شدند. در آغاز و پایان آزمایش، شاخص‌های رشد و تغذیه، ترکیب گوشت، شاخص‌های خونشناسی، ایمنی‌شناسی و میزان کاروتنوئید ماهیان اندازه‌گیری شد. میانگین‌ها با آنالیز واریانس یک‌طرفه (One-Way ANOVA) و تست Tukey مقایسه شدند (۰۵/۰ ≥ p).
 یافته‌ها: بهترین شاخص‌های طول کل، وزن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن، کارایی تغذیه‌ای، ضریب رشد روزانه و مصرف غذای روزانه در تیمار ۴% اسپیرولینا مشاهده شد که با شاهد تفاوت معنی‌دار (۰۵/۰) داشت. درصد چربی گوشت ماهیان تیمار ۴% اسپیرولینا با شاهد تفاوت معنی‌دار (۰۵/۰) داشت. تعداد گلبول‌های قرمز تیمار ۱% اسپیرولینا با شاهد تفاوت معنی‌دار داشت. بیشترین درصد هماتوکریت و هموگلوبین در تیمار ۱% اسپیرولینا و بیشترین تعداد گلبول‌های سفید و ائوزینوفیل‌ها در تیمار ۴% اسپیرولینا بود که با شاهد تفاوت معنیدار (۰۵/۰) داشتند. درصد لنفوسیت‌ها در تیمارهای دارای جلبک به‌طور معنی‌داری (۰۵/۰) نسبت به تیمارهای فاقد جلبک بیشتر بود. بیشترین فعالیت لیزوزیم، باکتری‌کشی و فعالیت آنتی‌تریپسین سرم در تیمار ۴% اسپیرولینا با گروه شاهد تفاوت معنی‌دار داشت (۰۵/۰). کارتنوئید گوشت ماهیان تفاوت معنی‌داری بین تیمارها نشان نداد.
نتیجه‌گیری: دان‌های غذایی ۴% اسپیرولینا برای بهبود شاخص‌های رشد و تغذیه، خون‌شناسی و ایمنی‌شناسی کپور علفخوار پیشنهاد می‌شود.


دوره ۹، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

مطالعه حاضر، با هدف ارایه‌ الگوی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام انجام شد که از روش کتابخانه‌ای و پرسش‌نامه به‌عنوان مهم‌ترین ابزارهای گردآوری داده‌های مورد نیاز استفاده شد. رویکرد برنامه‌ریزی مورد تاکید الگوی ارایه‌شده، توسعه‌ پایدار شهری با رهیافت برنامه‌ریزی تعاملی و رویکرد مطالعاتی الگو نیز رویکرد معرفت‌گرایانه بود. به این صورت که با توجه به اهمیت انسان به شناخت خود از دید اسلام پرداخته و به تبع ابعاد گوناگون وجودی او شهر اسلامی متناسب با انسان و نیازهای جسمانی و روحانی او در چهار رده نیازهای زیست‌محور، تفریح‌محور، فرهنگ‌محور و معنامحور شکل گرفت. سپس به سبب تحقق بهینه‌ هر یک از نیازهای چهارگانه‌ انسان، مهم‌ترین اصول محتوایی شهر ایرانی اسلامی شامل عدالت، محله‌محوری، مسجدمحوری، پرهیز از انواع مزاحمت‌ها، محرمیت، زیبایی و ارتباط با طبیعت معرفی ‌شد. از سوی دیگر در این الگو اهداف شهر زیست‌پذیر به‌عنوان مبنای نظری در نظر گرفته ‌شد، با این تفاوت که به جای تاکید بر لایه‌های پایین (نیازهای جسمانی) بر برنامه‌ریزی دقیق و رشد حداکثری در تامین لایه‌های بالاتر (نیازهای روحانی) انسان تحت عنوان شهر رشدپذیر تاکید شد. همچنین در این الگو بر دو ساحت بالقوه نفس تاکید شد که برای عمل‌کردن براساس آن باید به دو ساحت اول تنها در حد ضرورت پاسخ داد تا لایه‌های بالاتر شکوفا شوند. درحقیقت هدف اصلی این الگو زمینه‌سازی و هشدار برای برنامه‌ریزی دقیق و رشد حداکثری در لایه‌های سه و چهار (فرهنگ‌محور و معنامحور) آن بود که این نیز هدف اصلی تعریف انسان است. مهم‌ترین نکته در شهر رشدپذیر، توجه به بعد چهارم یعنی نیازهای معنامحور بود.


دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده

شهرهای نفت‌خیز با اکتشاف و بهره‌برداری از منابع آن‌ها متولد شده و فرایند رشد و توسعه خود را آغاز ‌کرده‌اند؛ رشدی وابسته به نفت همراه با اقتصادی تک‌بُعدی که با تکیه بر آن، به شهری مدرن و پر‌رونق تبدیل شده‌اند. اما با نزدیکی به اتمام این منبع تجدید‌ناپذیر، دوره رکود و افت حیات شهری آن‌ها نیز آغاز می‌شود. به ‌همین دلیل، توجه به پایداری توسعه شهرهای نفتی و تنوع‌بخشی به اقتصاد آن‌ها بر اساس اتخاذ رویکردها و الگوهای مناسب توسعه شهری ضروری به‌نظر می‌رسد. هدف اصلی این مقاله، تدوین استراتژی‌های بهینه برای تنوع‌بخشی به اقتصاد شهری در شهر نفتی دوگنبدان است که باید همسو با چشم‌انداز توسعه پایدار شهری و بر اساس رویکرد استراتژیک انجام گیرد. روش تحقیق تلفیقی از روش کمّی و کیفی است و تحقیق بر اساس مصاحبه‌های عمیق، مطالعات اسنادی و کمّی‌سازی عوامل استراتژیک انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد دوگنبدان به‌عنوان شهری وابسته به نفت، با چالش‌های استراتژیک میان هزینه‌ها و منافع روبه‌روست؛ به‌ این معنا که اقتصاد تک‌بعدی یا عدم تنوع اقتصاد شهری و وابستگی اقتصاد آن به منابع تجدید‌ناپذیر با فرایند تهی‌سازی روزافزون از مهم‌ترین ضعف‌ها و تهدید‌های آن است و در مقابل، ظرفیت‌های بالا برای توسعه فعالیت‌های کشاورزی، تجاری و خدماتی از مهم‌ترین قوّت‌ها و فرصت‌های شهر به‌منظور توسعه پایدار شهری به‌شمار می‌آیند. همچنین، بر اساس برایندِ تلفیقِ اهمیت مجموعه‌عوامل درون‌زا و برون‌زای مؤثر بر توسعه شهر، مناسب‌ترین راه برای برون‌رفت از بحران احتمالی و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها، اتخاذ راهبرد‌های رقابتی با تأکید بر قوّت‌ها و نگاه به تهدید‌های احتمالی است.

دوره ۱۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

جدایی­گزینی فضایی در اکثر مادرشهرها به عنوان یک موضوع قابل­توجه مطرح می­باشد، چرا که از یک­سو مستعّد شکل­گیری آن می­باشند و از سویی، جهانی­شدن این فرایند را تقویت می­کند. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جدایی­گزینی در مادرشهر تهران می­باشد. در این راستا هشت متغیر شامل موقعیت شغلی، میزان تحصیلات، کیفیت و مساحت مسکن، بُعد خانوار، سن سرپرست خانوار، قومیت و مذهب از داده­های ثانویه (مرکز آمار ایران،۱۳۸۵) استخراج و با استفاده از شاخص­ جدایی­گزینی فضایی دو گروهی و چندگروهی و بیضی انحراف استاندارد بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود جدایی­گزینی فضایی در شهر تهران می­باشد، هرچند بین متغیرهای مختلف تفاوت­هایی وجود دارد. متغیرهای مذهب و قومیت، به ترتیب، در مقایسه با سایر متغیرها میزان بالاتری از جدایی­گزینی دوگروهی و چند­گروهی را نشان می­دهند، اما برخلاف نظریه همگون­سازی فضایی متغیر مذهب الگوی متمرکزتری را در مقایسه با قومیت داراست. هم­چنین، با استفاده از بیضی انحراف استاندارد مشخص گردید که تهران بر اساس متغیر مساحت خانه دارای ساختاری به شدت دوگانه می­باشد و بر خلاف نظریه­های رایج، افزایش بُعد خانوار همراه با افزایش مساحت محل سکونت نمی­باشد، بلکه خانه­های پرجمعیت و با مساحت کم در جنوب شهر و خانه­های با مساحت بالا و خانواده­های کم جمعیت در شمال آن مستقر گردیده­اند.     

