۳۱ نتیجه برای اسید چرب
ابراهیم ستوده، امین اوجی فرد، اسماعیل ظریف فرد،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
تاثیر نوکلئوتید جیره در ۵ سطح صفر، ۱۵/۰، ۲۵/۰، ۳۵/۰ و ۵/۰ درصد با ۳ تکرار روی بچه ماهی هامور معمولی (Epinepheluscoioides) با وزن اولیه ۲۹/۰±۷۰/۱۰ گرم بهمدت ۱۰ هفته بررسی شد. نتایج بیانگر بهبود شاخصهای رشد ماهی با افزودن نوکلئوتید به جیره غذایی بود. حداکثر شاخصهای رشد در تیمار ۳۵/۰ درصد با اختلاف معناداری در افزایش وزن بدن، متوسط وزن ثانویه و فاکتور وضعیت نسبت به دیگر سطوح مشاهده شد (۰۵/۰>P). اختلاف معناداری در میزان بقاء مشاهده نشد (۰۵/۰<P). پروفیل اسیدهای چرب عضله در تیمار ۳۵/۰ درصد وضعیت مناسبتری نشان داد، بهطوریکه میزان اسیدهای چرب EPA)[۱]) و مجموع اسیدهای چرب ((EPA+DHA و n-۳ در عضله ماهیان تغذیه شده با این تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P<۰,۰۵). در تیمار ۵/۰ درصد، میزان اسیدهای چرب اشباع [۲](SFA)، اسیدهای چرب[۳](MUFA)، و نسبت n۳/n۶ در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P>۰.۰۵). میزان دو اسید چرب آراشیدونیک (AA)[۴] و (DHA)[۵] در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری نداشت (P>۰.۰۵). آنالیز شیمیایی عضله نیز بیانگر بالاترین میزان پروتئین در تیمار ۱۵/۰ درصد و بالاترین میزان چربی عضله در تیمارهای ۱۵/۰ و ۲۵/۰ درصد بود و این اختلاف نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (P<۰,۰۵). نتایج مطالعه نشان داد نوکلئوتید جیره دارای اثرات مثبتی بر عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی بدن و پروفیل اسیدهای چرب بچه ماهی هامور معمولی است و سطح ۳۵/۰درصد از عملکرد بهتری نسبت به دیگر سطوح برخوردار بود.
سیده صدیقه بابایی، عبدالمحمد عابدیان کناری، مهدی هدایتی، محمد علی یزدانی ساداتی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
در مطالعه حاضر، تأثیر سطوح مختلف ماکرونوترینت جیره بر تغییرات اسیدهای چرب، چربی بدن و فعالیت آنزیم لیپاز در تاسماهی سیبری بررسی شد. در این آزمایش، یک گروه از ۱۸۰ قطعه بچه تاسماهی سیبری (وزن اولیه ۵±۳۰ گرم) با ۴ جیره با سطح انرژی یکسان تغذیه شدند. جیرهها بهترتیب LP-St (پروتئین پایین و نسبت کربوهیدرات به چربی بالا)؛ HP-St (پرتئین بالا و نسبت کربوهیدرات به چربی بالا)، LP-L (پروتئین پایین و نسبت کربوهیدرات به چربی پایین) و HP-L (پروتئین بالا و نسبت کربوهیدرات به چربی پایین) نامگذاری شدند. ماهیان به مدت ده هفته و در سطح اشباع تغذیه شدند. نمونهبرداری از بافت بدن و همچنین روده بچه ماهیان صورت گرفت. در این مطالعه از دو منبع روغن ماهی و روغن آفتابگردان با نسبت یکسان بهعنوان منبع چربی جیره استفاده شده است. ترکیب اسیدهای چرب HUFA در جیره HP-St و LP-L بهترتیب بیشترین و کمترین مقدار بودند. نتایج نشان داد ترکیب اسیدهای چرب بافت بدن بهطور معناداری تحت تأثیر ترکیب اسیدهای چرب جیره هستند (۵/۰>p). جیرههایی با پروتئین و کربوهیدرات بالا سبب تجمع SFA و MUFA در بافت این ماهیان شده است. در تاسماهیان تغذیه شده با جیره محتوای چربی بالا، محتوای PUFA در بافت بدن افزایش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد تجمع چربی در بافت بدن تحت تأثیر میزان کل محتوای چربی جیره میباشد و فعالیت آنزیم لیپاز در روده تاسماهی سیبری در جیرهLP-L تحت تأثیر میزان کم HUFA، کاهش یافته است.
