۲۵ نتیجه برای دریای خزر
نعمت اله محمودی، محمدرضا احمدی، منوچهر بابانژاد، جعفر سیف آبادی، ابوالقاسم روحی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
عوامل مؤثر بر تغییرات مکانی کیفیت آب اکوسیستم ساحلی مازندران در تابستان ۱۳۹۱ انجام شد. بدینمنظور شاخصه های کیفی آب (مواد مغذی، دما، هدایت الکتریکی، شوری، اکسیژن محلول، pH، کلروفیل α و کدورت)، در امتداد ۴ ترانسکت (امیرآباد، بابلسر، نوشهر و رامسر) در اعماق ۵، ۱۰، ۲۰ و۵۰ متر با روشهای آماری چندمتغیره ارزیابی شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد که مکان های نمونه برداری در ۵ گروه مجزا شامل: لایه ۵۰-۳۵ متر از ایستگاه ۵۰ متر همه ترانسکت ها، ایستگاه ۵ متر همه ترانسکت ها، ترانسکت رامسر و اکثریت لایه های سطحی و عمقی ۳ ترانسکت نوشهر، بابلسر و امیرآباد قرار گرفتند. بر مبنای تحلیل ممیزی، ۴۰/۸۶٪ از مکان ها به درستی طبقه بندی شدند. تحلیل عاملی، ۵۳/۸۷٪ از کل تغییرات مکانی را نشان داد که بر اساس آن ۵ مؤلفه اصلی استخراج شده شامل دما، کدورت، نیترات، سیلیس و آمونیوم، مهم ترین شاخصه های تأثیرگذار بر تغییرات مکانی کیفیت آب بودند. مطالعه حاضر بیانگر امکان کاهش تعداد مکانهای نمونه برداری به ۲ ترانسکت می باشد. لایه ترموکلاین، انتقال مواد مغذی از رودخانه به ویژه ترکیبات فسفری و آمونیوم، بستر دریا، پرورش ماهی در قفس و شانه دار Mnemiopsis leidyi بهعنوان از مؤثرترین عوامل بر تغییرات مکانی کیفیت آب شناخته شدند. نتایج نشان داد که روش های آماری چندمتغیره ابزار مناسبی برای شناسایی الگوی تغییرات مکانی کیفیت آب سواحل مازندران در فصل تابستان است.
محمدصادق علوی یگانه، بهرام فلاحتکار،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
تعداد ۴۰ نمونه ماهی مولد تاسماهی روس Acipenser gueldenstaedtii از دو ایستگاه صید ماهیان خاویاری واقع در جنوب شرق دریای خزر (صیدگاه ترکمن و میان قلعه) جهت ارزیابی رابطه طول-وزن, ترکیب سنی و میزان هماوری مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین طول کل (TL) و وزن مولدین صید شده به ترتیب ۵/۱۲۹ سانتیمتر و ۷/۱۲ کیلوگرم در جنس نر و ۸/۱۴۵ سانتیمتر و ۱۵/۲۲ کیلوگرم در جنس ماده ارزیابی شد. میانگین هماوری مطلق حدود ۱۸۴۰۰۰ عدد و شاخص وضعیت در مولدین نر و ماده به ترتیب ۵۸/۰ و ۷/۰ بود. همچنین میانگین سن مولدین نر و ماده به ترتیب ۷/۱۲ و ۶/۱۴ سال برآورد شد که در مقایسه با گزارشهای موجود از مولدین صید شده از مصب رود ولگا مقادیر کمتری را نشان می¬داد. رابطه طول-¬ وزن بیانگر رشد ایزومتریک بود که شیب رابطه (b) برای جنس نر و ماده به ترتیب ۹۷۸/۲ و ۸۲۲/۲ محلسبه شد. اگرچه شیب رابطه طول- وزن بیانگر اختلاف معنی¬داری بین دوجنس نبود (p>۰,۰۵), اما نتایج نشان داد برای دستیابی به روابط طول- وزن قابل اعتماد و دقیقتر در مولدین, می بایست جنسهای نر و ماده به طور مجزا در محاسبات منظور گردند.
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
تغییرات برخی از خصوصیات کیفی ماهی سفید مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه میزان رطوبت، چربی کل، عدد پراکسید، تیوباربیتوریک اسید، اسیدهای چرب آزاد و آهن هم و همچنین برخی از شاخصهای ارزیابی حسی نظیر بافت، ظاهر عمومی، چشم، رنگ و بوی آبشش نمونه ها در زمانهای ۱، ۴، ۷، ۱۰، ۱۳ و ۲۰ روز نگهداری در یخ تعیین گردید. با توجه به نتایج حاصله، کیفیت چربی ماهی سفید از جهت فساد اکسیداتیو و هیدرولیتیک کاهش معنی داری (در سطح احتمال ۵ درصد) نشان داد و ارزیابیهای حسی نیز بیانگر تازگی ماهیان از درجه عالی تا خوب تا روز چهارم و از درجه خوب تا قابل پذیرش تا روز دهم نگهداری بود.
