۴۴ نتیجه برای جلبک
امیدوار فرهادیان، سیدمجتبی فلاحی، نصرالله محبوبی صوفیانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
به منظور تعیین تأثیر کودهای مرغی و گاوی در پرورش جلبک سبز کلروکوکوم (sp. Chlorococcum)، آزمایشی در شش تیمار شامل ۱/۰، ۴/۰، ۸/۰ گرم در لیتر کود مرغی و ۱/۰، ۴/۰، ۸/۰ گرم در لیتر از کود گاوی با سه تکرار در طرح کاملاً تصادفی بهمدت ۲۸ روز اجرا شد. نتایج نشان داد میانگین بالاترین تراکم سلولی (۱۰۵×۱/۸۷ سلول در هر میلیلیتر)، میزان رشد ویژه (۰۵۴/۰ در روز)، بیوماس خشک جلبکی (۶۴۴/۰گرم در لیتر)، کلروفیل a (۴۲/۹ میلیگرم در لیتر) در پرورش با کود مرغی با غلظت ۸/۰ گرم در لیتر است. به منظور مقایسه عملکرد این کودها با سایر محیط کشتها، آزمایش دوم با پنج تیمار شامل محیط کشت BBM (شاهد)، BBM + عصاره خاک، کود مرغی ۸/۰ گرم در لیتر، کود گاوی ۸/۰ گرم در لیتر، و مخلوطی از تمام تیمارها (BBM + عصاره خاک + کود مرغی + کود گاوی به نسبت های مشابه) به مدت ۱۵ روز با سه تکرار به صورت طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. نتایج مقایسه ها نشان داد که عصاره خاک + BBM، بالاترین تراکم جلبک (۱۰۶×۶/۱۱سلول در هر میلیلیتر) و بیشترین میزان زیست توده (۸۱/۰ میلیگرم در میلیلیتر)، میزان رشد ویژه (۱۳/۰ در روز)، میزان کلروفیل a (۱۵/۱۰ میلیگرم در لیتر) و کمترین زمان دو برابر شدن جمعیت (۹۷/۴ روز) را داشت. درجمعبندی نهایی، عملکرد عصاره خاک + BBM در تولید زیست توده و رشد جلبک سبز کلروکوکوم مناسبتر است.
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده
برای کاستن کلسترول تخم مرغ از دو نوع جلبکهای دریایی سارگاسم Sargassum glaucescens و نیزیمیدین Nizimuddinia zanardinii استفاده شد. در این تحقیق از دو نوع جلبک و به نسبتهای ۱%، ۲,۵% و ۵% به صورت جایگزین غذای معمول مرغداری استفاده گردید. در طی دوره ای ۱۸ روزه اثر جلبک های فوق بر میزان کلسترول خون مرغ و تخم مرغ و سایر فاکتورهایی از قبیل HDl, LDL بررسی شد. همچنین راندمان تولید تخم در اثر جلبک ها بررسی گردید . از جمله نتایج تحقیق این بوده که با استفاده از ۱% سارگاسم در غذای مرغ به اندازه ۳۴% کلسترول تخم مرغ کاهش می یابد. استفاده از سارگاسم ۲.۵% موجب افزایش ۱۱% تولید بیشتر تخم مرغ نسبت به تیمار شاهد می گردد.
سوگل کیانی، امیدوار فرهادیان، نصرالله محبوبی صوفیانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
در یک طرح کاملاً تصادفی، تأثیر غلظتهای ۰، ۵، ۵۰ و ۱۰۰ میلیگرم در لیتر از فلزهای سنگین کادمیوم، مس، سرب و نیکل بر تراکم، میزان کلروفیل a و زیتوده خشک در جمعیت جلبک سبز Scenedesmus quadricauda به مدت ۱۴ روز در شرایط آزمایشگاهی در دمایC °۲۳ ، رژیم نوری ۱۲ ساعت تاریکی: ۱۲ ساعت روشنایی و شدت نور ۶۰ میکرومول فوتون بر مترمربع بر ثانیه بررسی شد. کمترین تراکم، کلروفیل a و زیتوده خشک در غلظت ۱۰۰ میلیگرم در لیتر در تمام فلزهای مورد بررسی مشاهده شد. میانگین (± خطای استاندارد) بیشترین میزان کاهش کلروفیل a بهترتیب۱/۱± ۲/۲۴،۸/۰± ۱/۲۳، ۴/۱±۷/۳۶ و ۲/۱± ۵/۳۵ درصد در کادمیوم، مس، سرب و نیکل مشاهده شد. بهطور مشابه، میانگین میزان کاهش در زیتوده خشک بهترتیب۱/۳± ۵/۵۱، ۶/۱±۲/۳۵،۴/۲± ۹/۴۷ و ۸/۲±۶/۵۶ درصد در کادمیوم، مس، سرب و نیکل حاصل شد. نتایج نشان داد که فلزهای سنگین باعث کاهش معناداری در میزان کلروفیل a و زیتوده جمعیت S. quadricauda شدند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