دوره ۱۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف این پژوهش تحلیل توان¬های تبینی نظریه دولت و شهرنشینی در ایران در چارچوب مفاهیم فضا و دولت است. روش پژوهش تحلیلی- نظری و داده¬های مورد استفاده نیز شامل پژوهش¬هایی هستند که در فاصله زمانی ۱۳۷۳-۱۳۹۳ در این زمینه نگارش شده است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که نظریه دولت و شهرنشینی تمایل به پذیرش این پیش¬فرض دارد که سطوح مختلف فضایی به دلیل تسلط دولت، همگون هستند. این پیش¬فرض تحلیل شهرنشینی را در این نظریه از چند جهت متأثر می¬سازد: ۱) ماهیت و نحوه نیروهای اثرگذار توسعه شهری در میان شهرهای هم¬اندازه و شهرهای ناهمسان یکسان در نظر گرفته می¬شود؛ ۲) دولت ماهیت شهری دارد و شهرنشینی ماهیت دولتی دارد، و به ابعاد محلی، روستایی، منطقه¬ای و جهانی دولت توجه نمی¬شود؛ ۳) در حالیکه توسعه شهرهای بزرگ به عنوان مراکز اصلی شهرنشینی وابستگی زیادی به توانایی رقابت آن¬ها در نظام جهانی دارد، مقیاس جهانی به طور عمده نادیده گرفته می¬شود؛ ۴) به پسکرانه¬های متفاوت طبیعی شهرها توجه نمی¬شود؛ ۵) نقش دولت هم در ایجاد و هم در توسعه شهرها یکسان در نظر گرفته می¬شود، در حالیکه ارتقاء منزلت اقتصادی و توسعه شهرها مستلزم مشارکت اساسی نیروهای بازار است؛

دوره ۱۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده

در دهه‌های اخیر توسعه صنعت گردشگری به عنوان یکی از فعالیت‌های عمده اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، سبب گردیده تا مدیران و برنامه‌ریزان در راستای توسعه فعالیت‌های این صنعت به افزایش کیفیت تجربه گردشگری و تلاش در جهت حفظ منافع جوامع میزبان توجه نمایند. یکی از ویژگی‌های برجسته ایران در زمینه صنعت گردشگری و به طور خاص شهر مشهد، نقش گردشگری مذهبی می‌باشد. از آن‌جایی‌که مساله خرید، رایج‌ترین فعالیت گردشگری در تمام مقاصد بویژه شهرهای مذهبی بوده، لذا می‌توان گفت مراکز تجاری به عنوان نمود فضایی خرید در سطح این شهرها از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشند. امروزه گردشگران به دلیل برخورداری از درآمد و اوقات فراغت توانسته‌اند زمان و پول بیشتری را به مساله خرید اختصاص دهند. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از روش کتابخانه‌ای و مطالعات میدانی (پرسشنامه) و بهره‌گیری از مدل تحلیل عاملی و تحلیل واریانس یک‌طرفه، موثرترین عوامل در جذب گردشگران به مراکز تجاری- تفریحی با تأکید بر مرکز الماس شرق مشهد ارزیابی گردد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که عوامل کالبدی- روانی و تفریحی بیشترین تأثیرگذاری را در جذب گردشگران دارند. همچنین نتایج تحلیل واریانس، تفاوت معناداری را بین عوامل هفت‌گانه بدست آمده از مدل تحلیل عاملی نشان می‌دهد.

دوره ۱۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده

رشد شتابان شهرنشینی در دهه‌های اخیر، نابرابری در شرایط سکونت و دسترسی به زیرساخت‌های فیزیکی و اجتماعی میان نواحی و گروه‌های شهری را سبب گردیده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نابرابریهای موجود در شهر قائمشهر و ارزیابی عملکرد مدیریت ‌شهری می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه‌های برابری مبنا،در تحلیل توزیع خدمات عمومی شهری، نیازمبنا در تحلیل توزیع منابع عمومی شهر مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با شیوه تطبیقی بین نواحی، انجام پذیرفته است. میزان دستیابی به خدمات با استفاده از تحلیل‌های سیستم اطلاعات جغرافیایی و نحوه تخصیص منابع با روش مقایسه ای، تحلیل گردیده است. نتایج بیانگر نابرابری توزیع در میزان دستیابی ساکنین نواحی به خدمات و نابرابری در میزان تخصیص و تحقق هزینه‌ها می باشد. به طوریکه نواحی مرکز و غرب شهر از بالاترین سطح دستیابی به خدمات و تخصیص و تحقق هزینه‌ها درحالیکه نواحی شرقی از پایین‌ترین سطح دسترسی برخوردار می‌باشند. نتایج هردو تحلیل بیانگر انطباق نواحی محروم می‌باشد که نشان‌دهنده‌ی تمرکز منابع و خدمات در بعضی نواحی و دوگانگی و بی عدالتی در شهر قائمشهر می باشد که عدم توجه به اصول و معیارهای عدالت فضایی در سیاستگذاریهای مدیریت شهری از مهمترین دلایل این نابرابریها می باشد.