اسحق زکی پور رحیم آبادی، خدیجه نورزایی، ابراهیم علیزاده دوغیکلایی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
تغییر در ترکیب اسید چرب فیله کپورنقرهای با روکش خوراکی و بدون روکش پس از سرخکردن سریع، نگهداری بهصورت منجمد و سرخکردن نهایی بررسی شد. فیلهها پس از فرایندسرخکردن سریع بهمدت ۳۰ ثانیه، سرد و بستهبندی شده و پس از انجماد بهمدت سه ماه در فریزر نگهداری شده و سپس مجدد تحت تیمار سرخکردن نهایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرخکردن سریع و نهایی باعث افزایش میزان چربی کل آنها شده، بهطوریکه محتوای چربی نمونههای خام در روز صفر (۰۷/۵ درصد) بهترتیب به ۹۷/۱ ± ۵۲/۹ و ۸۰/۲ ± ۵۴/۷ درصد پس از سرخکردن سریع و به ۷۰/۰ ± ۳۳/۹ و ۲۴/۰ ± ۳۹/۹ درصد پس از سرخکردن نهایی در نمونههای بدون روکش و با روکش تغییر یافت. محتوای رطوبت نمونهها پس از سرخکردن کاهش و بعد از نگهداری به مدت ۳ ماه در فریزر افزایش نشان داد (۰۵/۰p<). تعداد ۲۶ نوع اسید چرب از انواع اشباع وغیراشباع در نمونهها شناسایی گردید. نسبت اسیدهای چرب امگا-۳ به امگا-۶ در نمونههای شاهد ۳۷/۳ بود. این نسبت در تیمار بدون روکش و روکشدار پس از سرخکردن سریع بهترتیب ۸۲/۰ و ۶۵/۰ بود و در روز ۹۰ پس از سرخکردن نهایی به ۶۶/۰ و ۲۸/۰کاهش یافت. شاخصهای آتروجنیک (AI) و ترومبوجنیک (TI) در روز ۹۰ پس از سرخکردن نهایی بهترتیب در تیمار بدون روکش و تیمار روکشدار، ۶۰/۰، ۵۳/۰ و ۵۷/۰، ۶۹/۰ بود.
صمد بهرامی باباحیدری، سعید کیوان شکوه، سالار درافشان، سید علی جوهری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر القای تریپلوییدی در قزلآلای رنگینکمان بر بازماندگی، رشد، ویژگیهای لاشه و همچنین ترکیب اسیدهای چرب عضله بود. برای این کار از ۸ مولد ماده با میانگین وزن ۲۴۶±۱۶۰۰ گرم و ۶ مولد نر با میانگین وزن ۱۸۶±۱۳۹۳ گرم که از نظر سنی ۴ ساله بودند، استفاده شد. شوک دمایی ۱۰ دقیقه پس از لقاح و به مدت ۱۰ دقیقه و با دمای ۲۸ درجه سانتیگراد اعمال شد. نتایج نشان داد درصد القای تریپلوییدی ۱±۱۰/۸۷ درصد بود که با اندازهگیری گلبولهای قرمز مشخص شد. نرخ بازماندگی از مرحله لقاح تا چشمزدگی در گروه دیپلویید ۵۹/۱±۱۲/۹۲ درصد و در گروه تریپلویید ۲۱/۱±۳۱/۸۶ درصد بود و بهطور معناداری کاهش یافت (۰۵/۰p<). بازماندگی در مرحله چشمزدگی تا تخمگشایی در گروه دیپلویید ۴۵/۰±۱۰/۹۸ درصد و در گروه تریپلویید۳۳/۱±۰۴/۹۴ درصد بود که بهطور معناداری کاهش یافت (۰۵/۰p<). از نظر شاخصهای رشد نظیر وزن اولیه، وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و ضریب چاقی در انتهای دوره آزمایش یعنی ۳۸ روز پس از شروع تغذیه فعال، گروه دیپلویید بهطور معناداری بهتر از گروه تریپلویید بود (۰۵/۰p<). ترکیب بیوشیمیایی لاشه از نظر میزان پروتئین، چربی و خاکستر بین دو گروه تفاوتی نداشت، ولی میزان رطوبت در گروه تریپلویید افزایش معناداری (۰۵/۰p<) نشان داد. علاوه بر این، نتایج این پژوهش نشان داد که در اثر القای تریپلوییدی میزان اسیدهای چرب اشباع افزایش یافته و میزان اسیدهای چرب غیراشباع کاهش مییابد.
مسعود هدایتی فرد، پیمان آریایی، احسان حسنی مقدم،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
ماهی کپور تازه به روش سرد دودی گردید و به مدت ۳۰ روز در C°۴ نگهداری شد. سپس ویژگیهای بیوشیمیایی ماهی تازه و دودی شده (پروتئین، رطوبت، چربی و خاکستر)، شاخصهای pH و TVB-N، جمعیت میکروبی (شاملبارمیکروبی کل و شمارش کپک و مخمر)، و همچنین تولید هیدروکربنهای PAHsبهویژه ترکیبات سرطانزا PAH۴بههمراه تغییرات پروفایل اسیدهای چرب بهمنظور بررسی تاثیر فرآیند دودی کردن و نگهداری محصول مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد طی دودی کردن جمعیت باکتریایی کنترل شد و میزان رطوبت کاهش در نتیجه میزان پروتئین و چربی براساس وزن تر افزایش یافت (P<۰,۰۵). میزان خاکستر و pH طی فرآیند و نیز دوره نگهداری تغییر نکرد(P>۰.۰۵). میزان TVB-N از ۸۷/۱۰ در ماهی تازه، به ۰۱/۱۴ و ۱۰/۱۸ mg/۱۰۰gدر ماهی دودی و بعد از ۳۰ روز نگهداری رسید. مقادیر PAHsبا وزن مولکولی بالا نیز به ترتیب برابر با ۲/۰، ۷/۱ و ۳/۱ g/kgµ بود. مقادیری از بنزوپیرن 'BaP' بهعنوان هیدروکربن سرطانزا در ماهی تازه مشاهده نشدولی در فرآورده دودی شده این ماده به۴/۰ g/kgµ و بعد از ۳۰ روزه به ۳/۰ gkgµ رسید(P<۰.۰۵) که بیانگر تولید بنزوپیرن طی فرآیند دودی کردن بود که در محدوده مجاز قرار داشت. مجموع اسیدهای چرب امگا-۳ در ماهی تازه و ماهی دودی ۳۸/۵ و ۵۳/۵ g/۱۰۰g بود که بعد از ۳۰ روز به ۴۷/۵ g/۱۰۰g رسید (P>۰.۰۵). نتایج نشان داد فرآیند دودی سرد و نگهداری ۳۰ روزه محصول تاثیری بر میزان و ترکیب اسیدهای چرب ماهی نمیگذارد واسیدهای چرب مفید ماهی شامل امگا-۳، امگا-۶، EPA و DHA بهخوبی حفظ شدند.