در مطالعه حاضر، برای بازیابی و حذف فلز سنگین روی از محلول آبی برای اولین بار از جلبک قرمز دریایی گراسیلاریا کورتیکاتا(Gracilaria Corticata) به عنوان استفاده شده و مطالعه تعادلی فرآیند انجام گرفت. در این بررسی اثر پارامترهای مهمی نظیر pH اولیه محلول، مقدار جاذب و زمان تماس بر بازدهی جذب فرآیند بررسی شد. به منظور بررسی رفتارهای تعادلی فرآیند از مدلهای ایزوترم جذب دو پارامتری لانگمویر و فرندلیچ برای مدلسازی میزان جذب فلز روی توسط جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا استفاده گردید. نتایج نشان داد که با توجه به ضریب همبستگی محاسبه شده، ایزوترم فرندلیچ نسبت به لانگمویر عملکرد بهتری در برازش دادههای آزمایشی جذب فلز روی توسط جلبک دارد. بالاترین ضریب همبستگی به صورت نقطه به نقطه برای درصد جذب مربوط به مقدار جاذب g/ml ۳ با زمان تماس min ۳۶۰ و ۷=pH و پایینترین ضریب همبستگی به صورت نقطه به نقطه درصد جذب مربوط به مقدار جاذب g/ml ۴ با زمان تماس min ۳۶۰ و ۷=pH تعیین شد. اما به صورت فشرده بالاترین درصد جذب مربوط به مقدار جاذب g/ml ۴ با زمان تماس min ۴۲۰ و pH=۹ و پایینترین درصد جذب مربوط به مقدار جاذب g/ml ۲ با زمان تماس min ۳۰۰ و pH=۵ تعیین شد. ماکزیمم درصد جذب تعیین شده برای جلبک قرمز گراسیلاریا کورتیکاتا mg/g ۸۷۵/۷۶ و مینیمم جذب mg/g ۲۲۵/۴۹ تعیین شد.
مریم فلاحی کپورچالی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
خاصیت ضد میکروبی هشت گونه جلبک سبز- آبی (سیانوباکتر) تالاب انزلی به دو روش تقطیر در خلاء و مکانیکی ساده بر روی چند گونه باکتری بررسی شد. نتایج نشان داد که گونههای جلبکی Anabaena sp.،Anabaena variabilis ، Anabaena flos-aquae وAphanizomenon flos-aquae برروی کاهش رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس و گونههای Anabaena flos-aquae و .Anabaena oscillaroides بر روی کاهش رشد باکتری اشرشیاکلی مؤثر بودند. رشد مخمر کاندیدا آلبیکانس تحت تأثیر جلبکهایAphanizomenon flos-aquae ،Anabaena variabilis ، و Anabaena sp۲. به میزان زیادیکاهش یافت. از بین جلبکهای مورد بررسی تنها Anabaena oscillaroides توانسترشد باکتری سودوموناس را کاهش دهد.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
کنسانتره ریزجلبک Tetraselmis suecica تولید و اثرات ویتامینهای C و E در افزایش ماندگاری و ارزشهای غذایی آن طی ۸ هفته نگهداری در دمای یخچال (۴°C) بررسی شد. برای تغلیظ کشت جلبکی، ابتدا کشت انبوه جلبک مورد نظر تا مرحله رشد لگاریتمی در محیط کشت استاندارد کانوی انجام شد و پس از تعیین میزان زنده مانی سلول ها، با روش سانتریفیوژ توسط دستگاه خامهگیر تغلیظ شد. کنسانترههای جلبکی سپس تحت تیمارهای ویتامینی شامل ویتامین C، ویتامین E و ترکیب مساوی دو ویتامین (همگی به میزان وزنی/وزنی ۱/۰%) قرار گرفتند .تراکم جلبک در کنسانتره جلبکی حاصل از این روش حدود ۱۰۹ × ۳۸/۱ سلول در میلی لیتر و بازده تولید حدود ۷/۱ گرم به ازای هرلیتر محیط کشت بود. نتایج نشان داد که میزان زنده مانی تیمار ویتامین E در انتهای دوره۱/۲±۹۹/۳۹ % و نسبت به تیمار شاهد بیشتربود ( ۰,۰۵<p ) که مبین اثرمثبت نگهدارنده ها میباشد. نتایج آنالیز تقریبی نیز نشان داد که تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها کمترین تغییرات رطوبت (۸/۸۶%)، تیمار ویتامین C بالاترین میزان پروتئین(۶/۳۶%) و کمترین میزان خاکستر(۹/۳۹%) و تیمار حاوی ترکیب مساوی دو ویتامین بالاترین میزان چربی (۴/۱۳%) درطی دوره نگهداری را داشتند. مقادیرpH نیز در تیمار ویتامین C و شاهد کمتر از دو تیمار دیگر بود. در مجموع برای حفظ کیفیت کنسانتره این ریزجلبک، استفاده از ویتامین E وC و نگهداری آن در دمای یخچال پیشنهاد می گردد.
