جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای میرزاخانی

محمد کاظم میرزاخانی، عبدالمحمد عابدیان‌کناری، علی معتمدزادگان،
دوره ۸، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: قابلیت هضم ظاهری پروتئین و اسیدهای آمینه ده نوع ماده غذایی گیاهی و جانوری به عنوان منابع اصلی پروتئینی در جیره غذایی تاسماهی سیبری (۲۲± ۲۹۰ گرم) مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: مواد غذایی شامل پودر ماهی، پودر گوشت و استخوان، پودر ضایعات طیور، پودر خون، پودر پر طیور، کنجاله سویا، کنجاله کلزا، گلوتن گندم، گلوتن ذرت و مخمر نانوایی بودند. تیمارهای غذایی عبارت بودند از: جیره غذایی مرجع و ده جیره غذایی آزمایشی (۳۰ درصد ماده غذایی مورد نظر + ۷۰ درصد جیره غذایی مرجع). از اکسید کروم به عنوان نشانگر غیر قابل هضم در جیره های غذایی استفاده شد. تعداد ۱۶۵ قطعه تاسماهی سیبری در ۳۳ مخزن ۵۰۰ لیتری ذخیره سازی و با جیره های غذایی تغذیه شدند (۳ تکرار برای هر تیمار).
یافته ها: بیشترین و کمترین میزان قابلیت هضم پروتئین به ترتیب در پودر ماهی (۸۷/۹۲ درصد) و پودر پر طیور (۹۶/۵۹ درصد) مشاهده شد. همچنین، بالاترین میزان قابلیت هضم اسیدهای آمینه در پودر ماهی (۹/۹۰ و ۱۳/۸۸ درصد به ترتیب برای مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیر ضروری) اندازه گیری شد. کمترین میزان قابلیت هضم مجموع اسیدهای آمینه ضروری در کنجاله کلزا (۵/۶۵ درصد) و اسیدهای آمینه غیر ضروری در پودر پر طیور (۶۸/۶۰ درصد) دیده شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج ، پودر ماهی، پودر گوشت و استخوان، پودر ضایعات طیور، گلوتن ذرت و گلوتن گندم با قابلیت هضم بالای هفتاد درصد پروتئین و مجموع اسیدهای آمینه، به عنوان مواد غذایی با درصد هضم بالا برای تاسماهی سیبری مشخص گردیدند.
 

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

روش ابداعی این پژوهش، با استفاده از برآورد خطای مبتنی بر بازیافت تنش، به حل تطبیقی و بهبود شبکه مسائل متقارن محوری در تحلیل ایزوژئومتریک می‌پردازد. بدین منظور، بعد از محاسبه نرم خطای انرژی، مقادیر تخمینی خطا در مجاورت نقاط کنترلی به عنوان گرادیان حرارتی به المان‌های رابط بین این نقاط اختصاص می‌یابد. پس از تحلیل شبکه المانهای فرضی که دچار تغییر دما شده‌اند آرایش جدیدی از نقاط کنترلی و بردارهای گرهی حاصل می‌شود؛ که انتظار می‌رود بکارگیری این روند در چند سیکل در تحلیل ایزوژئومتریک مسائل متقارن محوری منجر به توزیع بهتر خطا در دامنه و در نتیجه حصول شبکه‌ای بهینه برای محاسبه انتگرالها شود. جهت بررسی کارایی و نشان‌دادن افزایش دقت در نتایج تحلیل مسائل متقارن محوری به مدل‌سازی عددی دو مسأله الاستیسیته با شرایط تقارن محوری، که دارای حل تحلیلی هستند، پرداخته شده است. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که روش بهبود شبکه ارائه شده در کاهش میزان خطا موثر بوده و می‌تواند جهت افزایش دقت نتایج تحلیل ایزوژئومتریک مسائل متقارن محوری مورد استفاده قرار گیرد.

دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

امروزه موتورهای لنگ به عنوان محرکه‌هایی با قابلیت تولید حرکت دورانی با گشتاور بالا بدون نیاز به گیربکس خارجی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این پژوهش شامل بررسی تئوری، عددی و تجربی عملکرد یک موتور لنگ صفحه‌ای با مکانیزم انعطاف‌پذیر است که توسط سیم‌های آلیاژ حافظه‌دار راه‌اندازی می‌شود. انبساط و انقباض ترتیبی سیم‌های آلیاژ حافظه‌دار توسط مکانیزم انعطاف‌پذیر و سیستم چرخ‌دنده‌ای موتور شامل یک چرخ‌دندۀ داخلی و یک چرخ‌دندۀ خارجی، به یک حرکت منحنی‌الخط صفحه‌ای با مسیر دایره‌ای و سپس به حرکت دورانی پیوسته و نامحدود تبدیل می‌شود. پس از طراحی سیستم چرخ‌دنده‌ای برمبنای محدودۀ حرکت قابل دستیابی ناشی از تغییر طول سیم‌های آلیاژ حافظه‌دار، رابطۀ بین گشتاور خروجی، پارامترهای هندسی موتور و تنش در سیم آلیاژ حافظه‌دار استخراج شده است. همچنین پارامترهای مکانیزم انعطاف‌پذیر، شامل طول، ارتفاع، ضخامت و تعداد تیغه‌های انعطاف‌پذیر به منظور تعیین سختی مکانیزم مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. سپس تحلیل فرکانسی با روش اجزای محدود انجام شده است تا میزان استحکام ساختاری و پایداری عملکردی مکانیزم طراحی شده، بررسی گردد. برای بررسی قابلیت اجرایی شدن و کارایی موتور طراحی شده، یک نمونۀ آزمایشی ساخته شده است. نتایج تجربی نشان از توانایی موتور در تولید حرکت دورانی پیوسته و نامحدود و تکرارپذیری در ماکزیمم گشتاور خروجی موتور دارد. میانگین گشتاور خروجی موتور در ولتاژهای ۱,۶، ۱.۸ و ۲ ولت به ترتیب برابر با ۲۹.۹ ، ۳۲.۷ و ۳۴.۳ نیوتن-میلیمتر، اندازه‌گیری شده است. با توجه به ویژگی‌های موتور، استفاده از آن در کاربری‌هایی که فضای محدودی داشته و نیاز به گشتاور بالا و سرعت پایین دارند، مناسب می‌باشد.

دوره ۱۹، شماره ۱۱ - ( آبان ۱۳۹۸ )
چکیده

در این مقاله، روش المان محدود غیرخطی برای حل معادلات میدان فاز یا گینزبرگ- لاندا برای استحاله‌های مارتنزیتی در ابعاد نانو به کار گرفته شده است. در تئوری میدان فاز برای تعریف نوع فاز ماده از یک پارامتر مشخصه استفاده می­شود و معادلات گینزبرگ- لاندا در واقع رابطه خطی بین نرخ تغییرات پارامتر مشخصه و مشتق وردشی انرژی آزاد سیستم نسبت به پارامتر مشخصه یا همان نیروهای ترمودینامیکی مربوطه هستند. با توجه به اینکه انرژی آزاد شامل ترم­هایی غیرخطی از پارامتر مشخصه است، نیروهای ترمودینامیکی توابعی غیرخطی از پارامتر مشخصه هستند. در نتیجه، معادلات گینزبرگ- لاندا با استفاده از  روش المان محدود غیرخطی و کد تولید شده حل می­شوند. استحاله مورد بررسی، تبدیل فاز آستنیت به مارتنزیت در آلیاژ NiAl است که در اینجا بدون لحاظ‌کردن اثرات مکانیک و تنها تحت اعمال تغییر دما صورت می­گیرد. لذا استحاله از نوع دما القایی بوده و با استفاده از تنها یک پارامتر مشخصه تعریف می‌شود. به منظور صحت‌سنجی کارعددی، منحنی پارامتر مشخصه برای صفحه فازی مشترک آستنیت- مارتنزیت، ضخامت، انرژی و سرعت انتشار آن محاسبه و با کارهای پیشین مقایسه شده‌اند که نتایج نشان از تطابق بسیار خوب کارحاضر با کارهای پیشین دارد. هم چنین مسائل فیزیکی متنوعی نظیر انتشار صفحه مشترک فازی، جوانه زنی مارتنزیت و رشد ساختارهای مارتنزیتی تحت برودت و استحاله معکوس تحت حرارت ارائه شده‌اند. نتایج این تحقیق، گام مهمی در حل مسائل میدان فازی با در نظر گرفتن اثرات مکانیک و شرایط پیچیده اولیه و مرزی موجود در ابعاد نانو است.


دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

همگام با رشد علوم و فناوری، مسائل مهندسی نیز روز به روز پیچیده تر می‌شوند. با پیچیده تر شدن مسائل و لزوم حل سریعتر و دقیق تر آن­ها، روش­های تحلیلی گذشته دیگر جوابگوی نیازهای روز افزون جوامع نیستند. با چنین نگرشی، محققان همواره سعی کردند در کنار توسعه مبانی علوم، روش­های عددی را نیز توسعه بخشند. دراین مسیر، روشهای متعددی توسط محققین ابداع گشته است. هر کدام از این روش­ها ،کاربرد خاص خود را دارند و هنوز هم محققان درصدد رشد و توسعه این روش­ها و ابداع روش­های جدید هستند. از مهمترین این­ها می‌توان به روش ایزوژئومتریک غیر خطی که بر اساس بی­اسپیلاین‌های  نسبی غیر یکنواخت به وجود آمده است، اشاره کرد. در روش ایزوژئومتریک غیر خطی ضمن استفاده از خواص توابع پایه اسپیلاین و نربز در تعریف دقیق منحنی‌ها و سطوح، از آن­ها جهت درونیابی و تقریب سازی هم استفاده می­شود. استفاده از همه ظرفیت سازه  در تحمل بار، باعث رفتار غیرخطی سازه می­شود که ناشی از عملکرد نامناسب هندسه سازه، ضعف مصالح سازه و نارسائی ناشی از ترکیب دو حالت قبل است. و در این پژوهش غیرخطی شدن ناشی از ضعف مصالح مدنظر قرار داده شده است. همچنین در حل معادلات تعادلی غیر خطی از یک روند افزایشی و تکراری بار استفاده شده و این افزایش تا وارد شدن کل بار­های تعریف شده برای هر مسئله انجام شده است. در هر افزایش، روند تکراری اتخاذ شده تا جایی انجام می­گیرد که همگرایی یا ماکزیمم تعداد تکرارها بدست آید. خطا بخش جدانشدنی تحلیل­های عددی به شمار می‌رود و همواره باعث نگرانی محققین در قابلیت اعتماد نتایج بوده است. بدیهی است که کلیه روش­های عددی روش­های تقریبی می­باشند. عمده ترین منبع خطا در روش­های عددی مربوط به خطای گسسته سازی محیط پیوسته بوده و ناشی از تقریب زدن میدان جابجایی به وسیله توابع شکل است. این گروه ازخطاها نیز با ریزتر کردن شبکه المان بندی و بالا بردن درجه توابع شکل مورد استفاده، کاهش می‌یابد. لذا در این پژوهش نسبت به برآورد خطا براساس روش بازیافت تنش بر مبنای نقاطی که مرتبه همگرایی گرادیان یک تابع، یک مرتبه از مقداری که از تقریب تابع شکل مربوط به حل تقریبی انتظار می رود،  بالاتر است (نقاط فوق همگرا) پرداخته شده است. بدین صورت که با در نظر گرفتن اختلاف بین سطح تنش بازیافتی و سطح تنش بدست آمده از تحلیل ایزوژئومتریک غیرخطی برای هر المان، به صورت تقریبی به یک معیاری جهت تعیین میزان خطای موجود در آن المان تعیین شده است. کلیه رابطه­ سازی­های پژوهش و خطی‌سازی معادلات با استفاده از یک الگوریتم عددی با کمک برنامه نویسی در محیط نرم افزار فرترن  انجام شده و نتایج تحلیل جهت صحت سنجی با حل کلاسیک آن مقایسه شده است. نتایج تشابه عددی و توزیعی قابل قبولی را نشان داده است؛ لذا می توان بیان کرد تحلیل صورت گرفته توسط برنامه از کارایی مناسبی جهت تحلیل غیرخطی مسائل برخوردار است. همچنین روش تخمین کننده خطای به کار گرفته شده را می­توان راه حلی ساده و مهندسی جهت برآورد خطا و بهبود میدان تنش بدست آمده از تحلیل الاستوپلاستیک مسائل به روش ایزوژئومتریک نام برد.