دوره ۱۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۴ )
چکیده

مدیریت زمین شهری از عرصه های کلیدی جهت پیشبرد توسعه پایدار در کشورهاست. دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار ناگزیرند سیاست هایی خاص متناسب با شرایط کشور و جامعه خود اتخاذ نمایند. این پژوهش می خواهد مداخله دولت در مدیریت زمین شهری ایران را مورد واکای قرار دهد. سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از ۱) دلایل ناکارآمدی سیاست های مداخله دولت در مدیریت زمین شهری چیست وچرا؟ و ۲)الگوی مناسب سیاستگذاری مداخله مناسب دولت در مدیریت زمین شهری چیست ودلایل مناسب بودن ان کدام هستند؟ و برای پاسخگویی به این سئوالات از تلفیقی از روش های کمی- پیمایشی و کیفی استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که فقدان چشم انداز مشخص و به تبع آن سیاست ها و نهادهای ناهماهنگ؛ تصمیم گیری متمرکز و غیرمشارکتی و تصدی گری بالا بدون ظرفیت نهادی لازم از مهمترین دلایل ناکارآمدی سیاستگذاری مدیریت زمین شهری است از این رو؛ الگوی مناسب سیاستگذاری مداخله دولت در مدیریت زمین شهری عبارت است از: مدیریت یکپارچه زمین شهری مبتنی بر(تدوین چشم انداز شفاف و سیاست راهبردی یکپارچه و تفویض بخشی از اختیارات دولت به پایین ترین سطح نهادهای محلی به همراه ظرفیت سازی لازم)

دوره ۲۰، شماره ۱۳۷ - ( تیر ۱۴۰۲ )
چکیده

ماهی قزل آلای رنگین کمان یکی از گونه­های با ارزش تجاری و جزو ماهی­های پرورشی و متعلق به آب‌های سرد و شفاف بوده و به لحاظ دارا بودن ترکیبات تغذیه­ای مطلوب از اهمیت بالایی برخوردار است. بدین منظور برای استخراج پروتئین از ماهی به روش pH- shift از تیمار اسیدی pH= ۵/۳ و تیمار قلیایی ۵/۱۰= pH استفاده شد و دو گروه تیمار اسیدی و قلیایی در سطوح ۵/۰، ۱ و ۵/۱  درصد به شیر گاو اضافه گردید و سپس ویژگی­های فیزیکوشیمیایی مانند درصد رطوبت، pH، اسیدیته، میزان پروتئین، میزان چربی، شمارش میکروبی، خصوصیات بافتی (سختی، پیوستگی، چسبندگی، قابلیت جویدن­ و صمغیت)، شاخص های رنگ و حسی (مانند بو، طعم، بافت، قوام و پذیرش کلی) نمونه­های پنیر مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که با افزودن درصدهای مختلف پروتئین تیمار اسیدی و قلیایی، محتوای رطوبتی و اسیدیته، چربی، شاخص قرمزی(a*)  و روشنی (L*) نمونه­ها کاهش و پروتئین و­ pH نمونه­های پنیر غنی شده به طور معناداری افزایش یافتند (P≤۰,۰۵). همچنین میزان شمارش کلی­فرم­ها کمتر از حد مجاز تعریف شده بود و میزان کلی فرم­ها در نمونه­های غنی شده با پروتئین تیمار اسیدی کمتر از تیمار قلیایی بود. در نمونه­های پنیر غنی شده با پروتئین تیمار اسیدی و قلیایی میزان سختی، چسبندگی، پیوستگی، صمغیت و قابلیت جویدن نمونه­ها به طور معناداری افزایش یافت. همچنین پذیرش کلی در ارزیابی حسی با افزودن سطوح مختلف پروتئین کاهش یافت ولی این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود. پنیر سفید ایرانی یکی از مهم­ترین و پرمصرف­ترین فرآورده­­های لبنی شیر است و به منظور غنی سازی و بهبود ویژگی­های فیزیکوشیمیایی، حسی و بافتی آن از روش­های مختلفی استفاده می­شود که در این بین پروتئین ماهی قزل آلای رنگین کمان به علت ویژگی­ های تغذیه ­ای مطلوب بیشتر مورد توجه است.
 