مهدی طبرسا، زینب رستمی، مسعود رضایی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
پلی ساکاریدهای استخراج شده از جلبک های سبز از نظر ویژگی های ساختاری و مولکولی بسیار ناهمگن می باشند. به طور کلی پلی ساکاریدهای سولفاته جلبک های سبز حاوی مقادیر متفاوتی از رامنوز (٥/١٦-٠/٤٥%)، زایلوز (١/٢-٠/١٢٪)، گلوکز (٥/٠-٤/٦٪)، یورونیک اسید (٥/٦-٠/١٩٪) و سولفات (٠/١٦-٢/٢٣٪) هستند و واحدهای ساختاری آن ها عمدتا از β-D-GlcpA-(۱ → ۴)α-L-Rhap۳s تشکیل شده است. وزن مولکولی در پلی ساکاریدهای سولفاته از ۱۰۳ × ۴/۹۳ تا ۱۰۳ × ۱۶۹۰ گرم/مول متغییر می باشد. اثرات بیولوژیکی پلی ساکاریدهای سولفاته جلبک های دریایی عبارتند از: به تنظیم کنندگی سیستم ایمنی، سرکوب کنندگی رشد سلول های سرطانی، ضد اکسیدانی، کاهندگی چربی خون، ضد ویروسی و ضد انعقادی. اثرات بیولوژیکی پلی ساکاریدهای سولفاته می تواند با توجه به تغییر ویژگی های مولکولی و ساختار شیمیایی آن ها از یک گونه به گونه دیگر متفاوت باشد. نهایتا، با توجه به این موضوع که محیط بسیار متغییر دریایی نیز می تواند به میزان قابل توجهی در افزایش تفاوت های ساختاری پلی ساکاریدهای سولفاته تاثیر گذار باشد، لذا انجام مطالعات بیشتر بر روی گونه های مختلف به منظور درک بهتر عملکرد و کاربردهای آن ضروری است.
معصومه عموزاد خلیلی، عبدالمحمد عابدیان کناری، مسعود رضائی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
تأ ثیر آنتیاکسیدانی ویتامینهای C و E بر افزایش ماندگاری خمیر جلبکی نانوکلروپسیس (Nannochloropsis oculata) نگهداری شده در دمای Cº ۴ بررسی شد. ابتدا جلبک در شرایط کشت استاندارد (محیط کشت کانوی، میزان نور ۲۰۰۰ - ۱۰۰۰ لوکس، دما Cº ۱ ± ۲۴ ،۶/۸ -۵/۷ =pH ، شوریppt ۲۴ - ۲۰ و همراه با هوادهی) تولید شده و سپس در مرحله رشد لگاریتمی با روش سانتریفیوژ به وسیله دستگاه خامهگیر (rpm ۱۲۰۰۰) جداسازی شد. سپس به نمونههای خمیر جلبکی مقادیر مختلف ویتامین C وE (w/w۱/۰ درصد) و مخلوط دو ویتامین به نسبت مساوی اضافه و در یخچال بهمدت۱۲ هفته نگهداری شدند. نتایج بیانگر زندهمانی ۹۵ درصدی درتیمار ویتامین C در پایان دوره بود که از تیمار شاهد بیشتر بود (۰۵/۰>p). مجموع اسیدهای چرب آزاد و pH بهطورمعنیداری در گروه حاوی ویتامین C کمتر از گروه شاهد بود. مقایسه بین تیمارهای مختلف طی زمان نگهداری نشانداد که تیمار حاوی ویتامین E در مقایسه با سایر تیمارها، طی گذشت زمان افزایش فساد اکسیداتیو کندتری دارد.در طی دوره نگهداری، میزان زندهمانی بالا بودهو مواد افزودنی بهعنوان نگهدارنده مناسب این فراورده عمل کرده است. در مجموع، نتایج این تحقیق نشان از عملکرد مناسب ویتامینها در حفظ و نگهداری خمیر جلبکی در شرایط سرد بود.
مهدی طبرسا، نیلوفر جوکار برازجانی، مسعود رضائی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مطالعه ترکیبات ثانویه جلبک قهوهای S. angustifoliumو خواص ضداکسیدانی آنها ارزیابی شد. عصاره خام جلبک با اتانول ۸۰ درصد بهمدت ۴ ساعت استخراج و سپس بهترتیب بهوسیله حلالهای هگزان، کلروفرم، اتیلاستات و آب جزءگیری گردید. بازده استخراج برای عصاره خام ۴ درصد و فراکسیونهای بهدست آمده بین ۸۱/۲ تا ۴۳ درصد متغیر بود. ارزیابی فعالیت ضداکسیدانی نشان داد که جزءگیری حلال- حلال بهخوبی توانست ترکیبات ضداکسیدانی را جداسازی کند. در میان فراکسیونهای مختلف، فراکسیون اتیلاستات بیشترین قابلیت را در مهار رادیکال DPPH (۷۸/۷۵ درصد)، ABTS (۹۲/۸۸ درصد)، کاهندگی آهن (۵۴/۶۷ درصد) و ضداکسیدانی کل (۳۴/۰) نشان داد. بیشترین میزان ترکیبات فنولی در فراکسیون اتیلاستات (۸۶/۲۷۷ میلیگرم تانیکاسید در عصاره) و کمترین در فراکسیون آبی (۳۶/۲۱ میلیگرم تانیکاسید در عصاره) مشاهده گردید. فعالیت ضداکسیدانی کل با میزان ترکیبات فنولی همبستگی بالایی (۸۸/۰R۲=) را نشان داد. بهطورکلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عصاره اتانولی جلبک S. angustifolium دارای ترکیبات زیستفعال عمده بوده و میتواند بهعنوان ضداکسیدان در صنایع غذایی مطرح باشد.