نیما شیری، خدیجه خوشنودی فر، علیرضا میرواقفی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
درجه سمیت آفتکش مالاتیون و LC۵۰ آن در بچهماهی کپور معمولی دریای خزر(Cyprinus carpio) و اثر این سم بر میزان هماتوکریت، گلوکز، کلسترول و پروتئین کل سرم خون این ماهی در مدت ۹۶ ساعت بررسی شد. غلظت کشنده، حداقل غلظت مؤثر، حداکثر غلظت مجاز مالاتیون بهترتیب برابر ۳/۱، ۶۴۶/۰ و ۱۳/۰ میلیگرم در لیتر محاسبه شد و این حشرهکش را میتوان با «درجه سمیت متوسط» برای کپور معمولی طبقهبندی کرد. اختلاف معناداری در درصد هماتوکریت، کلسترول و گلوکز در بین گروههای آزمایشی مشاهده شد (۰۵/۰p<)، اما بین میزان پروتئین کل اختلاف معنادار نبود (۰۵/۰<p). درصد هماتوکریت در گروه شاهد از دیگر گروهها پایینتر بود و کمترین میزان کلسترول و گلوکز در تیمار با غلظت ۵/۰ میلیگرم در لیتر و بیشترین میزان آنها بهترتیب در غلظتهای ۵/۲ و ۲ میلیگرم در لیتر مشاهده گردید. بنابر این میتوان گفت، غلظتهایی از آفتکش مالاتیون که از نظر آزمون کشندگی، غیرمؤثر و مجاز برای گونههای غیرهدف شناخته میشوند،میتوانند باعث بروز تغییراتی در شاخصهای خونی و آسیبهای زیستی در آنها شوند.
ابراهیم ستوده، عبدالمحمد عابدیان کناری، صابر خدابنده، خسرو خواجه،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
اثر ترکیبی مقادیرمختلف اسیدهای چرب ضروری امگا ۳HUFA (DHA, C۲۲:۶n-۳ و EPA, C۲۰:۵n-۳) وویتامین Eجیره بر شاخصهای رشد (وزن نهایی، ضریب رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی) و برخی از شاخصهای فیزیولوژیک (هماتوکریت، میزان چربیها و لیپوپروتئینهای پلاسما)، در بچه ماهی نورس ماهی آزاد دریای خزر(Salmo trutta caspius) بررسی شد. ابتدا شش جیره با سه مقدار مختلف از اسیدهای چرب امگا ۳DHA) و EPA) به نسبت ۱ به ۰/۵ (پایین)، ۲ به ۱ (متوسط) و ۴ به ۲ (بالا) درصد و هریک ازاین مقادیر با یکی از سطوح ۳۰۰ (پایین) و ۱۰۰۰ (بالا) میلیگرم ویتامین E درکیلوگرم جیره تهیه شد (به ترتیب LL،LH،ML،MH،HL و HH). بچهماهینورس (۲۵±۶۰۰ میلیگرم) بهطور تصادفی در تانکهای پرورشی تقسیم و به مدت ۱۰ هفته با هر یک ازجیرهها تغذیه شدند. نتایج نشان داد ضریب نرخ رشد ویژه و میانگین وزن نهایی بهطورمعناداری در تیمار MH و HH نسبت به دیگر تیمارها بالاتر است (P<۰/۰۵). شاخصهای سلامتی مانند درصد هماتوکریت تغییرات معناداری نداشتند، با این حال، چربیها و لیپوپروتئینهای پلاسما به میزان بیشتری تحت تأثیر اسیدهای چرب امگا ۳ HUFA جیره قرارگرفتند و ویتامین Eو اثر متقابل ویتامینE واسیدهای چرب تأثیر اندکی بر این شاخصها نشان دادند. در مجموع، نتایج نشان داد وقتی سطح مناسبی از ویتامین Eدر جیره باشد، افزایش امگا ۳ HUFAمیتواند موجب بهبود عملکرد رشد و بهبود شرایط فیزیولوژیک این ماهی در این مرحله از رشد گردد.