دوره ۲۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده

بازار زمین یکی از اصلی‌ترین مکانیسم‌های تأثیرگذار بر چگونگی تخصیص زمین بین کاربردها و کاربران مختلف است. مطالعات بسیاری مبتنی‌بر نقش بازار در ارتقاء کیفیت تخصیص زمین صورت گرفته است. پیش‌شرط بازار زمین را چون سایر کالاهای معمول در نظر می‌گیرد، ولی با بررسی ماهیت زمین می‌توان به ویژگی‌هایی اشاره کرد که بر عملکرد بازار در حوزه زمین تأثیرگذار است. از سوی دیگر در تحلیل عملکرد بازار زمین باید ویژگی‌ها و شرایط خاص اقتصادی منطقه را نیز مورد توجه قرار داد. از این‌رو مقاله حاضر در صدد تحلیل اثرات فضایی بازار زمین بر ناپایداری اقتصاد کشاورزی است. داده‌های حاصل از پرسش‌نامه گویایی این واقعیت است که منبع سرمایه موجود در بازار زمین منطقه در سطح ملی ناشی از درآمدهای نفتی تزریق شده به واسطه دولت و در سطح محلی مربوط به مبادلات مرزی است. این ویژگی اصلی‌ترین تفاوت اقتصاد منابع‌‌محور منطقه با یک اقتصاد سرمایه‌داری پیشرفته است، همچنین از طریق تصاویر ماهواره‌ای به‌روزترین ورژن ArcBruTile,۰۷ و مشاهدات دقیق میدانی نسبت به پهنه‌بندی معاملات صورت گرفته با در نظر گرفتن سه متغیر تقطیع زمین، تغییر کاربری کشاورزی و احداث خانه‌های دوم غیرقانونی در یک دوره ۱۵ ساله ۱۳۸۰-۱۳۹۵ اقدام شده است. نتایج حاصل از این مقاله حاکی از آن است که بازار زمین بر ناپایداری اقتصاد کشاورزی مؤثر بوده است.

دوره ۲۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده

میزان مرگ‌‌ومیرهای سرطان‌‌های سینه و کولورکتال در دهه‌‌های اخیر به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش‌یافته است. اضافه‌وزن، چاقی و عدم تحرک فیزیکی از عوامل خطر کلیدی این سرطان‌‌ها هستند. با توجه به ارتباط معکوس این عوامل با پیاده‌‌روی و نامشخص بودن نقش بالقوه محیط‌‌های شهری در کاهش این روند، پژوهش حاضر درصدد است تا ارتباط بین مشخصه‌‌های قابلیت پیاده‌‌روی فرم شهری (اختلاط کاربری، پیوستگی معابر، تراکم مسکونی، نسبت سطح واحدهای خرده‌‌فروشی) و نرخ مالکیت خودرو را با مرگ‌‌ومیرهای سرطان‌‌های کولورکتال و پستان در مناطق شهر تهران در بازه زمانی (۱۳۸۶-۹۲) تبیین نماید. چراکه شواهد زیادی وجود دارد که شرایط محیط ساخته‌شده (مصنوع) و محیط اجتماعی نواحی شهری که ساکنان آن‌ها با آن مواجه هستند به همان اندازۀ ویژگی‌‌های فردیِ خود ساکنان بر سلامت آن‌ها مؤثر است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی با رویکرد آمار فضایی بوده است. در این راستا از داده‌‌های مرگ‌‌ومیر ناشی از سرطان‌‌های کولورکتال (کولون و رکتوم) و سینه (پستان) برگرفته از سازمان بهشت‌زهرا تهران، داده‌‌های سرشماری مرکز آمار ایران و داده‌‌های کاربری زمین و شبکه ارتباطی شهرداری تهران بهره گرفته‌شده است. نتایج کلی تحقیق ارتباط فضایی معکوس و معنی‌‌دار بین قابلیت پیاده‌‌مداری مناطق شهری، نرخ مالکیت خودرو و مرگ‌ومیرهای ناشی از سرطان‌‌های کولورکتال و سینه را مورد تأیید قرار داد. یافته‌‌ها نشان داد که تمرکز مرگ‌‌ومیرها در مناطق نیمه شمالی شهر، یعنی بخش‌‌هایی از شهر که عمدتاً الگوی استفاده از خودروی شخصی برای جابجایی غالب است و همچنین از نظر شاخص‌‌های قابلیت پیاده‌‌روی از شرایط پایینی برخوردار هستند، بیشتر از مناطق نیمه‌جنوبی شهر بوده‌اند که از نظر شاخص‌‌های مذکور وضعیت بهتری دارند. بااین‌حال برای تأیید این یافته‌‌ها لازم است تحقیقات بیشتری در مقیاس‌‌های مختلف (بلوک، محله و ناحیۀ شهری) صورت گیرد.