سکینه غلامی، امین اوجی فرد، ابراهیم ستوده، بابک قائدنیا،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثر استفاده سطوح مختلف ماکروجلبک گراسیلاریا (Gracilaria pygmaea) جیره بر شاخص های رشد، تغذیه و قابلیت هضم ظاهری میگوی وانامی Litopenaeus vannamei)) انجام شد. میگوهای بامیانگین وزن اولیه ۷ ± ۵/۶ گرم به مدت ۴۰ روز درون آکواریوم های ۱۵۰ لیتری با تراکم ذخیره سازی ۱۲ قطعه میگو تغذیه شدند. ماکروجلبک گراسیلاریا جمع آوری شده از سواحل خلیج فارس در سه سطح ۵، ۱۰ و ۱۵ درصد به جیره غذایی افزوده شده و با یک گروه شاهد (فاقد جلبک) مقایسه گردید. آزمایش پایداری غذا در آب به مدت ۲و ۴ و ۸ ساعت انجام شد و طی ۲ و ۴ ساعت اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت (p<۰,۰۵) و بیشترین پایداری غذا در آب هم در تیمار GL۱۵ مشاهده گردید. اما بین تیمارهای ۸ ساعت آبشویی هیچ گونه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (p>۰.۰۵). نتایج این بررسی نشان داد شاخص های رشد و تغذیه این میگو به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف این ماکروجلبک قرار می گیرد (p<۰.۰۵). میزان بازماندگی در تمامی تیمارها صد در صد بود. میزان قابلیت هضم ظاهری پروتئین و لیپیدخام و درصد پروتئین و لیپید هضمی بین تیمارها اختلاف معنی داری نشان دادند (p<۰.۰۵). در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد که جیره های مکمل شده با این ماکروجلبک تاثیر مثبتی بر روی شاخص های رشد میگو و پایداری غذا در آب دارد.
مهدی کاظمی، عبدالمحمد عابدیان کناری، رضا ربیعی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
اهداف: سارگاسوم بووانوم، پلیکلادیا مایریکا و گرسیلاریوپسیس پرسیکا بهدلیل زیتوده قابل توجه در طبیعت و قابلیت تولید انبوه بهصورت پرورش مصنوعی، میتوانند در جیره غذایی آبزیان مورد استفاده قرار گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ماکروجلبکهای دریایی بر عملکرد رشد و پاسخ ایمنی بچهماهی قزلآلای رنگینکمان بود.
مواد و روشها: پژوهش تجربی حاضر روی ۲۱۰ قطعه بچهماهی قزلآلای رنگینکمان که بهطور تصادفی انتخاب شده و در آزمایشگاه آبزیان دانشکده علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور در سال ۱۳۹۴ پرورش داده شدند، اجرا شد. این بچهماهیها در قالب هفت تیمار آزمایشی شامل جیره غذایی بدون ماکروجلبک دریایی (شاهد) و با جایگزینی سطوح متفاوت ۵% و ۱۰% پودر ماکروجلبکهای دریایی بهجای آرد گندم قرار گرفتند. برای آنالیز اقلام غذایی از نرمافزار Lindo ۵.۳ و برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS ۲۰ استفاده شد.
یافتهها: کمترین افزایش وزن، کمترین ضریب رشد، کمترین شاخص کارآیی پروتئین و بالاترین میزان ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار حاوی ۱۰% پودر سارگاسوم بووانوم بود و تفاوت معنیداری با سایر تیمارها داشت. شاخص وضعیت (CF) در تیمار شاهد در بالاترین مقدار قرار داشت و بین تیمارها تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در بازماندگی تیمارهای مختلف تفاوت معنیداری مشاهده نشد. بیشترین میزان فعالیت لیزوزیم سرم مربوط به تیمار حاوی ۵% پودر گرسیلاریوپسیس پرسیکا بود و بیشترین میزان فعالیت همولیتیک کمپلمان سرم مربوط به تیمار حاوی ۵% سارگاسوم بووانوم بود.
نتیجهگیری: ماکروجلبکهای دریایی گرسیلاریوپسیس پرسیکا، سارگاسوم بووانوم و پلیکلادیا مایریکا بر بهبود عملکرد رشد بچهماهی قزلآلای رنگینکمان تاثیر ندارند، ولی گرسیلاریوپسیس پرسیکا و سارگاسوم بووانوم بر پاسخ ایمنی آنها تاثیرگذار هستند.
مریم فلاحیکپورچالی، شورا رهبری، مهدی شمسایی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر سم دیورون در شرایط آزمایشگاهی بر نرخ رشد جلبک آنابنا فلوس- آکوا (Anabaena flos-aquae) بود تا با محاسبه مقادیر EC۱۰،EC۵۰ و EC۹۰ و حد مجاز این سم برای این جلبک سبز- آبی، سمیت علفکش دیورون بهمنظور کنترل شکوفایی در این فیتوپلانکتون مشخص شود.