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
هسته خرما ( Phoenix dactylifera L.) حدود ۱۰% وزن کل خرما را تشکیل می دهد و به مقدار زیادی در کارگاههای فرآوری خرما به شکل ضایعات تولید می گردد. در این تحقیق برخی ویژگیهای روغن حاصل از هسته سه واریته خرمای منطقه خوزستان بنامهای خضراوی، دیری و سعمران مورد بررسی قرار گرفت. میزان روغن موجود در هسته ۹-۸% ( بر مبنای وزن خشک ) بود.
برخی از ویژگیهای روغن حاصل بدین قرار بود: عدد یدی ( ۲/۴۸ - ۱/۴۴ )، عدد صابونی (۲۲۶-۲۱۴ )، عدد پراکسید ( ۲۲-۱۷)، عدد اسیدی ( ۲۸/۱ - ۹۸/۰ )، ضـریب شکست نـوری ( ۴۵۹/۱ - ۴۵۰/۱ )، وزن مخصوص(۹۱۷۹۳/۰-۹۱۶۵۶/۰)و ویسکوزیتهmPa.s) ۹/۴۷-۲/۴۲ ).
پروفیل اسید های چرب روغن حاصل با دستگاه گاز- مایع کروماتوگرافی بررسی شد و اسیدهای اولئیک با میزان %۱۵/۴۱ - ۷۶/۳۳ اسید چرب غیر اشباع غالب و لوریک با میزان %۴۴/۲۵ - ۴۹/۲۲ اسید چرب اشباع غالب روغن هسته خرما شناخته شدند. اسید های چرب کاپریک ( ۸/۱-۱۹/۰%)، مریستیک ( ۷۳/۱۸ - ۴۷/۱۲% ). پالمیتیک ( ۵/۱۱ - ۹۱/۹ %). استئاریک ( ۳۶/۲ - ۹۲/۱ %) و لینولئیک ( ۲۵/۷ - ۱۸-۶ %) در هر سه واریته وجود داشتند. اسید لینولنیک، آراشیدیک و بهنیک به مقادیر بسیار کم ( ۲۱/۰ -۱۱/۰%) فقط در واریته های دیری و سعمران مشاهده گردیدند. این بررسی نشان می دهد که روغن هسته خرما که سالیانه حدود ۲۰۰۰ تن در سال می تواند در کشور تولید شود قابلیت مصرف در مواد آرایشی، بهداشتی، دارویی و غذایی را دارد.
مریم وفایی، محمود ناصری، سارا وفا،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
تأثیر روشهای مختلف استخراج چربی با حلال (شامل Bligh and Dyer، Smedes، Bligh and Dye با استفاده از دیکلرومتان، Folch، Roese Gottible، سوکسله با استفاده از اتر و سوکسله با استفاده از ان-هگزان) بر میزان چربی کل و ترکیب اسیدهای چرب قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) بررسی شد.. براساس نتایج، بازدهی استحصال چربی با روش Bligh and Dyer بیش از روشهای Smedes، Roese Gottible و سوکسله تر بود، ولی با دیگر روشها اختلاف معناداری مشاهده نشد. مجموع اسیدهای چرب اشباع، تکغیراشباع و چندغیراشباع در چربی استخراج شده با روشهای مختلف تفاوت معناداری نداشت. نسبت اسیدهای چرب امگا-۳ به امگا-۶ در روشهای مختلف استخراج بین۲۰/۰تا ۲۹/۰ بود. بیشترین میزان شاخص پلیان ۳۴/۰بود، اما بین روشهای مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد. با توجه به کمیت و کیفیت چربی، بار مالی، سمیت مواد و سهولت بهرهبرداری، روش استخراج Bligh and Dyer بهینه شده با حلال دیکلرومتان برای استخراج چربی ماهی قزلآلای رنگینکمان پیشنهاد میشود.
