جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای بتاگلوکان

مهرانگیز انتظار یزدی، مهدی سلطانی، رحیم میرزایی، هومن رجبی اسلامی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

In this study, ۱۰۰ fish (Astronotusocellatus) with density of ۸ to ۱۲ fish per aquarium distributed to four treatments (Control, ۰/۲۵%, ۰/۵% and %۱ Macrogard) the experiment lasted forsix weeks. In this experiment it was observed that the number of white blood cells, especially neutrophils and serum the lysozyme level in fish fed with different levels Macrogard were significantly increased compared to the control group (p<۰/۰۵). Most changes in the white blood cell count was observed in fourth week of feeding for all Macrogard levels. This material affects the immune system of Astronotusocellatus, and we can say that the all levels Macrogard were safe. They are most effective when the fish are fed for ۴ weeks with diets containing Macrogard

دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده اگرچه نان غذای اصلی و پایه مردم بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران است اما از لحاظ مواد پری­بیوتیک فقیر بوده و کمتر از ۵/۲ درصد فیبر رژیمی دارد. بنابراین غنی­سازی نان با ترکیبات مختلف نظیر انواع مواد پری­بیوتیک در راستای ارتقای ارزش غذایی و سطح کیفی محصول، بسیار ضروری به نظر می­رسد. در این پژوهش اثر پری بیوتیک­های بتاگلوکان در سطوح ۸/۰، ۱ و ۲/۱ درصد و نشاسته مقاوم به هضم در سطوح ۵/۵، ۸ و ۵/۱۰ درصد و یک نمونه ترکیبی شامل ۵/۰% بتاگلوکان و ۴%نشاسته مقاوم به هضم، بر خصوصیات رئولوژیکی خمیر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که ویژگی­های رئولوژیکی خمیر بسته به نوع و غلظت ماده پری­بیوتیک اضافه شده متفاوت است. نتایج فارینوگراف نشان داد میزان جذب آب خمیر با افزایش مقدار دو ماده هیدروکلوئید بتاگلوکان و نشاسته مقاوم، افزایش می­یابد. زمان گسترش خمیر و عدد کیفیت فارینوگرافی تیمارهای دارای بتاگلوکان مشابه نمونه شاهد بود ولی مقاومت خمیر نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت. در حالیکه زمان گسترش، عدد کیفیت فارینوگراف و مقاومت خمیرهای دارای نشاسته مقاوم به هضم نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت. بتاگلوکان اثر بیشتری بر افزایش درجه سستی خمیر نسبت به نشاسته مقاوم داشت. استفاده از نشاسته مقاوم و بتاگلوکان باعث افزایش مقاومت به کشش و انرژی شد اما قابلیت کشش در مقایسه با کنترل کاهش یافت. تیمار ترکیبی، حاوی هر دو ماده بتاگلوکان و نشاسته مقاوم، بهترین خمیر از نظر ویژگی­های زمان گسترش و مقاومت خمیر، قابلیت و مقاومت به کشش بود.

دوره ۱۳، شماره ۶۱ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده امروزه تقاضا جهت تولید محصولات رژیمی و کم‏چرب به دلیل اهمیتی که افراد جامعه به سلامت خود می‏دهند، رواج بسیاری یافته اما در این میان تولید مواد غذایی بدون گلوتن کم‏چرب کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این‏رو در این تحقیق از فیبر رژیمی بتاگلوکان سورگوم در سطوح ۲۵/۰، ۵۰/۰، ۷۵/۰ و ۱ درصد به‏ترتیب به‏عنوان جایگزین ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد چربی موجود در فرمولاسیون کیک برنجی بدون گلوتن استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطح مصرف بتاگلوکان در فرمولاسیون بر میزان رطوبت و مؤلفه رنگی a* افزوده شد. این در حالی بود که نمونه حاوی ۵/۰ درصد بتاگلوکان دارای بیش‏ترین میزان مؤلفه رنگی L* بود. هم‏چنین نمونه حاوی ۲۵/۰ و ۵/۰ درصد بتاگلوکان دارای میزان سفتی کمتری نسبت به سایر نمونه‏های تولیدی در بازه زمانی ۲ ساعت پس از پخت بودند. از سوی دیگر نتایج ارزیابی میزان سفتی بافت در بازه زمانی یک هفته پس از پخت بیانگر نرمی بیشتر بافت سه نمونه حاوی ۲۵/۰، ۵/۰ و ۷۵/۰ درصد بتاگلوگان نسبت به نمونه شاهد بود. علاوه بر این براساس نتایج مشخص گردید که نمونه حاوی ۲۵/۰ و ۵/۰ درصد بتاگلوکان (به‏خصوص نمونه حاوی ۵/۰ درصد از این فیبر رژیمی) دارای میزان تخلخل و حجم مخصوص بیشتری بودند. در نهایت داوران چشایی نمونه حاوی ۵/۰ بتاگلوکان (نمونه‏ای که در آن ۵۰ درصد روغن جایگزین شده بود) را به‏عنوان بهترین نمونه به لحاظ خصوصیات حسی جهت عرضه به بازار مصرف معرفی نمودند.