مواد و روشها: در این آزمایش تجربی نرخ رشد جلبک سبز- آبی آنابنا فلوس تحت تاثیر علفکش دیورون بررسی شد. این مطالعه طی ۹۶ ساعت در ۶ تیمار ( ۰/۰۰۰۵، ۰/۰۰۹، ۰/۰۱۶، ۰/۰۳، ۰/۰۵۴ و ۰/۰۱ میلیگرم در لیتر) و شاهد و در ۳ تکرار داخل ارلنمایر های ۵۰۰سیسی انجام شد. اندازهگیری نرخ رشد با روشهای سلولی، سنجش کدورت و تعیین میزان کلروفیل a صورت گرفت. سپس مقادیر بهدستآمده از شاخص های EC در ۴ ارلن ۵۰۰سیسی اعمال شد و در دورههای ۲۴ساعته طی ۹۶ ساعت تراکم این جلبک از طریق شمارش سلولی ارزیابی شد. با استفاده از نرمافزار SPSS ۱۷ از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بهمنظور مقایسه درصد افزایش بین تیمارهای مختلف استفاده شد.
یافتهها: مقادیر EC۱۰،EC۵۰ و EC۹۰ و حد مجاز این سم، براساس میزان کلروفیل a برای جلبک مذکور بهترتیب ۰/۰۰۶، ۰/۰۱، ۰/۰۵ و ۰/۰۰۱میلیگرم بر لیتر تعیین شدند. فراوانی سلولی این جلبک سبز- آبی در حضور غلظت های بهدستآمده از شاخصهای EC اختلافات معنیداری داشت و در مقادیر EC۹۰ بسیار کاهش یافت.
نتیجهگیری: کاربرد دیورون در غلظتهای کنترلی پیشنهادشده، خطر آن را از بابت سمیت و آلودگی سایر اجزای اکوسیستم کاهش میدهد و بیشتر بر این گروه از جلبکها موثر است.
افشین عادلی، رضوان قره خان، معظمه کردجزی، سامان احمد احمدنصراللهی، بهاره شعبانپور، عاطفه نعیمی فر،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: برای بازارپسندی و ترجیح مصرف دو نوع محصول مرطوبکننده دست (ژل آلژینات و کرم فوکوییدان) تولید شده از جلبک سارگاسوم، این مطالعه صورت پذیرفت و سپس با یک نمونه تجاری رایج به عنوان شاهد مورد ارزیابی قرار گرفت.
روشها: ژل و دو نمونه کرم به صورت مجزا در ۳ قوطی ۱۰ گرمی برای ارزیابی توسط۳۰ نفر آماده شد. ارزیابی با مصرف یک هفتهای هر کدام و با فاصله زمانی یک هفته توقف مصرف انجام شد. پرسشنامه طراحی شده شامل سوالات جامعه شناختی و سوالاتی شامل ۱۲ ویژگی از محصولات بود که بر حسب ترجیح با ۳ درجه، رتبه بندی شد. در تحلیل رتبهبندیها از آزمون فریدمن و برای تشخیص محصول نهایی ترجیح داده شده از روش امتیازدهی استفاده شد.
یافتهها: از ویژگیهای کرم و ژل تولیدی، رطوبترسانی و ماندگاری آن در سطح معنیداری مورد پسند بود. بهطوریکه ژل بیشترین رطوبترسانی، و کرم بیشترین ماندگاری را داشت. مصرفکنندگان در انتخاب یک مرطوبکننده مناسب برای دست خود به ویژگی تغذیهکنندگی و آبرسانی پوست، ارگانیک بودن و نرم بودن بیشتر توجه میکردند. آنها قوطیهای ۲۵۰ گرمی را برای کرمهای مرطوبکننده میپسندند. در اولویت بندی این ویژگیها، تغذیهکنندگی، آبرسانی، اثر درمانی و ترمیمکنندگی پوست بالاترین رتبه را کسب کردند. در نهایت کرم مرطوبکننده فوکوییدان بالاترین بازارپسندی را کسب نمود.
نتیجهگیری:نمونه کرم تولید شده از فوکوییدان مستخرج از جلبک سارگاسوم در مقایسه با ژل آلژینات تولیدی از همین جلبک، به عنوان یک مرطوبکننده با ماندگاری مناسب و داشتن سایر ویژگیهای کرم پوست دست، میتواند یک محصول پذیرفتنی برای ساخت نمونه تجاری در بازار باشد.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
اهداف: از بیودیزل بهعنوان یک سوخت پاک یاد میشود، زیرا عاری از هر نوع ترکیب آروماتیک است. در سالهای اخیر بهمنظور پایینآوردن هزینه تولید بایودیزل، مطالعات زیادی در زمینه استخراج سوخت زیستی از ریزجلبکها در سراسر جهان انجام گرفته است. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف امکانسنجی دمای بهینه رشد ریزجلبک نانوکلروپسیساوکولاتا با استفاده از سامانه پردازش تصویر انجام شد.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر، مقادیر اندکی از ریزجلبک نانوکلروپسیساوکولاتاکه حاوی تعداد ۱۰۰هزار سلول در هر میلی لیتر بود، در هر سه سطح دمای ۱۵، ۲۰ و Cº۲۵ کشت شد. برای ارزیابی میزان رشد، در فواصل زمانی ۲۴ ساعت از ریزجلبکهای فعال از ظروف کشت، نمونهبرداری و به کمک سامانههای مبتنی بر فناوری بینایی ماشین، میزان رشد آنها بررسی شد. دادهها با نرمافزار Matlab ۲۰۱۲ و Weka ۳ از طریق آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، الگوریتم رگرسیون خطی، پرسپترون چندلایه، پردازش گوسین و رگرسیون خطی ساده تحلیل شدند.