عباس زمانی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر یونهای فلزی، سورفاکتانتها، عوامل اکسیدکننده و مهارکنندههای آنزیمی بر فعالیت آنزیمهای تریپسین و کیموتریپسین بچه ماهی نورس آزاد دریای خزر بررسی شد. یونهایK+ وNa+ نسبت به نمونه شاهد اثر معناداری بر کاهش فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین نداشت(۰۵/۰p>). یونهایCa۲+وMg۲+سبب افزایش معنادار و یونهایMn۲+،Cu۲+،Ba۲+،Co۲+،Zn۲+،Fe۲+ وAl۳+ باعث کاهش معنادار فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین شدند(۰۵/۰>p). سورفاکتانتهای ساپونین و اسید تاروکولیک باعث افزایش معنادار در فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین نسبت به شاهد شدند(۰۵/۰>p)، ولی سدیم کولات افزایش معناداری را بر فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین نشان نداد (۰۵/۰<p). عوامل اکسیدکننده پراکسیدهیدروژن و سدیم پربورات باعث کاهش معنادار فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین گردید (۰۵/۰>p). فعالیت آنزیم تریپسین و کیموتریپسین نسبت به شاهد در حضور مهارکنندههای SBTI، PMSF و پاراآمینوبنزآمیدین کاهش معناداری داشت (۰۵/۰>p). مهارکنندههای TPCK، پپاستاتینA، یدواستیک اسید، EDTA و بتامرکپتواتانول بر روی فعالیت آنزیم تریپسین در مقایسه با شاهد کاهش معناداری نداشتند(۰۵/۰<p). فعالیت آنزیم کیموتریپسین در حضور مهارکنندههای TPCK، یدواستیک اسید، EDTA و بتامرکپتواتانول کاهش معنادارداشت (۰۵/۰>p). فعالیت آنزیم تریپسین در حضور مهارکننده TLCKکاهشیمعنادار نشان داد (۰۵/۰>p). اثر مهارکنندههای TLCK و پپاستاتینA روی فعالیت آنزیم کیموتریپسین در مقایسه با شاهد کاهش معناداری نداشت (۰۵/۰<p). نتایج نشان داد فعالیت آنزیمهای تریپسین و کیموتریپسین در بچه ماهی نورس آزاد دریای خزر تحتتأثیر عوامل شیمیایی ارزیابی شده در حداقل غلظتشان بود.
حسن فضلی، فرخ پرافکنده حقیقی، فرهاد کیمرام، غلامرضا دریانبرد،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
تغییرات زمانی – مکانی شاخصهای تنوع، گونه های شاخص، و صید در واحد تلاش (CPUE) ماهیان استخوانی در شرکتهای تعاونی پره در سواحل ایرانی دریای خزر طی سالهای ۱۳۷۵ الی ۱۳۹۱ بررسی شد. از کل صید ۱۴ گونه/گروه ثبت شده، ماهی سفید با ۷۸/۵۶ درصد و کفال با ۸۱/۳۱ درصد بیشترین فراوانی را داشتند. حداقل و حداکثر میانگین CPUE بترتیب ۱/۹±۵/۱۵۸ و ۲/۳۱±۹/۳۴۴ کیلوگرم در هر بار پره کشی و شاخص تنوع شانون- وینر بترتیب ۰۲/۰±۵۷/۰ و ۰۲/۰±۹۱/۰ محاسبه شد. بین ترکیب اجتماعات ماهیان صید شده در پره ها در سه زمان مختلف پره کشی (صبح، عصر و شب)، سه دوره متفاوت (دوره اول سالهای ۷۶-۱۳۷۵ الی ۷۹-۱۳۷۸، دوره دوم سالهای ۸۰-۱۳۷۹ الی ۸۴-۱۳۸۳ و دوره سوم سالهای ۸۵-۱۳۸۴ الی ۹۱-۱۳۹۰)، سه منطقه ساحلی (غرب، میانی و شرق) و فصول مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد (MRPP در همه موارد p < ۰,۰۰۱). در دوره اول گونه های کلمه، سیاه کولی، شاه کولی، ماش، سس، آزاد و اسبله؛ در دوم گونه/گروه های شگ ماهیان، سیم، اردک ماهی و در دوره سوم کپور و سوف گونه های شاخص بودند. در منطقه غرب ،گونه های سیاه کولی، شاه کولی، ماش، سس، سیم، سوف، اردک و اسبله؛ میانی، سفید، شگ ماهیان و آزاد و شرق کفال، کلمه و کپور به عنوان گونه های شاخص شناخته شدند.
مهدی سلطانی، سید سعید میرزرگر، غلامرضا بادزهره، مهرداد فرهنگی، علیرضا ولی پور،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر سینبیوسیس پربیوتیک فروکتوالیگوساکارید و باکتریهای پروبیوتیک پدیوکوکوس اسیدی لاکتیسی و لاکتوکوکوس لاکتیسبر شاخصهای رشد، فاکتورهای خونی و میکروبیوتای روده بچه ماهی سفید دریای خزر است. براساس کشت باکتریها در شرایط آزمایشگاهی و تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر سه تیمار با غلظت یکسان ۵/۰ درصد فروکتوالیگوساکارید بهاضافه لاکتوکوسلاکتیس و پدیوکوکوساسیدیلاکتیکی بهترتیب با غلظت ۱۰۱۰ و ۱۰۷ (تیمار اول) ، ۱۰۱۰ و۱۰۱۰ (تیمار دوم) و ۱۰۷ و ۱۰۱۰ (تیمار سوم) کلنی برگرم غذا انتخاب شد. ماهیان سفید با میانگین وزن (۰۲/۰± ۷۵/۰)گرم انتخاب و پس از دو هفته سازگاری با تراکم ۴۰۰ قطعه در تانکهای فایبرگلاس با حجم آبگیری ۱۰۰۰ لیتر رهاسازی و ۶۰ روز پرورش یافتند. نتایج بررسی نشان داد شاخص وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی و ضریب رشد ویژه در تیمارهای مورد بررسی در مقایسه با تیمار شاهد بهصورت معناداری بهتر میباشد (۰۵/۰>p). در ضمن در تیمار ۱ وزن نهایی برابر ۶۷/۱ گرم، ضریب تبدیل غذایی به میزان ۲ و ضریب رشد ویژه با مقدار ۳۴/۱ بهصورت معناداری بهتر از سایر تیمارها بود. از نظر شاخصهای خونی بین تیمارها اختلاف معناداری مشاهده نشد، اما میزان ایمونوگلوبولین در تیمار ۱ با مقدار mg/ml ۳۳/۲۲ بهصورت معناداری بیشتر از سایر تیمارها است (۰۵/۰>p). تعداد باکتریهای اسید لاکتیک نیز در تیمار ۱ با ۲/۵ و تیمار۳ با ۵ لگاریتم کلنی بر گرم بهصورت معناداری بیشتر از سایر تیمارها بود. نتایج این تحقیق نشان داد پروبیوتیک و پربیوتیک بررسی شده در این مطالعه میتواند اثر سینبیوسیس مطلوبی روی بچه ماهی سفید دریای خزر داشته باشد.