دوره ۱۴، شماره ۷۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده بتاگلوکان که در ردیف فیبرهای رژیمی محلول در آب قرار دارد همراه با سایر پلی‏ساکاریدها، پروتئین و چربی در درون سلول‏ها و دیواره آندوسپرم غلات قرار گرفته‏ و استخراج آن امر ساده‏ای نمی‏باشد. در حالی که می‏توان با بهره‏گیری روش‏های پیش‏فرآوری،  فرآیند استخراج را بهبود بخشید. از این‏رو هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر پیش‏فرآوری دانه سورگوم با استفاده از امواج فراصوت به بزرگی ۶۰، ۸۰ و ۱۰۰ درصد و طی مدت  زمان ۱۰، ۲۰ و ۳۰ دقیقه به‏منظور تسهیل استخراج بتاگلوکان به روش آب داغ و ارزیابی خصوصیات عملکردی آن در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل بود (۰۵/۰≥p). نتایج نشان داد که بالاترین میزان بازدهی استخراج مربوط به تیمار پیش‏فرآوری شده با طولانی‏ترین مدت زمان اعمال امواج فراصوت (۳۰ دقیقه) و هم‏چنین بزرگ‏ترین پالس (۱۰۰ درصد) تعلق گرفت. این درحالی بود که خصوصیات عملکردی بتاگلوکان با افزایش یزرگی پالس و طولانی شدن مدت زمان اعمال امواج بیش از ۲۰ دقیقه تضعیف ‏گردید به‏طوری که بیش‏ترین میزان خلوص (۷۸/۶۴ درصد)، در تیمار پیش‏فرآوری شده با امواج به بزرگی ۶۰ درصد و طی مدت زمان ۲۰ دقیقه مشاهده گردید. هم‏چنین این تیمار دارای بیش‏ترین میزان مؤلفه‏ L* (روشنایی)، مؤلفه b*، کف‏کنندگی و پایداری کف و کم‏ترین میزان مؤلفه a* بود و به‏عنوان بهترین نمونه با خصوصیات عملکردی  قابل قبول برای استفاده در فرمولاسیون مواد غذایی انتخاب گردید.