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
به منظور مطالعه تاثیر سیستم های تغذیه آلی، شیمیایی، تلفیقی و باکتری های افزاینده رشد بر عملکرد دانه، میزان روغن و ترکیب اسید های چرب رقم آلستار آفتابگردان، آزمایشی در سال ۱۳۸۶ در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در راستای کاهش مصرف کود های شیمیایی، اصلاح خاک و بهبود وضعیت تغذیه گیاه اجرا گردید. عامل اصلی در ۵ سطح کودی شامل ۱۰۰ درصد آلی(F۱)، ۲۵ درصد شیمیایی و ۷۵ درصد آلی (F۲ )، ۵۰ درصد شیمیایی و۵۰ درصد آلی (F۳)، ۷۵ درصد شیمیایی و ۲۵ درصد آلی (F۴) و ۱۰۰ درصد شیمیایی(F۵ ) و عامل فرعی در ۲ سطح تلقیح شامل (I۱) بذور تلقیح شده به ازتوباکتر و آزوسپریلیوم و( I۰) بذور تلقیح نشده با استفاده از طرح های کرت های خرد شده در چارچوب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بررسی گردید. نتایج بیانگر آن است عملکرد دانه به طور معنی داری در سیستم تلفیقی بیشتر از سایر سیستم های شیمیایی و آلی بود (F۳›F۴›F۲›F۵›F۱). بیشترین و کمترین درصد روغن به ترتیب در تیمارF۱ (۱۰۰درصد آلی) و تیمار F۳(۵۰ درصد آلی +۵۰ درصد شیمیایی) به دست آمد. اسیدهای چرب اشباع (اسید پالمیتیک و اسید استئاریک) در پاسخ به افزایش کود آلی به طور معنی داری در سیستم های تغذیه کاهش یافته در حالیکه اسیدهای چرب غیر اشباع (اسید اولئیک و اسید لینولئیک) افزایش یافتند. بیشترین میزان اسید لینولئیک و اسید اولئیک بترتیب در سیستم ۱۰۰ درصد کود آلی(F۱) و سیستم تغذیه تلفیقی (F۳)ایجاد شد. نتایج نشان داد تلقیح بذرها با باکتری های افزاینده رشد موجب بهبود خصوصیات کیفی و کمی آفتابگردان گردید. بطوریکه سبب افزایش معنی دار عملکرد دانه، میزان روغن و اسید های چرب غیر اشباع و کاهش اسید های چرب اشباع روغن در مقایسه با تیمار کنترل گردید.
صدیقه چاری علی آباد، فاطمه سعیدی فر، رضا اکرمی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: ماهی منبع بالقوه ویتامین ها و مواد معدنی است و روش پخت ممکن است نقش مهمی در محتوای نهایی مواد مغذی ماهی داشته باشد. هدف از این تحقیق تاثیر روش های مختلف پخت بر غلظت فلزات سنگین، ترکیب شیمیایی و اسید چرب بافت ماهی کلمه بود.
مواد و روش ها: چهار روش پخت شامل بخارپز، کبابی، مایکروویو و سرخکردن روی فیله خام اعمال شد. تعیین میزان فلزات سنگین نمونه ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی انجام گرفت. ترکیب شیمیایی بدن با روش استاندارد و ترکیب اسیدهای چرب ماهی با دستگاه گاز کروماتوگراف تعیین شد.
یافته ها: نتایج نشان داد اعمال روش های مختلف پخت منجر به کاهش معنادار رطوبت (سرخ کردن) و خاکستر (مایکروویو) و افزایش معنادار چربی (سرخ کردن) و پروتئین (کبابی) نسبت به نمونه خام گردید. در طبخ به شیوه کبابی میزان اسید چرب PUFA، اسید چرب امگا-۳ و نسبت ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) به دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) نسبت به سایر روش های پخت و نمونه خام افزایش یافت. غلظت جیوه درنمونه های سرخ شده نسبت به نمونه خام و سایر روش های پخت افزایش معنی داری یافت. غلظت فلزات سنگین در نمونه های بخارپز نسبت به فیله خام و پخته شده کاهش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: با توجه به افزایش EPA و DHA و نسبت ω-۳/ω-۶ در نمونه های کبابی و کاهش غلظت فلزات سنگین در نمونه های بخار پز ، این دو شیوه پخت روش مناسبی برای پخت این نوع ماهی و تغذیه سالم می باشد.