حسن فضلی، حسن نصراله زاده ساروی، نیما پورنگ، ابوالقاسم روحی، فرشته اسلامی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
طی دهههای اخیر بهدلیل تغییر سطح آب دریای خزر، ورود آلایندههای زیستمحیطی و گونههای مهاجم، ساختار اکوسیستم دریای خزر بهشدت تغییر کرده است. در این مطالعه اثرهای شانهدار مهاجم (Mnemiopsis leidyi) دریای خزر بر عملکرد اکوسیستم در سواحل ایرانی دریای خزر با استفاده از دادههای صید گونههای مهم شیلاتی در سه دوره اول (۱۳۷۹-۱۳۷۵؛ دوره مرجع)، دوم (۱۳۸۵-۱۳۸۰) و سوم (۱۳۹۰-۱۳۸۶)، بهترتیب بهعنوان سه دوره شامل پیش از گسترش شانهدار، دوره توسعه و دوره سازگاری بررسی شد. نتایج نشان داد که میانگین (±انحراف معیار) صید ماهیان استخوانی (به روش صید با پره) در سه دوره مذکور بهترتیب ۲/۱۹۹۳±۰/۱۵۷۰۰، ۶/۳۸۵۷±۸/۱۸۴۳۰ و ۶/۱۵۷۹±۶/۱۹۱۷۶ تن بوده که بین آنها اختلاف معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰<p)، ولی میانگین صید کیلکا ماهیان (بهترتیب ۷/۱۶۱۷۱±۰/۷۵۰۸۰، ۵/۱۰۴۴۱±۵/۲۵۱۲۹ و ۲/۵۱۹۹±۲/۲۱۱۰۵ تن) در سه دوره مذکور بهشدت کاهش یافته و بین آنها اختلاف معنادار مشاهده شد (۰۵/۰>p). طی سه دوره مذکور عملکرد اکوسیستم تغییرات گستردهای داشت. عملکرد اکوسیستم در طبقه بدون اثر (E۰) در دوره اول به طبقه اثر متوسط (E۲) تا قوی (E۳) در دو دوره دوم و سوم تغییر یافت. حذف عملکرد دو گونه کلیدی (کیلکای آنچوی و چشم) میتواند یکی از دلایل کاهش شدید در ذخایر آبزیان طبقات بالاتر یعنی ماهیان خاویاری و فک دریای خزر باشد.
ساناز کوهی، محمدصادق علوییگانه، جواد قاسمزاده،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
دو گونه از کفالماهیان با نامهای کفال طلایی (Liza aurata) و کفال پوزه باریک (Liza saliens) در دریای خزر زیست میکنند. علیرغم تفاوتهای تشریحی و ریختی مانند تعداد زوائد بابالمعدهای، تعداد فلس روی خط جانبی و خارهای آبششی در منابع، تمایز ریختی این دو گونه با توجه به شکلپذیری ریختی تا حدی دشوار است. در این مطالعه تجربی ضمن بررسی مجدد اختلافات ریختی تشریحشده قبلی به بررسی مقایسهای ۳۱ صفت اندازشی و ۱۰ صفت شمارشی ریختی پرداخته شد. همچنین توالی ژن COI بهمنظور تایید شناسایی این دو گونه تجاری به کار رفت. تعداد ۲۵ نمونه از هر گونه از صیدگاههای پره واقع در شهرستانهای نور و انزلی طی پاییز و زمستان ۱۳۹۵ جمعآوری و زیستسنجی شد. از میان صفات اندازشی و شمارشی مورد بررسی بهترتیب ۱۵ و ۳ صفت در مقایسه دو گونه اختلاف معنیدار داشتند (۰۵/۰>p). براساس نتایج آزمون تحلیل به مولفههای اصلی، صفات طول پیشباله سینهای، باله شکمی، پایه باله مخرجی، عرض ساقه دمی و ارتفاع باله مخرجی نسبت به طول استاندارد و همچنین عرض سر نسبت به طول سر و بین صفات شمارشی، تعداد شعاع باله پشتی دوم، فلسهای خط جانبی، خار آبششی و زوائد بابالمعدهای دارای بیشترین بار عاملی (۷/۰) در جدایی دو گونه بودند. فاصله ژنتیکی بینگونهای ۴۰جفتباز (معادل ۸/۶%) یا ۰۷۸/۰ (فاصله دو عامله کیمورا) محاسبه شد که بهخوبی تاییدکننده شناسایی ریختی صورت گرفته بود. نتایج بیانگر کارآیی دیگر صفات ریختی در تمایز دو گونه کفالماهی دریای خزر است که میتواند در تکمیل کلیدهای شناسایی موجود مفید واقع شود.