دوره ۱۴، شماره ۷۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

  در این پژوهش، ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی سس مایونزرژیمی با هدف کاستن ازمیزان مصرف روغن وشکربا استفاده ازبتاگلوکان ومالتیتول به عنوان دو ماده فراسودمند و بهینه یابی مصرف این دو جایگزین مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. میزان روغن مایونز تا سطح ۳۰% کاهش داده شد و محدوده مصرف بتاگلوکان بین ۶/۰% تا ۲/۱% ومیزان مصرف مالتیتول در محدوده ۰ تا ۵% درنظر گرفته شد. نمونه‌ها طبق طرح روش سطح پاسخ تهیه گردیدند. نتایج نشان داد سطوح مختلف فاکتورهای روغن و بتاگلوکان و مالتیتول تأثیر معنی داری بر اسیدیته و pH نمونه‌ها نداشته است. براساس تجزیه وتحلیل انجام شده سطوح مختلف فاکتورهای روغن ومالتیتول بطورمعنی داری روی کاهش کالری تاثیرگذار بوده‌اند. همچنین مدل خطی فاکتورهای روغن و بتاگلوکان تاثیرمعنی داری برروی ویسکوزیته داشته، در حالی که مالتیتول تاثیرمعنی داری روی ویسکوزیته نداشته است. براساس تجزیه وتحلیل انجام شده، سطوح مختلف فاکتورهای روغن، توان دوم روغن وبتاگلوکان بطورمعنی داری روی پایداری تاثیرگذاربوده است. همچنین مدل خطی سطوح مختلف فاکتورهای روغن وبتاگلوکان ومالتیتول بطورمعنی داری روی بافت تاثیرگذاربوده است. نتایج نشان داد سطوح مختلف روغن درمقایسه با بتاگلوکان وبه نسبت کمتر مالتیتول، بربافت نمونه‌ها تاثیرگذار بوده است. نتایج بررسی‌های حسی (مالش پذیری) نشان داد، مدل خطی سطوح مختلف روغن تاثیرمعنی داری برفاکتورمالش پذیری داشته است. بررسی نتایج پارامترپذیرش کلی نمونه‌ها مشخص نمود، تاثیرسطوح مختلف فاکتورروغن وبتاگلوکان واثرمتقابل روغن وبتاگلوکان برروی پذیرش کلی معنی داراست. درنهایت این تحقیق نشان داد که می‌توان بااستفاده از بتاگلوکان در سطح ۹/۰% و ۴۳% روغن و ۵% مالتیتول به عنوان جایگزین چربی تشکر، علاوه بربهبود ویژگی‌های بافتی مایونزهای رژیمی و رسیدن به نتایج فیزیکوشیمیایی وحسی مطلوب وکاهش کالری سس، ازدوماده فراسودمند نیز درفرمولاسیون سس مایونز رژیمی بهره برد.

دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
پزشکان حذف مقادیر بالای روغن و چربی را از رژیم غذایی افراد توصیه نموده‏اند. رعایت این امر در خصوص افراد مبتلا به سیلیاک که پرزهای روده این بیماران در اثر حساسیت به پروتئین گلوتن به‏صورت صاف درآمده است، از اهمیت به‎سزایی برخوردار می‏باشد. از این‏رو هدف از انجام این پژوهش بررسی امکان جایگزینی ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد از روغن موجود در فرمولاسیون کیک بدون گلوتن با فیبر رژیمی بتاگلوکان مستخرج شده از دانه سورگوم (فاقد گلوتن) بود. از سوی دیگر تعدیل میزان روغن در نمونه‏های کیک سبب بروز تغییرات متعددی در خصوصیات بافتی، تصویری و حسی محصول نهایی گردید که این تغییرات در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با نمونه شاهد مورد مقایسه قرار گرفتند (۰۵/۰P). نتایج آزمون بافت گویای آن بود که کم‏ترین میزان سفتی در بازه زمانی ۲ ساعت پس از پخت متعلق به نمونه‏ای می‏باشد که در آن ۵۰ درصد روغن با بتاگلوکان جایگزین شده بود. از سوی دیگر تمام نمونه‏های حاوی بتاگلوکان دارای بافت نرم‏تری نسبت به این نمونه شاهد در بازه زمانی یک هفته پس از پخت بودند. هم‏چنین بر اساس نتایج ارزیابی خصوصیات تصویری (مغز و پوسته) و ویژگی‏های حسی نمونه‏های کیک مشخص گردید که نمونه کم‏چرب حاوی ۰۵/۰ درصد بتاگلوکان دارای بیش‏ترین میزان مؤلفه رنگی L* پوسته، پوکی و تخلخل، بالاترین امتیاز حسی به لحاظ فرم و شکل، خصوصیات سطح بالایی، پوکی و تخلخل، سفتی و نرمی بافت، قابلیت جویدن، مزه و بو و پذیرش‏کلی بود. از این‏رو می‏توان بتاگلوکان را یک مقلد مناسب چربی در تولید کیک فاقد گلوتن با خصوصیات کمی و کیفی قابل قبول، برشمرد.