دوره ۲۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

حکمروایی به مثابه بعد نهادی توسعه پایدار روز به روز بیشتر مورد توجه محققین قرار می گیرد. آینده حکمروایی توسعه پایدار شهری نیازمند بررسی همه ابعاد و تحلیل چگونگی ارتباط این ابعاد با همدیگر است. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع پیش روی آینده حکمروایی توسعه پایدار کلانشهر تهران است. لذا نخست با استفاده از تحلیل محتوای اسناد و پژوهش های صورت گرفته در مورد حکمروایی کلانشهر تهران فهرستی از موانع شناسایی شده و سپس با استفاده از روش دلفی آنی  این موانع توسط ۳۰ نفر از نخبگان اصلاح و اولویت بندی شد. به منظور شناسایی موانع کلیدی از روش تحلیل اثرات متقاطع استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که "اثرگذاری دولت و نهادهای حکومتی بر مشروعیت ساختار حکمروایی کلانشهر تهران"،"چندپارچگی در مدیریت و تصمیم گیری در درون شهرداری"،"سیاست زدگی شورا و مدیریت شهری" و"غلبه قدرت نهاد های حکومتی و دولتی بر مردم " جزو موانع کلیدی(دووجهی) محسوب می شوند که در صورت اصلاح آنها سایر موانع کمابیش تحت تاثیر قرار گرفته و زمینه اصلاح کلی سیستم فراهم می شود.


دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

شبکه ‌‌راه‌های ‌‌ارتباطی به‌‌عنوان ‌‌یکی ‌‌مهم‌ترین ‌‌زیرساخت‌ها ‌‌در ‌‌توسعه‌ی ‌‌فعالیت‌های ‌‌گردشگری، ‌‌رابطه ‌‌تنگاتنگی ‌‌میان ‌‌گردشگری ‌‌و ‌‌حمل‌ونقل ‌‌و ‌‌به‌طورکلی ‌‌در ‌‌مفهوم ‌‌دسترسی برقرار می‌کند. ‌‌ازاین‌رو ‌‌سطح‌بندی ‌‌محورهای ‌‌گردشگری ‌‌معیاری‌ست ‌‌برای ‌‌تعیین ‌‌اولویت ‌‌این ‌‌محورها، ‌‌همچنین ‌‌تعیین ‌‌زیرساخت‌ها ‌‌و ‌‌تسهیلات ‌‌گردشگری ‌‌مورد ‌‌نیاز ‌‌و ‌‌تعدیل ‌‌نابرابری ‌‌در ‌‌بین ‌‌این ‌‌محورها ‌‌متناسب ‌‌با ‌‌جاذبه‌های ‌‌گردشگری. ‌‌هدف ‌‌این ‌‌پژوهش ‌‌نیز ‌‌سطح‌بندی ‌‌محورهای ‌‌گردشگری ‌‌استان ‌‌تهران ‌‌ازنظر ‌‌خدمات ‌‌و ‌‌تسهیلات ‌‌گردشگری ‌‌است. ‌‌روش ‌‌پژوهش ‌‌کاربردی ‌‌بوده و ‌‌از ‌‌مدل ‌‌مثلث ‌‌سلسله ‌‌مراتبی ‌‌فولر ‌‌برای‌‌ ‌‌وزن‌دهی ‌‌معیارها، همچنین ‌‌از ‌‌روش ‌‌ORESTE ‌‌برای ‌‌رتبه‌بندی ‌‌محورها ‌‌استفاده ‌‌شده ‌‌است. ‌‌درنهایت ‌‌پس ‌‌از ‌‌رتبه‌بندی، ‌‌این ‌‌محورها ‌‌به ‌‌۴ ‌‌سطح ‌‌از ‌‌فرو‌‌برخوردار ‌‌‌‌تا ‌‌فرا‌‌برخوردار ‌‌‌‌تقسیم‌بندی ‌‌شده‌اند. ‌‌نتایج ‌‌پژوهش ‌‌حاکی ‌‌از آن ‌‌است ‌‌که ‌‌محورهای ‌‌شمالی ‌‌و ‌‌غربی ‌‌استان ‌‌از ‌‌خدمات ‌‌مناسب‌تری ‌‌نسبت ‌‌به ‌‌محورهای ‌‌شرق ‌‌و ‌‌جنوب‌شرقی ‌‌استان ‌‌برخوردار ‌‌می‌باشند؛ ‌‌درحالی‌‌که ‌‌محورهای ‌‌شرق ‌‌و ‌‌جنوب‌شرقی، ‌‌علی‌رغم ‌‌وجود ‌‌ظرفیت‌های ‌‌قابل‌توجه، ‌‌همچنین ‌‌مسافت ‌‌طولانی‌تر ‌‌نیازمند ‌‌خدمات ‌‌و ‌‌تسهیلات ‌‌گردشگری ‌‌بیشتری ‌‌می‌باشند؛ ‌‌لذا به ‌‌برنامه‌ریزان ‌‌و ‌‌کارشناسان ‌‌مربوطه توصیه می‌شود که ‌‌توسعه ‌‌این ‌‌محورها ‌‌را ‌‌در ‌‌اولویت ‌‌برنامه‌ریزی‌های ‌‌خود ‌‌قرار ‌‌دهند. 


دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
فرهنگ جوامع به‌سرعت در حال تغییر است و این تغییرات در جهان امروز در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی همراه با تحولات سیاسی به یاری تحولات فناوری چهره‌ی جدیدی از جهان را عرضه می­نماید. اگر الگوهای تغییر و تحول بدون مهندسی آگاهانه از سایر جوامع پذیرفته شود و با ارزش‌های فرهنگی و باورهای بنیادین جامعه هماهنگ نگردد، دیری نخواهد پایید که فرهنگ جامعه تحت تأثیر این ورودی­ها استحاله‌ی اساسی پیدا خواهد کرد. این پژوهش بر این باور است که تغییرات فرهنگی زمینه­ساز نحوه‌ی استفاده از زمین به ‌عنوان یک کالای اساسی و زیربنایی خواهد بود و نحوه‌ی هماهنگی آن با تغییرات فرهنگی - اجتماعی و تحولات سیاسی جامعه، اگر مدیریت نگردد، پدیده­هایی چون تخریب محیط­زیست و زمین­خواری نمود بارزی پیدا خواهند کرد.


دوره ۲۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

در چند دهه اخیر، در واکنش به خصوصی­سازی، امنیتی­سازی، اسلامی­سازی و افزایش کنترل در فضاهای عمومی شهری در بستر شهری تهران، مقاومت­های فضایی بسیاری صورت گرفته است. این­ها عمدتاً برآیند کنشگری گروه‌های به حاشیه رانده‌شده در فرآیند تولید فضا بوده­اند. بازتاب فضایی این مقاومت­های فضایی در شهر تهران به‌گونه­ای بوده است که به‌شیوه­ای مقطعی و ناپایدار، نظم فضایی حاکم بر شهر تهران را به چالش کشیده و تغییر در سازمان فضایی شهر را به این جدل­ها و تناقضات فضایی پیوند زده است. این پژوهش ازطریق مفهوم فضاهای نوظهور به‌دنبال تبیین نظری این مقاومت­های فضایی و شناخت مناسبات حاکم بر آن­ها است. ابتدا به‌شیوۀ تجربی، توزیع فضایی فضاهای نوظهور شناسایی و باتوجه به شکل و مناسبات حاکم بر آن­ها دسته­بندی شد. سپس با استفاده از ماتریس انتخاب، مشاهدات میدانی و مصاحبه با نخبگان، سه گونه فضایی انتخاب شد. داده­های جمع‌آوری‌شده ازطریق نظریه زمینه­ای درقالب فرآیندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده­ها نشان داد که مقاومت فضایی مقوله‌ هسته­ای فضاهای نوظهور را تشکیل می­دهد. کنشگران شهری ازطریق تاکتیک­های زندگی روزمره به مقاومت فضایی می­پردازند و از این طریق به‌دنبال فضایی­سازی نیازها و خواسته­های خود درتقابل با نظم فضایی قدرت و فضاهای برساخته آن، به مناسب­سازی فضا مشغول می‌شوند. فضاهای نوظهور برآیند این مقاومت­های فضایی است که مناسبات سرمایه­دارانه و انضباطی در آن درمقایسه با فضاهای دیگر کمتر است.
 