مهدی نادری جلودار، عارفه سادات میرحجازی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: این مطالعه به منظور تعیین استراتژی غذایی ماهی غیر بومی قزل آلای رنگین کمان فرار کرده از قفس های دریایی مستقر در سواحل مازندران صورت گرفت.
مواد و روش ها:تعداد ۹۰ عدد نمونه از این گونه در فاصله زمانی مهر ۱۳۹۶ تا اردیبهشت ۱۳۹۷ از پره های صیادی ماهیان استخوانی غرب و مرکزی سواحل مازندران جمع آوری گردید. نمونه های ماهی زیست سنجی شدند و با استفاده از فلس تعیین سن شدند.
یافته ها:به ترتیب فراوانی نسبی اقلام غذایی شامل Balanus glandula ، Clupeonella cultriventri، Cerastoderma lamarcki ، Neogobius fluviatilis ، caspia Atherina ، Chelon saliens ، hilaris Chinavia، Taxiphyllum barbieri ، Rutilus kutum، Cumacea، caspius Syngnathus و Gasterosreus aculeatus بودند. نتایج نشان داد که طیف غذایی این گونه در بخش مرکزی بیشتر از غرب، شاخص سیری در جنس ماده بیشتر از نر و در گروه های سنی بالای + ۲ و + ۳ بیشتر از گروه سنی بالای یکسال (+ ۱) بود(۰۵/۰P>). شاخص سیری خصوصا در بهار شدیداً افزایش پیدا نمود، درصد فراوانی B. glandula بیشتر از C. cultriventris بوده، ولی اهمیت نسبی آن کمتر از C. cultriventris بود (۰۵/۰P>).
نتیجه گیری:این ماهی از رفتار گوشتخواری برخوردار بوده و از طیف گسترده غذایی استفاده نمود، لذا امکان رقابت غذایی این گونه با بسیاری از گونه های ماهیان دریای خزر نظیر Salmo caspius وجود دارد. بدین ترتیب تحت تأثیر سازگاری ها و مکانیزم های رفتاری، فیزیولوژیک و بوم شناختی C. cultriventri و B. glandula در تغذیه ماهی اهمیت بیشتری داشت.
نعمت الله محمودی، منوچهر بابانژاد، جعفر سیف آبادی، محمدرضا احمدی، جمشید درزی حیدری، ناهید پاپی زاده، ابوالقاسم روحی، مصطفی آرمنده،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: این تحقیق با هدف ارزیابی الگوی مکانی کیفیت آب و عوامل کنترلکننده آن در اکوسیستم ساحلی مازندران طی فصل زمستان با استفاده از روشهای آماری چند متغیره انجام شد.
مواد و روشها: پارامترهای کیفی آب شامل مواد مغذی، درجه حرارت، هدایت الکتریکی، شوری، اکسیژن محلول، pH، کلروفیل α و کدورت در ۱۶ ایستگاه (۴۴ لایه) در امتداد ۴ ترانسکت (بندرامیرآباد، بابلسر، نوشهر و رامسر) بصورت ماهیانه سنجش شدند. برای ارزیابی دادهها از چند روش آماری چند متغیره شامل تحلیل ممیزی، تحلیل خوشهای و عاملی و همچنین آزمون همبستگی استفاده شد.
یافتهها: تحلیل خوشهای، مکانهای نمونه برداری را بر اساس تشابه در ویژگیهای کیفی آب به ۴ گروه مجزا تفکیک کرد. بر اساس تحلیل ممیزی،۲۰/۹۳ درصد از مکانها به درستی طبقهبندی شدند. تحلیل عاملی، ۴ مؤلفه اصلی را از ساختار داده استخراج کرد که ۰۵/۷۴ درصد از واریانس کل تغییرات را تشریح کرد. بر اساس این آزمونها، فسفر آلی، نیتروژن آلی، کدورت، کلروفیل α و درجهحرارت بهعنوان مهمترین پارامترهای تاثیرگذار بر تغییرات مکانی کیفیت آب شناسایی شدند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که تعداد مکانهای نمونهبرداری در فصل زمستان میتواند به ۳ ترانسکت امیرآباد، بابلسر و سواحل غربی (نوشهر و رامسر) و ۲ ایستگاه (یک لایه سطحی و یک لایه عمقی) کاهش یابد. انتقال مواد مغذی از خشکی، بستر دریا، پرورش ماهی در قفس از موثرترین عوامل بر تغییرات مکانی کیفیت آب در سواحل مازندران میباشند. بر اساس نتایج این مطالعه، روشهای آماری چند متغیره نیز بعنوان یکی از روشهای مفید جهت شناسایی الگوی مکانی کیفیت آب معرفی میگردد.