دوره ۱۵، شماره ۸۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

امروزه تمایل به مصرف محصولات لبنی کم‌چرب یا بدون چربی به دلیل تاثیرات سوء ناشی از چربی اضافی بر سلامتی انسان، به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است، لذا استفاده از آنزیم ترانس‌گلوتامیناز به منظور بهبود بافت ماست کم‌چرب مطلوب می‌باشد. جهت بقاء بهتر و رشد بیشتر باکتری‌های پروبیوتیک در ماست از ترکیبات پری‌بیوتیکی نظیر بتاگلوکان می‌توان استفاده نمود که این ماست کم‌چرب پروبیوتیک غنی شده، می‌تواند باکتری‌های مفید مانند لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را برای بدن تامین کند. بنابراین هدف کلی از پژوهش حاضر بررسی آنزیم ترانس‌گلوتامیناز و بتاگلوکان بر بقاء لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و خواص فیزیکوشیمیایی، میکروبیولوژی و حسی ماست کم‌چرب پروبیوتیک بود. بدین منظور درصد‌های مختلف آنزیم ترانس‌گلوتامیناز و بتاگلوکان به شکل منفرد و ترکیبی مطابق با طرح کاملا تصادفی به ماست کم‌چرب که حاوی میکروارگانیزم پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بود اضافه شدند. نمونه‌های تولید شده از نقطه نظر میزان pH، اسیدیته قابل تیتر، سینرزیس، شمارش باکتری پروبیوتیک و حسی(طعم، ظاهر، بافت دهانی، بافت غیردهانی، مطلوبیت نهایی) طی ۲۱ روز دوره نگهداری در°C ۴، مورد ارزیابی قرار گرفتند. مطابق با نتایج نوع نمونه و زمان نگهداری اثر معنی داری بر روی تغییراتpH و اسیدیته ماست داشتند. افزایش غلظت بتاگلوکان و آنزیم ترانس گلوتامیناز، زنده‌مانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را در ماست کم‌چرب به شکل معنی‌داری افزایش داد. با افزایش غلظت آنزیم ترانس‌گلوتامیناز آب‌اندازی ماست‌های مورد آزمون به شکل معنی‌داری کاهش و با افزایش غلظت بتاگلوکان آب‌اندازی به شکل معنی‌داری افزایش یافت. نمونه‌های ماست حاوی بالاترین درصد آنزیم ترانس‌گلوتامیناز(۰۱۸/۰)، دارای بهترین خواص حسی و زنده‌مانی بودند و بعنوان تیمار برتر معرفی شدند.

دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

بتاگلوکان‌ها پلی‌ساکارید‌هایی با وزن ملکولی بالا هستند که در دیواره سلولی بسیاری از مخمرها و غلات یافت می‌شوند. استخراج آن‌ها نیازمند توجه دقیق است زیرا فرایند استخراج ممکن است بر خواص فیزیکوشیمیایی و عملکردی بتاگلوکان استخراج شده تاثیر بسزایی داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر روش‌های مختلف استخراج بتاگلوکان (روش‌های آب داغ، قلیایی و آنزیمی) بر ویژگی‌های عملکردی بتاگلوکان استخراج شده از جو می‌باشد. پس از استخراج به روش‌های مذکور ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی و عملکردی بتاگلوکان استخرجی از جمله راندمان استخراج، ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت امولسیون کنندگی و پایداری امولسیون، حلالیت و رنگ مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بتاگلوکان با ظرفیت امولسیون کنندگی (۷/۱۵ درصد) و پایداری امولسیون (۲۳/۴۲ درصد) ، ظرفیت نگهداری آب (۱۹/۴درصد)، و بازده استخراج (۷۴/۲ درصد) در روش استخراج با آب داغ بالاترین عملکرد را دارا بود. نتایج آزمون رنگ سنجی نشان داد که بتاگلوکان استخراج شده به روش آب داغ در مقایسه با روش قلیایی و آنزیمی از روشنی (L*) بیشتری برخوردار بود. اما میزان حلالیت در نمونه‌های استخراج شده به روش قلیایی بالاتر از نمونه‌های استخراجی به دو روش دیگر بود. در نهایت می‌توان نتیجه گیری نمود که نمونه‌های بتاگلوکان استخراج شده به روش آب داغ جهت استفاده در فرمولاسیون مواد غذایی در مقایسه با نمونه‌های استخراج شده به روش‌های قلیایی و آنزیمی مناسب‌تر است.