یافتهها: حداکثر تراکم سلولهای ریزجلبک نانوکلروپسیساوکولاتا در روز هشتم پرورش بهترتیب ۱۰۵×۰/۳۸±۱۰۴×۲۸۶/۲۳ سلول در هر میلیلیتر در تیمار ºC۲۵ و حداقل تراکم در تیمار دمای ºC۱۵ با تراکم ۱۰۵×۴۸/۰±۱۰۴×۵۸/۱۶۸ سلول در هر میلیلیتر بود. نرخ رشد ویژه در تیمار دمای ºC۲۵ نسبت به تیمارهای دمای ۱۵ و ºC۲۰ افزایش معنیداری داشت. بهترتیب الگوریتمهای رگرسیون خطی (۰/۸۴=r۲)، پرسپترون چندلایه (۰/۸۸=r۲) و پردازش گوسین (۰/۷۸=r۲) نتایج خوبی را نشان دادند، اما رگرسیون خطی ساده حاکی از عدم موفقیت الگوریتم مذکور بود (۰/۴۵=r۲).
نتیجهگیری: تکنیک پردازش تصویر، تخمین موفقیتآمیزی از روند رشد ریزجلبک نانوکلروپسیساوکولاتا در سطوح دمایی متفاوت ارایه میدهد.
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: سمیتسنجی زیستی نانوذرات نقره در زیستبوم آبی و یافتن غلظتهای کشنده این ماده دارای اهمیت است. هدف این پژوهش، مقایسه سمیت نانوذرات نقره شیمی و زیستتولیدی "در محیط زنده" در مدل جانوری ماهی گورخری (مرحله جنین و بالغ) بود.
مواد و روشها: مطالعه تجربی حاضر روی ۳۰ قطعه تخم لقاحیافته و ۳۰ قطعه ماهی گورخری بالغ اجرا و اثرات سمیت نانوذرات نقره شیمیایی و زیستتولیدی توسط عصاره آبی جلبک دریایی قهوهای (Sargassum boveanum) در مراحل تکاملی جنین و بالغ با یک گروه شاهد و در غلظتهای متوالی افزایشی بررسی شد. نرخ تلفات در زمانهای ۲۴، ۴۸، ۷۲ و ۹۶ ساعت بعد از مجاورت، ثبت شد. دادهها با نرمافزارهای EPA Probit Analysis ۱.۵ و SPSS ۱۹ توسط آنالیز واریانس یکطرفه و پسآزمون چنددامنه دانکن تحلیل شدند.
یافتهها: سمیت دو نوع نانوذره نقره در دو مرحله تکاملی با افزایش غلظت و زمان روند افزایشی داشت (۰۵/۰p<). پس از ۹۶ ساعت، غلظت ایجادکننده LC۵۰ در ماهی بالغ نسبت به نانوذرات نقره شیمیایی ۰/۷۸۸ و برای نانوذرات زیستتولیدشده ۰/۴۰۹میلیگرم بر لیتر بود. LC۵۰ در مرحله تکاملی جنینی در مواجهه با نانوذرات شیمیایی ۰/۲۵۰ و برای زیستتولیدی ۰/۳۷۵میلیگرم بر لیتر بود. درصد تلفات در بالاترین غلظت (۳میلیگرم در لیتر) از نانوذرات نقره در زمانهای ۷۲ و ۹۶ ساعت در همه گروهها به نرخ ۱۰۰% تلفات رسید.
نتیجهگیری: هر دو مرحله تکاملی این ماهی نسبت به سمیت هر دو نوع نانوذرات نقره حساس بوده، لکن این حساسیت در مراحل جنینی بالاتر است و نانوذرات نقره زیستتولیدی در قیاس با همتای شیمیایی آن، اندکی سمیتر است.