محمود محسنی، سلطنت نجار لشگری، کادوسا موذن زاده، راحله اسماعیل نیا،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف کولین کلراید جیره غذایی(۰، ۲۵۰، ۵۰۰، ۷۵۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ میلیگرم در هر کیلوگرم غذا)برعملکرد رشد، ترکیب لاشه و برخی پارامترهای خون و سرم شناسی ماهی آزاددریای خزر طراحی و اجرا گردید.تعداد ۲۷۰ قطعه ماهی با وزن متوسط۳۸/۰±۸۲/۸ گرم در۱۸ وان فایبرگلاس۲۵۰ لیتری با ۳ تکرار در هر تیمار با یکی از ۶ جیره آزمایشی به مدت ۱۰ هفته تغذیه شدند. وزن نهایی، شاخص نرخ رشد ویژه، نسبت بازده پروتئین ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی سطوح مناسب کولین (۷۵۰ تا ۱۰۰۰ میلیگرم کولین در کیلوگرم)، بطور معناداری از ماهیان تغذیه شده با جیره شاهد و جیره Cho۲۵۰ بالاتر بود. ضریب تبدیل غذایی ماهیان تغذیه شده با تیمارهای Cho۷۵۰ و Cho۱۰۰۰ بطور معناداری نسبت به ماهیان تغذیه شده با تیمار شاهد پایئنتر بود.میتوان اذعان نمود،ماهی آزاد نمیتواند نیازهای فیزیولوژیک کولین خود را با بیوسنتز کولین ازکبد و یا متیونین اضافه تأمین کند.با افزایش کولین در جیره غذایی،میزان پروتئین و چربی لاشه به طور معناداری افزایش ولی رطوبت لاشه کاهش یافت. همچنین مقادیر متوسط چربی کبد ماهیان تغذیه شده با تیمار شاهد و تیمار Cho۲۵۰ بطور معناداری نسبت سایر تیمارها کمتر بود.نتایج بیانگر همبستگی منفی بین افزایش سطح کولین کلراید در جیره و میزان فعالیت آنزیمهای کبدی خون بود. با توجه به نتایج مطالعه حاضر میتوان اذعان نمود حد مناسب کولین کلراید در ماهی آزاد پرورشی دریای خزر، به میزان ۷۵۰ تا ۱۰۰۰ میلیگرم در کیلوگرم در جیره به منظور دستیابی به حداکثر رشد، ترکیب بهینه لاشه و سیستم ایمنی می باشد
اکبر رشیدی ابراهیم حصاری، نوید بذرگر، حسین فرجامی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
اهداف: در مطالعه حاضر پایه یک مدل عددی سه بعدی عددی هیدرودینامیکی با قابلیت شبیهسازی انتشار آلایندههای شیمیایی منتشرشده در محیطهای دریایی طراحی و در قالب یک مطالعه موردی برای شبیهسازی انتشار فسفات از قفسهای پرورش ماهی در منطقه دریایی سیسنگان مورد آزمایش قرار گرفت.
مواد و روشها: معادلات مدل شامل معادلات تکانه، معادله پیوستگی، دما، شوری، معرف سرعت قائم، تمایل فشار کف، همچنین یک معادله سه بعدی فرارفت- انتشار برای شبیهسازی انتشار آلاینده در دستگاه مختصات کروی زمین با آرایه قائم سیگما با استفاده از روش تفاضل متناهی حل شدند. برای اعمال شرایط مرزی در مرزهای باز، مدل برای شبیهسازی جریانات ناشی از باد در کل دریای خزر از آبان ۱۳۹۷ تا خرداد ۱۳۹۸ اجرا شد. برای اعمال میدان باد از دادههای بازتحلیل مدل ECMWF با دقت ۱۲۵/۰ درجه استفاده شد. برای اعمال شرایط هندسی محیط، دادههای عمقسنجی GEBCO با تفکیک ۱۵ ثانیه جغرافیایی مورد استفاده قرار گرفتند.