دوره ۱۶، شماره ۹۰ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

در این پژوهش استخراج بتاگلوکان از یولاف با روش استخراج آبی انجام شد. پس از آسیاب کردن دانه کامل جو دو سر پوست کنده ، تحت فرایند هیدروترمال توسط اتوکلاو در سه دمای ۱۰۶ و ۱۲۰ و ۱۳۰ درجه سلسیوس در دو زمان ۱۰ و ۲۰ دقیقه قرار گرفت تا تاثیر دما و زمان بر خواص فیزیکوشیمیایی و عملکردی بتاگلوکان سنجیده شود. فرایند استخراج بتاگلوکان به روش آبی صورت گرفت. پس از استخراج ویژگی­های فیزیکوشیمیایی و عملکردی بتاگلوکان استخراجی شامل راندمان استخراج، ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت امولسیون کنندگی و پایداری امولسیون، ریز ساختار با میکروسکوپ الکترونی و شناسایی گروه های عاملی با  FTIRمورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بیشترین راندمان استخراج بتاگلوکان از آرد هیدروترمال شده در دمای °Ϲ۱۰۶ به مدت ۲۰ دقیقه بود. بیشترین ظرفیت امولسیون‌کنندگی مربوط به تیمار°Ϲ ۱۲۰ درجه به مدت ۲۰ دقیقه، ۳۵/۱۷ درصد بود و بالاترین میزان پایداری امولسیون مربوط به تیمار  °Ϲ ۱۰۶ به مدت ۲۰ دقیقه، ۷۱/۱۹ درصد بود و بالاترین میزان ظرفیت جذب آب مربوط به تیمار°Ϲ ۱۲۰ به مدت ۱۰ دقیقه به میزان ۹۵/۱ درصد بود. در بررسی ریز ساختار با میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد که هر چه دما و زمان افزایش می یابد بافت بتاگلوکان حاصل اسفنجی تر و متخلخل تر است. نهایتا شناسایی گروه های عاملی بتاگلوکان یولاف با طیف سنجی FTIR در تیمارهای مختلف نشان داده شد.
 

دوره ۱۷، شماره ۱۰۶ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

بتاگلوکان فیبر خوراکی و هیدروکلوئید(صمغ) محلول در آب است  و خاصیت  قوام دهندگی، امولسیون کنندگی، پایدار کنندگی و ژله ای شدن دارد. در این پژوهش تاثیر شدت امواج فراصوت  (۰،۵۰، ۷۵، و۱۰۰) درصد معادل با (۰، ۲۰۰، ۳۰۰ و۴۰۰) وات و زمان( ۰، ۵/۳ و۷) دقیقه بر روی ویژگی های فیزیکوشیمیایی و رئولوژیکی بتاگلوکان استخراجی بررسی شد. نتایج نشان داد که شدت و زمان امواج فراصوت بر روی ویژگیهای رطوبت، خاکستر، پروتئین، فیبر، کربوهیدرات و مقدار بتاگلوکان معنی داربود (۰۵/۰p<)، درحالیکه بر روی چربی معنی دار نبود (۰۵/۰p>). نمونه با شدت ۲۰۰ وات در ۵/۳دقیقه بالاترین مقدار بتاگلوکان (۱/۷۷ درصد) ونمونه با شدت ۴۰۰وات در ۵/۳ دقیقه کمترین مقداربتا گلوکان( ۶/۵۵ درصد) را داشت. با افزایش سرعت برشی، ویسکوزیته ظاهری تمام نمونه ها کاهش یافت وکلیه نمونه ها رفتار رقیق شوندگی با برش داشتند. بالاترین ضریب قوام، ویسکوزیته برشی صفر و پایین ترین اندیس جریان مربوط به نمونه شاهد بود و پایین ترین ضریب قوام، ویسکوزیته برشی صفر وبالاترین اندیس جریان، در نمونه با شدت ۴۰۰ وات به مدت ۵/۳ دقیقه بود. نتایج حاصل از برازش داده ها با مدلهای مختلف رئولوژیکی مستقل از زمان نشان داد که مدل هرشل بالکی وکارو بیشترین ضریب تبیین را دارد. آزمون کرنش در ناحیه ۵/۰ درصد در نظر گرفته شد. نتایج آزمون روبش فرکانس نشان داد، ابتدا با افزایش فرکانس هر دو مدول افت وذخیره افزایش یافت، در فرکانس های بالا مدول ذخیره کاهش یافت. نمونه شاهد درفرکانس پایین G²>G¢ ودر فرکانس بالا G¢>G²ودر بقیه تیمارها G¢>G²  بود.