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
تاثیر حرارت به شیوه های مایکرویو، کباب کردن، بخارپز و سرخ کردن روی محتوای چربی، اکسیداسیون و ترکیب اسیدچرب ماهی شیر بررسی گردید. میزان چربی کل در نمونه خام و نمونه های پخته شده به شیوه های فوق به ترتیب ۳۱/۲، ۰۲/۴، ۶۲/۲، ۶۰/۳ و ۷۷/۴ درصد اندازه گیری گردید. میزان اسیدهای چرب آزاد، عدد پراکساید و تیوباربیتوریک اسید در نمونه خام به ترتیب ۳۲/۴ درصد، ۰۰/ ۳ میلی اکی والان گرم بر کیلوگرم و ۶۰/۰ میلی گرم بر کیلوگرم بود. تفاوت معنی دار در میزان اسیدهای چرب آزاد در نمونه خام و نمونه های پخته شده به شیوه کباب کردن، بخارپز کردن و سرخ کردن و همچنین میزان عدد پر اکساید بین نمونه های پخته شده و خام مشاهده نگردید. میزان تیوباربیتوریک به ترتیب به ۵۸/۱، ۰۹/۱، ۸۰/۱ و ۴۰/۱ میلی گرم در کیلوگرم در نمونه های پخته شده با مایکرویو، کباب کردن، بخار پز و سرخ کردن افزایش یافت. ۲۳ نوع اسیدچرب متفاوت از گروههای SFA، MUFAو PUFA در نمونه ها شناسایی گردیدند. نسبت اسیدهای چرب امگا-۶ به امگا-۳ در نمونه خام و نمونه های پخته شده به شیوه های فوق به ترتیب ۸۰/۰، ۸۰/۰، ۷۰/۰، ۷۶/۰ و ۵۹/۲ محاسبه گردید. طبخ به شیوه های مختلف روی محتوای چربی کل، ترکیب اسیدهای چرب و ثبات چربی ماهی تاثیر داشته است. تغییرات صورت گرفته در خصوصیات شیمایی چربی در جریان طبخ به شیوه های مختلف، در حد قابل قبول بوده و روی کیفیت ماده غذایی تاثیر نداشته است.
فریده قالبی حاجیوند، امیر حسین اسماعیلی، عبدالمحمد عابدیان کناری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
در این پژوهش تأثیر سطوح مختلف فوکوئیدان بر رشد و پروفایل اسید چرب قزلآلای رنگینکمان مورد بررسی قرار گرفت. تعداد ۱۵۰ عدد ماهی (۷۰/ ± ۷۴/۱۸ گرم) در ۱۵ تانک فایبرگلاس (۱۰۰ لیتر) توزیع گردیدند و به مدت ۸ هفته با سطوح مختلف فوکوئیدان [صفر، ۱/۰، ۵/۰، ۱ و ۲ درصد] غذادهی شدند. تفاوتهای معنیداری در بیشترین وزن نهایی، نرخ رشد ویژه و درصد افزایش وزن بدن در گروههایی که بیشترین میزان فوکوئیدان را مصرف کردهبودند، به ثبت رسید (p<۰,۰۵). در صورتی که اختلافها در ضریب تبدیل غذایی در بین تیمارهای آزمایش معنیدار نبودند (p>۰,۰۵) در انتهای دورهی پرورش از هر تکرار ۳ عدد ماهی به صورت تصادفی جهت پایش اسیدهای چرب عضله نمونهبرداری شدند. میزانEPA ،DHA ،SFA ،MUFA ، اسیدهای چرب امگا۳ (۳-n)، نسبت ۳-n به ۶ -n و اسیدهای چرب اشباع نشده بسیار HUFA در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنیداری را نشان ندادند (p>۰,۰۵)، در حالیکه میزانPUFAs و آراشیدونیک اسید در بین تیمارهای مختلف دارای تفاوت معنیدار بودند (p<۰,۰۵) و بالاترین نتایج ثبتشده به ترتیب در تیمار ۲ و ۱ درصد مشاهده شد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه میتوان گفت که مصرف این نوع پلیساکارید در میزان بالا در جیره (۱ و ۲ درصد فوکوییدان) میتواند موجب بهبود عملکرد رشد و حفظ کیفیت اسیدهای چرب در عضله شود.
امین اوجی فرد،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
تمرکز اصلی در این تحقیق مقایسه و ارزیابی تغییرات کیفی و تعیین عمر ماندگاری فیلههای ماهی شیر منجمد شده با دوروش انجماد کند و سریع بود. فیلههای ماهی شیر بوسیله روشهای انجماد کند و سریع منجمد شدند و به مدت ۱۸۰ روز در دمای منفی ۱۸ درجه سانتیگراد نگهداری شدند. سپس آنالیز تقریبی، آزمونهای شیمیایی (تیوباربیتوریک اسید، بازهای ازته فرار)، آبچک، پروفیل اسیدهای چرب و آنالیز حسی نمونهها سنجش شد. بطور کلی میزان خاکستر، تیوباربیتوریک اسید، بازهای ازته فرار، آبچک و اسیدهای چرب اشباع با افزایش دوره نگهداری افزایش یافت درحالی که میزان رطوبت، پروتئین، چربی، اسیدهای چرب چند غیر اشباع و اسیدهای چرب تک غیراشباع به طور معنیداری کاهش یافت (P<۰,۰۵). مشخص شد که میزان بازهای ازته فرار، تیوباربیتوریک اسید و آبچک در انجماد کند در مقایسه با انجماد سریع بیشتر است. میزان اسیدهای چرب چند غیر اشباع (۱۹/۷۱)، اسیدهای چرب تک غیراشباع (۲۳/۴۰) و امگا۳ (۱۴/۶۹) نمونههای انجماد سریع نسبت به نمونههای انجماد کند (به ترتیب ۱۶/۹۹، ۲۲/۶۴ و ۱۲/۳۴ درصد) بیشتر بود. از نظر آنالیز حسی هر دو نمونه قابل پذیرش بودند اما انجماد سریع کیفیت بهتری نسبت به انجماد کند داشت. انجماد سریع بطور کلی تاثیر مثبت بیشتری بر پارامترهای کیفی نسبت به انجماد کند داشت.