یافتهها: با درنظرگرفتن مقدار غلظت ۱۷ ppb برای فسفات بهعنوان غلظت آلاینده در چشمه آلودگی در محل استقرار قفسهای پرورش ماهی، جریانهای ناشی از باد، همچنین انتشار فسفات در راستای افقی و قائم در محیط مورد مطالعه به مدت ۸ ماه شبیهسازی شدند. نتایج شبیهسازیها در قالب میدان جریان افقی در لایه سطحی، میدان غلظت فسفات در راستای افقی، همچنین در راستای قائم و در یک برش شمالی- جنوبی ترسیم و مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتیجهگیری: الگوی انتشار فسفات در راستای افقی متاثر از جریانات ناشی از باد است و میتواند پس از گذشت ۸ ماه در راستاهای شرقی، غربی، جنوبی و شمالی به ترتیب تا فواصل حدوداً ۱۱، ۵/۸، ۵/۹ و ۷/۵ کیلومتری از قفسها گسترش پیدا کند. در راستای قائم نیز بهدلیل شکلگیری جریانهای قائم و تلاطم در لایههای بالایی، فسفات علاوه بر انتشار افقی، میتواند تا اعماق ۴۰۰ متری نیز انتشار یابد.
سمیه نهاوندیان،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
در مطالعه حاضر تغییرات فصلی خصوصیات مختلف ستون آب اعم از کلروفیل-آ، اکسیژن محلول و کدورت در منطقه نوشهر در جنوب دریای خزر در سواحل نوشهر، بر اساس اندازهگیریهای انجام شده در فصول مختلف سال ۱۳۹۷ با استفاده از دستگاه CTD مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشینه کلروفیل-آ در فصل بهار در منطقه دور از ساحل و در زیر لایه آمیخته در عمق حدود ۲۰ متر، در فصل تابستان با کمترین غلظت در میان تمامی فصول در منطقه دور از ساحل و در داخل لایه آمیخته در عمق ۲۰ متر و در پاییز و زمستان بیشترین غلظت کلروفیل-آ در نزدیکی ساحل مشاهده میشود. بیشینه اکسیژن محلول در فصل بهار در منطقه دور از ساحل در عمق حدود ۲۰ متری، در فصل تابستان در دور از ساحل در عمق حدود ۴۰ متر و در فصول پاییز و زمستان با بیشترین مقدار در نزدیکی سطح و کمترین مقدار در بستر قابل مشاهده است. بیشینه کدورت در تمامی فصول در نزدیکی ساحل و در نزدیکترین ایستگاه به ساحل با عمق ۵ متر و بیشترین مقدار کدورت در فصلهای سرد سال مشاهده شد. در فصل زمستان در دور از ساحل، کدورت درون لایه آمیخته صفر، در حالیکه در پاییز و تابستان در زیر لایه آمیخته و در فصل بهار نیز در لایه عمیق مقدار آن به صفر میرسد.
نگین امین، سیده آیناز شیرنگی، حدیثه کشیری، حجت الله جعفریان، حسین آدینه،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده
به دلیل اهمیت فرایند تنظیم اسمزی در موفقیت رهاسازی بچه ماهیان کلمه دریای خزر (Rutilus caspicus)، حفظ و بازسازی ذخایر آنها، تحقیق حاضر با هدف بررسی توان این ماهیان (با میانگین وزنی ۰۱۸/۰ ± ۴/۱) در تحمل شوری آب دریای خزر به روشهای انتقال مستقیم و تدریجی در دو زمان کوتاه مدت (۲۴ ساعت) و بلندمدت (۲۱ روز) انجام شد. بدین منظور، ۳۶۰ قطعه بچه ماهی کلمه در سه گروه: ۱) افزایش ناگهانی شوری (انتقال مستقیم به آب دریای خزر)، ۲) افزایش تدریجی شوری (اهر ۲۴ ساعت به میزان ppt ۳) و ۳) گروه شاهد (آب شیرین) در ۹ تیمار آزمایشی (هر یک با ۳ تکرار) بطور تصادفی توزیع شدند. بهمنظور بررسی تنظیم یونی، میزان اسمولالیته و یونهای Na+، K+ و Cl- در ماهیان مورد سنجش قرار گرفت. برخی از پاسخهای ایمنی نسبت به افزایش شوری (ایمونوگلوبین کل و فعالیت لیزوزیم) و شاخصهای استرس (کورتیزول و گلوکز) در بدن ماهیان نیز اندازه گیری شد. بر اساس نتایج بدست آمده، ماهیان در هر دو تیمار افزایش شوری درصد بقائ بالایی نشان دادند. تمامی پارامترهای مرتبط با تنظیم یونی پس از افزایش اولیه، در انتهای آزمایش مجددا کاهش یافتند. به علاوه، روند تغییرات میزان کورتیزول و ایمونوگلوبین در تیمارهای مورد آزمایش متضاد هم بود که نشان دهنده کاهش پاسخ استرس و افزایش سیستم ایمنی بدن ماهیان در هر دو روش انتقال شوری است. بنابراین، بچه ماهیان کلمه (۲-۱ گرم) قابلیت انتقال مستقیم به داخل دریای خزر را دارند.
