جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای باسیلوس سابتیلیس

وحید رضایی‌امینلویی، نصراله احمدی‌فرد، امیر توکمه‌چی، ناصر آق،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: آرتمیا یکی از مهم‌ترین غذاهای زنده در آبزی‌پروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان میکروبیوتای بدن آرتمیا فرانسیسکانا تغذیه‌شده با پروبیوتیک باکتریایی باسیلوس سابتیلیس و مخمر ساکارومایسس سرویزیه در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر ۵۰۰ ناپلیوس آرتمیا به زوک شیشه‌ای یک‌لیتری با غلظت نمک ppt۷۰ منتقل و روزانه با جلبک و سبوس گندم تغذیه شدند. آزمایش، چهار تیمار شامل تیمار شاهد (فاقد پروبیوتیک افزودنی)، تیمار پروبیوتیک ساکارومایسس سرویزیه، تیمار پروبیوتیک باسیلوس سابتیلیس و ترکیب مساوی از تیمار مخمر و باکتری داشت. آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه و چنددامنه‌ای دانکن به کار رفتند. نرم‌افزارهای SPSS ۲۱ و Excel ۲۰۱۳ نیز استفاده شدند.
یافته‌ها: تیمار پروبیوتیک باکتریایی به‌طور معنی‌داری بالاترین میزان کلنی‌ها را نسبت به سایر تیمارها نشان داد (۰/۰۵>p). تیمار حاوی مقادیر مساوی از پروبیوتیک باکتریایی و مخمر نیز بعد از تیمار پروبیوتیک باکتریایی بیشترین کلنی را داشت (۰/۰۵>p). بیشترین میزان کلنی‌های باسیلوس در داخل بدن، به‌ترتیب در تیمار پروبیوتیک باکتری و تیمار ترکیب پروبیوتیک باکتری با مخمر به دست آمد که به‌طور معنی‌داری بیشتر از تیمار شاهد و تیمار مخمر بود (۰/۰۵>p). براساس تعداد کلنی‌های باسیلوس کل بدن، تیمار پروبیوتیک باکتری اختلاف معنی‌داری با سایر تیمارها نشان داد و کمترین میزان کلنی مربوط به تیمار پروبیوتیک مخمر بود (۰/۰۵>p).
نتیجه‌گیری: نسبت به سایر تیمارها، بیشترین میزان باکتری‌های اسیدلاکتیک‌ در تیمار باکتریایی است. این پروبیوتیک‌ها به‌خوبی می‌توانند در سطح و همچنین داخل بدن آرتمیا قرار گیرند، بنابراین استفاده از باسیلوس سابتیلیس به‌تنهایی یا با ساکارومایسس سرویزیه می‌تواند تاثیر مثبتی بر تعداد باکتری‌های آرتمیا داشته باشد.


دوره ۲۲، شماره ۱۶۰ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

در این پژوهش شرایط تولید بهینه ناتوکیناز با استفاده از باکتری باسیلوس سابتیلیس بر روی سوبسترای عدس دال مورد بررسی قرار گرفت. برای بهینه‌سازی فرایند تخمیر، اثر سه متغیر زمان تخمیر (۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت)، غلظت ملاس (۳، ۵ و ۷ درصد) و مقدار آب (۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ میلی‌لیتر) بر میزان فعالیت فیبرینولیتیکی و پروتئازی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج در قالب طرح مرکب مرکزی (CCD) بررسی و به روش سطح پاسخ (RSM) مدل‌سازی و تجزیه و تحلیل شد. ضریب تبیین مدل‌های رگرسیونی برازش شده برای فعالیت‌های فیبرینولیتیک (مدل درجه دوم) و پروتئازی (مدل خطی) به‌ترتیب ۱۵/۹۷ و ۱۲/۹۰ درصد بوده و فاکتور عدم برازش آنها در سطح اطمینان ۹۵ درصد معنی‌دار نبود، از این رو صحت مدل‌ها برای برازش اطلاعات تایید گردید. با افزایش میزان آب، ملاس و مدت زمان تخمیر، فعالیت فیبرینولیتیک به‌ترتیب افزایش، کاهش و افزایش یافت (p≤۰,۰۵). با افزایش مقدار آب، فعالیت پروتئازی نیز افزایش یافت، اما این افزایش معنی‌دار نبود، در حالی‌که افزایش میزان ملاس و مدت زمان تخمیر به‌ترتیب منجر به کاهش و افزایش معنی‌دار فعالیت پروتئازی گردیدند (p≤۰,۰۵). در ارتباط با بهینه‌سازی، شرایط بهینه تخمیر عبارت بود از: ۳۸/۹۲ میلی‌لیتر آب، ۶۶/۳ درصد ملاس و ۹۰/۷۰ ساعت تخمیر که در چنین شرایطی میزان فعالیت آنزیم‌های فیبرینولیتیک و پروتئاز به‌ترتیب ۰۳/۲۴۷۶ و ۶۸/۱ واحد بر گرم پیش‌بینی گردید. برای اعتبارسنجی مدل، تخمیر تحت شرایط بهینه انجام شد و پاسخ‌های به‌دست آمده با پاسخ‌های پیش‌بینی شده توسط مدل مقایسه گردید. نزدیکی داده‌های آزمایشگاهی به مقادیر پیش‌بینی شده توسط مدل صحت مدل را تایید نمود. نتایج این پژوهش نشان داد که از عدس دال می‌توان به‌عنوان سوبسترای تخمیر توسط باکتری باسیلوس سابتیلیس جهت تولید آنزیم‌ ناتوکیناز استفاده نمود.
 

صفحه ۱ از ۱