علیرضا هدهدی، آریا باباخانی، هانیه رستم زاد،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
جلبکهای قهوهای منبعی ارزشمند از ترکیبات آنتیاکسیدانی طبیعی به ویژه فلوروتانینها میباشند. در این مطالعه تأثیر غلظت حلال (آب/ اتانول) بر میزان ترکیبات فلوروتانین و خواص آنتی اکسیدانی عصارههای استخراج شده از جلبک قهوهای Sargassum angustifolium مورد بررسی قرار گرفت. استخراج به روش غوطهوری در دمای اتاق (۲۶-۲۸ درجه سانتیگراد) توسط حلال آبی/ اتانولی با سه نسبت (۳۰:۷۰)، (۵۰:۵۰) و (۷۰:۳۰) صورت گرفت. میزان فلوروتانین، محتوای فنول کل، فعالیت کاهندگی آهن، فعالیت خنثی کنندگی رادیکال آزاد DPPH و فعالیت آنتی اکسیدانی کل عصارههای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازده استخراج فلوروتانین وابسته به غلظت حلال بوده و با افزایش قطبیت حلال، میزان آن افزایش یافت؛ به طوری که میزان آن در تیمار آبی/ اتانولی ۳۰:۷۰ به طور معنیداری بیشتر از دو تیمار دیگر بود (P<۰,۰۵). همچنین بالاترین میزان جذب رادیکال آزاد DPPH در تیمارهای آب/ اتانول ۵۰:۵۰ و ۷۰:۳۰ که حاوی فلوروتانین کمتری بودند به دست آمد و با تیمار آب/ اتانول ۳۰:۷۰ دارای اختلاف معنی دار بود (P<۰,۰۵). در نهایت مشخص گردید که عصاره آب/ اتانول ۳۰:۷۰ جلبک قهوهای S. angustifolium گزینه مناسبی برای استخراج ترکیبات فلوروتانین به عنوان یک ترکیب زیستفعال طبیعی جهت اهداف غذایی و دارویی میباشد.
مهدی غلامعلی فرد، بنیاد احمدی، پریسا نوری،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
تولیدات اولیه به عنوان شاخص کلیدی در ارزیابی بومسازگان آبی محسوب میشود که میتواند مستقیما روی ترسیب کربن اثر گذارد. با توجه به تغییرات اقلیمی و پویایی محیطزیست، تولیدات اولیه به صورت مکانی و زمانی در بومسازگانهای مختلف تغییر یافته است. به همین منظور، برای درک و پایش این تغییرات مهمترین پارامترهای تاثیرگذار بر مولفه از جمله، دمای سطحی آب، کلروفیلa و شکوفایی جلبکی و تغییرات آنها طی سری زمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دادههای مربوط به کلروفیلa، دمای سطحی آب (SST) و تولید خالص اولیه از تاریخ ژانویه ۲۰۰۳ تا دسامبر ۲۰۱۸ از سنجنده MODIS-Aqua و از مدل VGPM به منظور برآورد تولیدات اولیه در محدوده مطالعاتی استفاده شد. پس از انجام پیشپردازش و استخراج الگوریتم سری زمانی با استفاده از رویههای من کندال (Mk-Tau) و تایل سین (Theil-Sen) روند تغییرات مشخص گردید سپس با استفاده از تصاویر رنگی کاذب، بلومهای جلبکی در منطقه خلیجفارس و دریای عمان شناسایی و مقدار غلظت کلروفیلa در محدودهی جلبکی و خارج از این محدوده مشخص گردید. نتایج حاصل از تحلیل روند با رویه تایل سین نشان داد که نرخ تغییرات برای کلروفیل در همه مناطق به استثنای منطقه پنج کاهشی است، بیشترین مقدار در منطقه پنج (۱۹/۰-) مشاهده گردید که با میزان نرخ تولیدات خالص اولیه مطابقت داشت. همچنین نتایج حاصل نشان داد که بیشترین مقدار تولید خالص اولیه در منطقه یک در مارس (۳۰۸۱ گرم کربن/متر مربع/روز) و کمترین آن نیز ژوئن و جولای (به ترتیب ۵۴۰ و ۶۹۰ گرم کربن/متر مربع/روز) که با مقدار غلظت کلروفیلa مطابقت دارد. با وجود همبستگی ظاهری، بین دمای سطحی آب و کلروفیلa و همچنین بین کلروفیلa و تولید خالص اولیه، رابطه علت و معلولی وجود ندارد و برای شکوفایی جلبکی و تولیدات خالص اولیه عوامل دیگری جز کلروفیلa میتواند در نظر گرفته شود.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
کلسیتونین هورمون پپتیدی کوچکی است که در انسان توسط سلولهای پارافولیکولار تیروئید تولید شده و تنظیمکننده متابولیسم کلسیم و فسفر است. کاربرد دارویی کلسیتونین در درمان ناهنجاریهای مربوط به کلسیم و پوکی استخوان است. بهعلت وزن مولکولی پایین و ناپایداری آن، تولید نوترکیب کلسیتونین با مشکلات زیادی همراه بوده و همچنین تولید در سیستم پروکاریوتی به تیمارهای بعدی برای دستیابی به مولکول بالغ نیاز دارد. اخیراً به توانایی ریزجلبکها در بیان پروتئینهای نوترکیب توجه زیادی جلب شده است. لذا هدف این تحقیق، مطالعه توانایی Chlamydomonas Reinhardtii در تولید ترشحی کلسیتونین انسانی نوترکیب بود.