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
استفاده از آنتیاکسیدانهای مصنوعی به علت امکان سمی و سرطانزا بودن و محصولات تجزیهای حاصل از آنها محدود شده است. بنابراین مطالعات برای استفاده از آنتیاکسیدانهای طبیعی به عنوان جایگزینی برای آنتیاکسیدانهای مصنوعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این پژوهش مقدار ۵/۲% وزنی(w/w) از ادویه جات (رزماری، نعناع و آویشن) به روغن زیتون بکراضافه شد و در دو حالت دربندی شده و بدون دربندی در دمای C° ۷۵ به مدت ۷ روز نگهداری شده و مورد بررسی قرار گرفت. میزان اسیدهای چرب آزاد، عدد پروکسید، ایزومرهای سیس- ترانس و پایداری اکسیداتیو نمونهها بر اساس تغییرات عدد پروکسید اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که پایداری اکسیداتیو تیمار روغن زیتون بکر حاوی رزماری و نعناع افزایش یافت. همچنین از نظر اسیدهای چرب سیس-ترانس، پارامترهای SFA، MUFA، PUFA، TTFA، پایداری اکسیداتیو و نسبت MUFA/PUFA بین نمونههای تیمار شده و نمونههای کنترل تفاوت معنیداری (۰۱/۰P>) مشاهده نشد.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
در این مطالعه تأثیر نوردهی قرمز و آبی در کشت پیوسته دو گونه مختلف میکروجلبک کلرلا سوروکینیانا و سینیکوسیستیس مورد مطالعه قرار گرفت. مقایسه نورهای آبی و قرمز در گونه سینیکوسیستیس نشان داد که این گونه با استفاده از نور قرمز رشد مناسبی داشته ولی با استفاده از نور آبی رشد بسیار کندی از خود نشان میدهد. با این وجود تفاوت چشمگیر در سرعت رشد، میزان لیپید و ترکیب درصد اسید چرب با استفاده از نور قرمز و آبی در گونه سینیکوسیستیس تقریباً یکسان بود. در مقابل سرعت رشد گونه کلرلا سوروکینیانا با استفاده از نور آبی کمی بیشتر از نور قرمز بود. میزان اسید چرب غیر اشباع C۱۸:۳ به طور چشمگیری در نوردهی قرمز بیشتر از نوردهی آبی بود. در مجموع با در نظر گرفتن میزان مصرف انرژی کمتر برای تأمین نور قرمز، این نور کارآمدی بیشتری نسبت به نور آبی در کشت میکروجلبک کلرلا سوروکینیانا دارد.
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده این پنیر از شیر خام و بدون افزودن مایه کشت میکروبی آغازگر به طور سنتی در پوست گوسفند دباغی شده تهیه میشود. پنیر مُتال پنیری با بافتی نیمه سخت، سفید رنگ کرم، دارای مقدار زیادی چربی، بافتی متخلخل و دارای عطر و طعم تند روغنی میباشد. در این تحقیق اثر میکروبی علاوه بر این آنزیم لیپاز در رسیدن پنیر مُتال بررسی قرار گرفت. لیپاز میکروبی قبل از افزودن مایه پنیر (رنت) در چهار سطح g/L ۰، ۰۴/۰ ،۰۶/۰ و ۱۱/۰ به شیر اضافه شد. سپس اسیدهای چرب آزاد FFA(۱۸:۱C- ۲C) در طول دورهی رسیدن پنیر مورد بررسی قرار گرفت. مادهی جامد، چربی، نمک، ازت کل، اسیدیته قابل تیتراسیون، شاخص اسیدیته، مجموع اسیدهای چرب آزاد پنیر اندکی در طول دوره رسیدن افزایش یافته است (۰۱/۰p<)، مجموع اسیدهای چرب و اسیدهای چرب فرار در پنیر تحت تاثیر دوره رسیدن و سطح لیپاز میکروبیها قرار گرفت. به این صورت که در طول دوره رسیدن به طور قابل توجهی افزایش یافت(۰۱/۰p<).