 

دوره ۱۷، شماره ۱۰۹ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

بتا گلوکان‌ها پلی ساکاریدهای غیر نشاستهای  و هیدرو کلوئیدهای محلول در آب هستند، علاوه بر اهمیت تغذیهای، نقش تکنولوژیکی به عنوان قوام دهنده، پایدار کننده، امولسیفایر، تشکیل دهنده ژل و جایگزین چربی در تولید فراوردهای لبنی، نانوایی، گوشتی، آرایشی، دارویی، صنایع شیمیایی و تولید خوراک دام کاربرد دارد. استخراج بتا گلوکان از غلات پیچیده است، استخراج با فراصوت  نسبت به فرایند سنتی مزایایی ازجمله کاهش زمان استخراج، کاهش مصرف انرژی و حلال، راندمان بیشتر دارد. در این پژوهش تاثیر شدت امواج اولتراسونیک (۰،۵۰، ۷۵ و۱۰۰) درصد معادل با (۰، ۲۰۰، ۳۰۰ و۴۰۰) وات و زمان( ۰، ۵/۳ و۷) دقیقه بر روی  راندمان، بازیافت، رنگ و ویژگی های عملکردی بتاگلوکان استخراجی بررسی شد. نتایج نشان داد، شدت و زمان امواج فراصوت بر روی راندمان  و بازیافت، رنگ، پایداری امولسیون، ظرفیت نگهداری آب، حلالیت بتاگلوکان معنی دار بود (۰۵/۰p<). با افزایش شدت وزمان امواج فراصوت، راندمان، بازیافت،، پایداری امولسیون، ظرفیت نگهداری آب وحلالیت بتاگلوکان افزایش یافت. بیشترین راندمان استخراج (۳۴/۳%)  و حلالیت (۶۸/۷۵%) در نمونه با شدت ۴۰۰ وات در ۷ دقیقه مشاهده شد، همچنین بیشترین بازیافت (۰۴/۵۲%)، پایداری امولسیون (۰۶/۶۹%)، ظرفیت نگهداری آب (g/g  ۲۱/۱۳) در نمونه با شدت ۳۰۰ وات در ۷ دقیقه نسبت به شاهد بود و مولفه l* (  ۶۶/۷۶)، a* (۲/۳) و b*(۲/۳) بود.

دوره ۱۸، شماره ۱۱۴ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

با توجه به آثار نامطلوب بسته­بندی­های بر پایه پلیمرهای نفتی، امروزه مواد بسته‌بندی زیست‌تخریب‌پذیر (بیوپلیمرها) بیشتر مورد توجه مطالعات و صنایع مرتبط قرار گرفته است. البته در مقایسه با بسته­بندی­های رایج، این نوع از بسته­بندی­های جدید دارای نقاط ضعفی هستند که البته تا حدی با استفاده از روش تهیه کامپوزیت و بویژه استفاده از فناوری نانو تاحدی مرتفع شده است. از جمله رویکرد­های جدید در این زمینه، گنجاندن نانوذرات فلزات و اکسید آن­ها جهت بهبود خصوصیات فیلم‌های بسته‌بندی مورد استفاده می­باشد. از اینرو، در مطالعه حاضر، تاثیر افزودن نانو ذرات اکسیدروی (۰، ۵/۲ و ۵­%) و بتاگلوکان (۰، ۱۰ و ۲۰%) بر ویژگی­های شیمیایی و میکروبی فیلم زیست­تخریب­پذیر ژلاتین در طی نگهداری فیله مرغ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمامی فیلم­ها نسبت به نمونه شاهد، افزایش بازدارندگی هم نسبت به جذب رطوبت و هم نسبت به نفوذپذیری به بخار آب داشته است که این امر نویدبخش قابلیت بهبود فیلم­های زیست­تخریب­پذیر با استفاده از بتاگلوکان و نانوذرات اکسید روی می­باشد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون­های انجام شده می­توان گفت که فیلم‌های حاوی نانوذرات اکسیدروی خاصیت ضدمیکروبی داشته بطوریکه فیلم حاوی بالاترین سطح نانوذرات (۵%)، بیشترین خاصیت ضدمیکروبی را نسبت به سایر نمونه­ها در برابر هر چهار گونه میکروارگانیسم شاخص مورد مطالعه نشان داد از اینرو با توجه به نتایج به‌دست آمده از آزمایش‌های انجام شده، فیلم نانوبیوکامپوزیت با ۵ % درصد نانو اکسیدروی و ۲۰ % بتاگلوکان، به عنوان مناسب­ترین فیلم، جهت بسته‌بندی فیله مرغ معرفی می­گردد.

صفحه ۱ از ۱