دوره ۲۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده

فضا واژه‌ای سیال است که همواره با مکان آمیخته شده است. در نوشتۀ حاضر، با استفاده از روش هرمنوتیک (پدیدارشناسی) فلسفی، تفسیر متفاوتی از مکان- فضا ارائه می‌کنیم. روش‌‌شناسی‌‌های موجود به‌دلیل سیطرۀ عقلانیت و تفکر مفهومی و متافیزیکی، به‌جای اینکه باتوجه به خصوصیات فضا، ازقبیل وجودی و تاریخی بودن، به‌دنبال تفسیر واژۀ فضا باشند، به‌دنبال تبیین واژۀ فضا هستند. طبق روش‌‌شناسی حاکم بر پژوهش، کنکاش در دانش فضا با دیالکتیک به‌دست می‌‌آید؛ نه با علم و منطقی که به‌دنبال روابط علی و رابطه‌‌ای است. طبق یافته‌‌ها، فضا پدیداری است که به‌واسطۀ هستی خاصش از دیگر پدیدارها به وجود مشابهت بیشتری دارد و بنابراین، فضا اگزیستانسیال (وجودی) است. هایدگر از این فضای اگزیستانسیال برای نخستین‌بار پرده برمی‌‌دارد. با اینکه در نظریۀ تولید فضای لوفور به‌طور مستقیم بحث اگزیستانسیال بودن فضا مطرح نمی‌‌شود، درواقع سه‌‌گانۀ او بدون اگزیستانسیال بودن فضا تحقق نمی‌‌یابد. درادامه، فضا را به‌گونه‌‌ای پدیدارشناسانه باتوجه به نظریۀ این دو فیلسوف تعدیل کرده‌‌ایم و در این تعدیل، مکان به‌عنوان یکی از اجزای سه‌‌گانۀ پیشنهادی با عنوان فضاهای بازنمایی نمود می‌‌یابد که حالت بالقوه دارد.


دوره ۲۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

هدف اصلی برنامه­های استطاعت­پذیری مسکن رفع نیازهای خانواده­های آسیب‌پذیر - افراد کم‌درآمد و متوسط است. بااین‌وجود شواهد حاکی از آن است که در تحقق مسکن قابل­استطاعت اهداف توسعه پایدار فراموش‌شده و یا به‌عمد در نظر گرفته نمی­شوند، حال‌آنکه پیش‌شرط استطاعت­پذیری مسکن، پایداری آن است. این مطالعه باهدف بازنگری مفهومی در عوامل دستیابی به مسکن پایدار قابل استطاعت(SAH) در کشورهای درحال­توسعه صورت پذیرفته است. بنابراین از رویکردی بین­المللی برخوردار است. برای این منظور از روش تحلیل محتوا، برای مفهوم­پردازی استطاعت­پذیری مسکن و شناسایی عوامل موفقیت (SFS) استفاده شد. سپس در یک فرایند پیمایشی در قالب پرسشنامه از متخصصان این حوزه درخواست گردید تا هریک از "عوامل موفقیت" شناسایی شده را با توجه به سطح ضرورت یا درجه اهمیت رتبه‌بندی نمایند. داده­های جمع­آوری شده از طریق اسناد و پاسخ‌دهندگان مربوطه به ترتیب با NVivo و بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) تجزیه‌وتحلیل گردید. یافته­ها نشان داد که از بین ۳۵ معیار اولیه، ۲۳ معیار کفایت لازم را برای قرارگیری در لیست شاخص­های ضروری موفقیت بدست آوردند. "اراده سیاسی و تعهد به مسکن قابل­استطاعت"، "تدوین سیاست­های کارآمد برای بازار مسکن"، "بودجه کافی و تأمین آن"، "تأمین یارانه مسکن برای خانوارهای کم‌درآمد" و "حکمروایی خوب" پنج معیاری هستند که بالاترین درجه ضرورت را به خود اختصاص داده­اند. همچنین نتایج این پژوهش روشن نمود که در بین ابعاد پایداری، بعد نهادی/ مدیریتی به دلیل داشتن روابط مستقیم و غیرمستقیم بسیار با سایر ابعاد مسکن دارای اولویت اصلی در تبیین الگوی مسکن قابل­استطاعت پایدار است


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