 

دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

امروزه کاربرد مواد مدرج تابعی در حال افزایش است. در این مصالح خواص مکانیکی به صورت یک تابع پیوسته در سرتاسر دامنه مسأله تغییر می‌کند. به‌ علت این تغییرات پیوسته، مشکلات عدم چسبندگی مصالح، لایه‌لایه شدن و ایجاد تمرکز تنش در محل اتصال که در سازه‌های کامپوزیتی می‌تواند مشکل‌ساز باشد به‌وجود نمی‌آید. برای تحلیل مواد مدرج تابعی می‌توان از روشهای عددی مانند روش اجزای محدود استفاده نمود، اما به دلیل محدودیت‌هایی همچون عدم وجود یک المان مناسب برای تحلیل مسائلی با تغییرات خواص مصالح و یا عدم توانایی در مدل‌سازی دقیق مزرهای اشکال با هندسه پیچیده، در این پژوهش از روش ایزوژئومتریک استفاده شده است. همچنین از آنجا که خطا بخش جدا نشدنی درهر یک از تحلیل‌های عددی است و همواره قابلیت اطمینان به نتایج دغدغه اصلی محققان بوده است، و در حالت کلی پاسخ دقیق بسیاری از مسائل موجود نیست، یافتن راه حلی جهت برآورد خطای موجود در محاسبات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بنابراین در این نوشتار برای اولین بار روش ایزوژئومتریک در تحلیل مسائل با مصالح مدرج تابعی با رویکرد بهبود میدان تنش و برآورد خطای موجود در آن بسط داده شده است. این برآورد کننده خطا در دسته روشهای برآورد خطا مبتنی بر بازیافت تنش قرار دارد. از مقایسه نرم خطای دقیق و نرم خطای تقریبی برای مسائل نمونه مشاهده می­گردد که برآورد کننده خطای پیشنهادی از کارایی مناسبی برای برآورد خطای موجود در تحلیل مسائل با مصالح مدرج تابعی به روش ایزوژئومتریک برخوردار است. همچنین می‌توان به کمک روش برآورد کننده خطای پیشنهادی، مناطقی از دامنه حل ایزوژئومتریک را که دارای خطای زیادی است، شناسایی کرد و به بهبود محلی شبکه در آن مناطق و افزایش دقت حل ایزوژئومتریک دست یافت.
 

دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

میزان گیرداری اتصالات در رفتار لرزه‌ای قاب‌های فولادی تأثیر به سزایی دارد. اما در دسترس نبودن شیوه‌های صحیح مدل‌سازی و یا دخالت ندادن درجه گیرداری اتصال در طراحی سازه‌ها، میزان دقت طرح را زیر سؤال می‌برد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از رفتار نمونه‌های آزمایشگاهی معتبر، تخمین دقیقی از رفتار لرزه‌ای این اتصالات و مدهای آسیب در آن‌ها به دست آید تا در مدل‌سازی‌های عددی ملاک عمل قرار گیرد. بدین منظور چهار اتصال صلب فولادی که نمونه‌هایی از رایج‌ترین اتصالات فولادی هستند، مورد بررسی قرار گرفته و مدل عددی پیشنهادی برای لحاظ‌کردن رفتار غیرخطی اتصالات یاد شده در نرم‌افزار Opensees ارائه شده است. برای کالیبره کردن مشخصات مدل عددی پیشنهادی از رفتار چرخه‌ای نمونه‌های آزمایشگاهی مشابه استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهد که با روش پیشنهادی، پارامترهای رفتار لرزه‌ای اتصالات مورد بررسی، همچون محدوده باربری، سختی اتصال و ظرفیت شکل‌پذیری در مدل آزمایشگاهی و عددی با یکدیگر تطابق مناسبی دارند و می‌توان حین تحلیل و طراحی کاربردی، از نتایج مدل غیرخطی عددی جهت مدل‌سازی دقیق‌تر اتصالات در قاب‌های فولادی استفاده کرد و تخمین درستی از رفتار اتصالات و درجه گیرداری آنها را در طرح‌های منجر به عملیات اجرایی به دست آورد. مقایسه ظرفیت شکل‌پذیری، بیشینه ظرفیت باربری و سختی اولیه در اتصالات مورد بررسی نسبت به مدل‌های عددی ساخته شده متناظر آن‌ها و اختلاف بین ۲۹/۰ % تا ۴۲/۸ ٪ در حالات مختلف مؤید این مهم است.

صفحه ۱ از ۱