دوره ۱۴، شماره ۶۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
شناسایی و کشت دانههای روغنی جدید، گامی مهم در جهت تأمین روغن مورد نیاز در کشور است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیایی، ساختار اسید چرب و پایداری اکسایشی روغن بذر گشنیز و شوید میباشد. برای تهیه روغن، بذرهای مذکور به نسبت ۴:۱ وزنی/حجمی با حلال هگزان نرمال مخلوط شد. ویژگیهای فیزیکوشیمیایی روغنهای مذکور شامل عدد اسیدی، عدد پراکسید، عدد یدی، ضریب شکست، درصد موم، گرانروی، وزن مخصوص، پایداری اکسایشی و ساختار اسیدچرب مورد بررسی قرار گرفت. بر طبق نتایج عدد اسیدی (۵۶/۱۱ میلیگرم بر گرم)، عدد یدی (۱۰۴ گرم در ۱۰۰ گرم روغن)، موم (۲۵/۳۴ درصد) و وزن مخصوص (۹۲/۰ کیلوگرم بر متر مکعب) روغن شوید بیشتر از روغن گشنیز بود. همچنین عدد پراکسید (۰۷/۳ میلی اکی والان گرم بر کیلوگرم)، گرانروی (۹۴/۲۰ سانتی پوآز)، ضریب شکست (۵۵/۱) و پایداری اکسایشی (۰۳/۱۶ ساعت) روغن گشنیز بیشتر از روغن شوید بود. روغن بذر شوید حاوی ۵۱/۸ درصد اسیدهای چرب اشباع بود که به طور عمده از اسید پالمیتیک و اسید استئاریک تشکیل شده بود و در مقایسه با روغن گشنیز کمتر میباشد (۸۳/۸). روغن بذر شوید از ۳۵/۹۱ درصد اسیدهای چرب غیراشباع تشکیل شده است. نسبت اسیدهای چرب چند غیراشباع به اسیدهای چرب تک غیراشباع در هر دو روغن بذر شوید و گشنیز ۲۳/۰ درصد بود. همچنین نسبت اسیدهای چرب چند غیراشباع به اسیدهای چرب اشباع در روغن بذر شوید و گشنیز به ترتیب ۰۷/۲ و ۹۴/۱ درصد بود.
دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
شرایط مختلف شامل دماهای ۶۵ و ۸۵ درجه سانتیگراد به مدت ۵ و ۱۵ دقیقه، حمام فراصوت به مدت ۱۵ و ۳۰ دقیقه و پروب فراصوت به مدت ۱۰ دقیقه جهت پیش تیمار سر ماهی سرگنده پرورشی، سر ماهی کپور آب شور و ماهی کیلکا آب شور استفاده شد. به منظور تعیین میزان ارزش غذایی روغن هر یک از نمونههای اولیه، ترکیب اسید چرب آنها تعیین گردید. همچنین، آزمایشهای مختلف شامل بازدهی روغن، عدد یدی، عدد پراکسید، جذب فرابنفش در طول موجهای ۲۳۳ و ۲۶۸ نانومتر روی روغن حاصل از تیمارهای مختلف انجام گرفت. از نظر مقدار اسیدهای چرب ضروری، روغن کیلکا به عنوان غنیترین (۰۵/۰>p) نمونه تعیین شد. بیشترین (۰۵/۰>p) بازدهی روغن و عدد یدی برای نمونههای پیش تیمار شده در دمای ۸۵ درجه سانتیگراد به مدت ۱۵ دقیقه و پیش تیمار شده با پروب فراصوت حاصل شدند. بالاترین مقادیر (۰۵/۰>p) عدد پراکسید، عدد دیان مزدوج و عدد تریان مزدوج برای نمونههای پیش تیمار حرارتی به ویژه نمونههای پیش تیمار شده در دمای ۸۵ درجه سانتیگراد ثبت شد. مشخص شد انرژی فراصوت با توجه به اثر معنیدار (۰۵/۰>p) بر بازدهی و عدد یدی روغن حاصل و عدم تغییر معنیدار شاخصهای اکسایش بررسی شده نسبت به نمونههای شاهد، روش مناسبی برای بهبود شرایط استخراج روغن ماهی به روش مرسوم است که طی آن تنها از دمای بالا (حدود ۹۵ درجه سانتیگراد) و زمان طولانی (معمولا یک ساعت) استفاده میشود. بنابراین میتوان از این انرژی جهت پیش تیمار مواد مصرفی و کاهش دما و زمان فرایند استفاده نمود.
دوره ۱۵، شماره ۷۴ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده استخراج به کمک امواج فراصوت یک روش جایگزین ارزان، ساده و کارآمد در مقایسه با روشهای متداول استخراج میباشد. هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد استخراج روغن دانه نارنج (Citrus aurantium) به کمک امواج فراصوت میباشد. در این مطالعه، اثر استخراج به کمک امواج فراصوت (۲، ۴ و ۶ ساعت) در مقایسه با روش استخراج الکترومنتل (۸ ساعت در ۳۰۰ وات، ۱۲ ساعت در ۲۰۰ وات و ۲۴ ساعت در ۱۰۰ وات) و روش متداول سوکسله (۴۲ ساعت) بر بازدهی و ترکیب روغن دانه نارنج انجام پذیرفت. ترکیب اسید چرب روغنهای دانه نارنج استخراج شده بهوسیله روش کروماتوگرافی گازی سریع تعیین شدند. روشهای مختلف استخراج به شکل معنیداری بر بازدهی روغن دانه نارنج موثر بودند (۰۵/۰P<) و میتوان استخراج به کمک امواج فراصوت را به عنوان یک روش سریع معرفی نمود. علاوه بر این، در تمامی روشهای استخراج، بازدهی روغن دانه نارنج با افزایش زمان استخراج افزایش یافت. نتایج بهدست آمده بیانگر این مسئله بود که در بین اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع، اسید پالمیتیک و اسید لینولئیک به شکل معنیداری بهترتیب بالاترین مقادیر را داشتند (۰۵/۰P<). همچنین، مقادیر اسیدهای چرب تک غیراشباع و اسیدهای چرب چند غیراشباع خصوصا اسید چرب آلفا لینولنیک در روغن دانه نارنج مشابه روغنهای سویا و کانولا بود. ترکیب اسیدهای چرب روغنهای حاصل از روشهای مختلف استخراج اختلاف معنیداری نداشتند (۰۵/۰P<). با استفاده از روشهای استخراج به کمک امواج فراصوت و الکترومنتل میتوان در مدت زمان کمتری، روغنهایی با ویژگیهای مشابه روغن استخراج شده توسط روش استاندارد سوکسله بهدست آورد.