مواد و روشها: توالی کدکننده کلسیتونین بهینهسازیشده بههمراه توالی راهبر ترشحی کربونیکانیدراز در وکتورهای Pchlamy_۳ وPchlamy_۴ کلون شد. پلاسمیدهای نوترکیب به سویه وحشی و سویه واجد دیواره ناقص Chlamydomonas Reinhardtii با روش الکتروپوریشن منتقل شدند. سویههای نوترکیب با روش کلنی واکنش زنجیرهای پلیمراز غربالگری شده و سویههای منتخب برای تولید کلسیتونین کشت داده شدند. پس از رشد سویهها، محیط کشت جمعآوری شده و با روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: وکتور Pchlamy_۳ از قابلیت مناسبی برای بیان توالی هدف برخوردار نبوده و سویههای نوترکیب همگی با استفاده از وکتور Pchlamy_۴ حاصل شدند. همچنین سویه وحشی نیز کارآیی مناسبی جهت نوترکیبی نداشته و نوترکیبی فقط در سویه واجد دیواره ناقص دیده شد. میزان کلسیتونین تولیدی در سویه مثبت بهصورت تقریبی یک پیکوگرم بر میلیلیتر محاسبه شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهند که راهبرد بهکاررفته برای تولید ترشحی کلسیتونین نوترکیب موفقیتآمیز بوده و برای مطالعات بعدی قابل استفاده است.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
ریزجلبکها با ذخایری از کربوهیدراتها بهعنوان یکی از نویدبخشترین منابع اولیه برای تولید بیواتانول معرفی شدهاند. در این تحقیق، برای کاهش هزینههای فرآیندی از گونههای مختلط ریزجلبک استفاده شد. سپس استراتژی قحطی نیتروژن برای افزایش تجمع کربوهیدراتها در ریزجلبک به کار گرفته شد. استفاده از کشت مختلط ریزجلبک بهدلیل عدم نیاز به فرآیندهای استریلکردن، باعث توجیهپذیری اقتصادی فرآیند خواهد شد. بعد از برداشت و خشکنمودن توده زیستی ریزجلبک، فرآیند هیدرولیز آنزیمی زیستتوده ریزجلبک بهمنظور استخراج کربوهیدراتهای ریزجلبک صورت گرفت. سپس محصولات هیدرولیز آنزیمی توده زیستی ریزجلبک (۲۵، ۵۰ و ۱۰۰گرم بر لیتر)، با استفاده از مخمر ساکارومایسس سروزیا تخمیر شد و مدلهای سینتیکی فرآیند تخمیر مورد مطالعه قرار گرفت. در مدلهای سینتیکی، اثر مهارکنندگی سوبسترای گلوکز و محصول بیواتانول در نظر گرفته شد. نرمافزار اکوسیم ۰/۲ برای مدلسازی فرآیند تولید بیواتانول به کار رفت. مقادیر حداکثر سرعت رشد مخصوص مخمر (μ) و ثابت اشباع رشد مونود (KS) بهترتیب h-۱۲۸۱/۰ و ۸/۱گرم بر لیتر بهدست آمد. همچنین نتایج نشان دادند که مدل سینتیکی بهخوبی رفتار سیستم را پیشبینی کرده است
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: تولید سوخت زیستی از منابع تجدیدپذیر بهعنوان جایگزینی پایدار برای منابع فسیلی مورد توجه گسترده قرار گرفتهاست. ریزجلبک بهعنوان خوراک نسل سوم سوختهای زیستی میتواند انواع لیپید، پروتئین و کربوهیدرات را در مقادیر زیاد و در زمانی نسبتاً کوتاه تولید نماید. سازگاری این میکروارگانیزم با هر نوع شرایط کشت و عدم وابستگی تولید آن به فصول سال، سرعت رشد بالا، جذب دیاکسیدکربن و بهبود کیفیت هوا، تجدیدپذیری، عدم تقابل با منابع غذایی، وجود مقادیر بسیار زیاد لیپید و کربوهیدرات در ساختمان سلولی آن و قابلیت تولید انواع سوختهای زیستی باعث شده بهعنوان یکی از مناسبترین گزینهها برای تولید سوختهای زیستی شناخته شود. تولید سوخت زیستی از ریزجلبک شامل چندین مرحله انتخاب ریزجلبک مناسب، کشت، برداشت، خشککردن، شکستن دیواره سلولی، استخراج (لیپید یا کربوهیدرات) و تولید سوخت زیستی است.
نتیجهگیری: در این مطالعه با مروری بر هر یک از مراحل تولید سوخت زیستی از ریزجلبک به اهمیت و کاربرد آن برای تولید انرژی زیستی پرداخته شده است. تولید سوخت زیستی جلبکی بهدلیل هزینههای زیاد هنوز قابل رقابت با سوختهای فسیلی نیست. پژوهشگران تلاش میکنند با بهبود رشد ریزجلبکها و غنیساختن ذخایر روغنی و کربوهیدراتی آنها، ایجاد تغییرات ژنتیکی، بهبود طراحی زیستواکنشگاههای نوری، توسعه روشهای برداشت و خشک کردن، بهبود روشهای استخراج لیپید و کربوهیدرات و تولید محصولات جانبی باارزش، سوخت زیستی جلبکی که از لحاظ اقتصادی مقرونبهصرفهتر باشد تولید نمایند.