دوره ۱۵، شماره ۷۵ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده
اکسیداسیون روغن ها به روشهای مختلفی همچون سرخ کردن و حرارتدهی مایکروویو تسریع میشود و منجر به کاهش کیفیت و ارزش تغذیهای آنها میگردد. افزودن آنتیاکسیدانها یکی از مؤثرترین روشها در جلوگیری یا به تأخیر انداختن اکسیداسیون روغنها است. در این پژوهش اثر حفاظتی عصاره نعنا فلفلی روی روغن سویا طی حرارت دهی مایکروویو بررسی شد. برای دست یافتن به این منظور عصاره هیدروالکلی نعنا فلفلی به روش غوطهوری تهیه و آنالیز ترکیبات شیمیایی آن را روش GC-MS انجام شد. قدرت آنتی اکسیدانی عصاره به وسیله آزمون های مهار رادیکال آزاد DPPH و OSI تعیین شد. پارامترهای کیفی روغن همچون عدد پراکسید و عدد اسیدی و همچنین، آنالیز پروفایل اسیدهای چرب طی حرارت دهی با مایکروویو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که عصاره نعنا فلفلی دارای ترکیبات آنتیاکسیدانی همچون منتون و منتول است به طوری که باعث افزایش قدرت مهارکنندگی DPPH و شاخص OSI میگردد. با افزایش مدت حرارت دهی مایکروویو، عدد اسیدی و عدد پراکسید روغن سویا افزایش یافت. در حالیکه با افزودن سطوح مختلفی از عصاره، سرعت افزایش این روند، کاهش چشمگیری یافت. با افزایش مدت زمان حرارت دهی مایکروویو، مقدار اسید لینولئیک، اسید آلفا-لینولنیک، PUFA، USFA، عدد یدی، شاخص Cox، PUFA/SFA و USFA/SFA کاهش و مقدار اسید پالمتیک، اسید استئاریک و SFA افزایش یافت. با افزودن عصاره هیدروالکلی نعنا فلفلی به روغن سویا، مقدار اسید لینولئیک، اسید آلفا-لینولنیک و اسید اولئیک افزایش و در نتیجه مقدار USFA، PUFA، MUFA، عدد یدی و شاخص Cox روند صعودی به خود گرفت. به طور کلی، افزودن عصاره هیدروالکلی نعنا فلفلی توانست به طور قابل توجهی میزان اکسیداسیون روغن سویا را کاهش دهد.
دوره ۱۵، شماره ۷۹ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
در ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ اثر افزودن غلظتهای مختلف کربوکسیمتیلسلولز (CMC) در ترکیب لعاب در میزان جذب روغن، خصوصیات حسی و پروفایل اسید چرب میگوی سوخاری در طی سرخ کردن عمیق ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. در این بررسی از ۴ تیمار شاهد (بدون CMC)، تیمار A، B و C که به ترتیب ۲، ۴ و ۶ درصد CMC در لعاب داشت، استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از سطوح مختلف CMC در مخلوط لعاب میگوی سوخاری، در مقایسه با تیمار شاهد توانایی بیشتری در کاهش جذب روغن و حفظ رطوبت داشت. کمترین میزان چربی و بیشترین میزان رطوبت به ترتیب مربوط به تیمار C، B، A و شاهد بود. بین نمونههای تیمارشده با کربوکسیمتیلسلولز و نمونه شاهد از نظر پروفایل اسیدهای چرب تفاوت معنی داری مشاهده شد. بیشترین مقدار اسیدهای چرب ۳-ω، EPA، DHA، EPA+DHA و نسبت ω-۶/ω-۳ مربوط به تیمار حاوی ۶ درصد CMC در ترکیب لعاب بود که تفاوت معنیداری با نمونه شاهد داشت. کمترین مقدار۳-ω،EPA ، DHA، EPA+DHA و نسبت ω-۶/ω-۳ مربوط به نمونه شاهد بود. استفاده از CMC در ترکیب لعاب همچنین باعث کاهش معنیدار اکسیداسیون حرارتی (C۲۲:۶+C۲۰:۵/C۱۶:۰) در نمونه شد. در بررسی خصوصیات حسی، تمامی نمونه های تیمارشده با CMC مورد قبول مصرف-کنندگان بودند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از CMC در تهیه میگوی سوخاری در ترکیب لعاب، به دلیل ویژگی سدکنندگی، قابلیت خوبی در کاهش جذب چربی، حفظ رطوبت و حفظ اسیدهای چرب ۳-ω میگو در طی سرخ کردن عمیق را دارد.