فراز پنجوینی، کوروش سروی مغانلو، راحله طهماسبی، احمد ایمانی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
در تحقیق حاضر اثرات افزودنی ویتامین C، آستازانتین و لسیتین سویا بر فراسنجههای یونی (پتاسیم، سدیم، کلسیم و منیزیم) و بیوشیمیایی (پروتئین کل، کلسترول و گلوکز) مایع تخمدانی و اثر تحریک کنندگی آن بر مدت زمان تحرک اسپرم در ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius) بررسی شد. بدین منظور ۹ جیره آزمایشی مختلف: C۰A۰L۰ (صفر میلیگرم بر کیلوگرم ویتامین C، صفر میلیگرم بر کیلوگرم آستازانتین و صفر درصد لسیتین سویا)، C۳۰۰A۵۰L۰، C۷۰۰A۱۰۰L۰، C۰A۵۰L۶، C۳۰۰A۱۰۰L۶، C۷۰۰A۰L۶، C۰A۱۰۰L۹، C۳۰۰A۰L۹ و C۷۰۰A۵۰L۹ ساخته شد و مولدین (۰۵/۰±۵۱/۲ کیلوگرم) بهمدت چهار ماه تغذیه شدند. پس از حصول رسیدگی جنسی و تخمکشی، مایع تخمدانی برای سنجش فراسنجههای یونی و بیوشیمیایی جدا شد. به منظور بررسی اثر تحریک کنندگی مایع تخمدانی بر تحرک اسپرم، پس از اسپرم کشی، مقدار ۱ میکرولیتر از اسپرم با مایع تخمدانی ماهیان آزمایشی و آب شیرین (به عنوان تیمار شاهد) زیر میکروسکوپ مطالعه و مدت زمان تحرک اسپرم با زمانسنج ثبت شد. بررسی نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر یونهای سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم به ترتیب در ماهیان گروه C۳۰۰A۱۰۰L۶، C۳۰۰A۱۰۰L۶، C۰A۱۰۰L۹ و C۳۰۰A۱۰۰L۶ بدست آمد که با تیمار C۷۰۰A۵۰L۹ اختلاف معنیداری داشت (p<۰,۰۵). همچنین بیشترین میزان پروتئین، کلسترول و گلوکز در تیمارهای C۷۰۰A۵۰L۹، C۰A۵۰L۶ و C۰A۱۰۰L۹ مشاهده شد که با تیمار C۰A۰L۰ اختلاف معنیداری داشت (p<۰,۰۵). کمترین مدت زمان تحرک اسپرم در آب شیرین (۲۵/۲±۹۶/۴۳ ثانیه) بدست آمد که باسایر تیمارها اختلاف معنیداری داشت (p<۰,۰۵)؛ به علاوه بیشترین زمان تحرک اسپرم در تیمارهای C۳۰۰A۱۰۰L۶ و C۰A۱۰۰L۹ (به ترتیب ۰۳/۲±۷۶/۸۰ و ۷۹/۱±۷/۸۰ ثانیه) مشاهده شد.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۳ )
چکیده
در پی تجزیه اتحاد شوروی و تبدیل پانزده جمهوری آن به کشورهای مستقل، منطقه آسیای مرکزی شاهد تحولات و دگرگونی گسترده و عمیق بوده است. از میان رفتن نظام دو قطبی در پی فروپاشی اتحاد شوروی نیز سبب تحول بسیاری از مفاهیم استراتژیک شد. منطقه آسیای مرکزی بهعنوان بخشی از قلمرو سابق امپراطوری شوروی پس از این دگرگونیها به عرصه رقابتهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. این منطقه که با مشکلات گسترده و متنوع سیاسی- اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی مواجه بوده، بهزودی به عرصه فعالیت بنیادگرایان اسلامی تبدیل شد که بر شدت بحرانهای منطقه افزود. دشواریهای گوناگون سیاسی- اجتماعی زمینه را برای این فعالیتها مهیا ساخته است. همجواری منطقه با افغانستان و پیوندهای گسترده قومی با این کشور سبب انتقال پیامدهای جنگ داخلی افغانستان با آسیای مرکزی گردیده است.
هر چند نقش ناتو، پیمان امنیتی شانگهای، و پیمان تاشکند که به سازمان ارتقا یافته، نباید در تأمین امنیت آسیای مرکزی کم ارزیابی شود، ولی تحولات پس از ۱۱ سپتامبر سبب شد تا آمریکا نقش رهبری جنگ تروریسم را در افزایش نیروهای نظامی خود در قرقیزستان و ازبکستان محقق سازد. سیاستی که به شدت از سوی روسیه مورد مخالفت قرار گرفته و دولت ولادیمیر پوتین را بهشدت تحت فشارهای داخلی قرار داده است. آمریکا که در پی تأمین اهداف خود، حاکمیت طالبان را در افغانستان با کمک پاکستان صورت بخشیده بود، در شرایط پس از ۱۱ سپتامبر از اقدامات تروریستی القاعده که از حمایت طالبان برخوردار بود، همچنان به عنوان فرصتی جدید برای تأمین اهداف خود بهره گرفته است. رهبران اقتدارگرای آسیای مرکزی هم در پی تقویت اقتدار متمرکز خود، وضعیت مبارزه با تروریسم را مناسب یافته، سرکوب مخالفان خود را با شدت بیشتری دنبال کردهاند.
براساس مباحث کنونی امنیت در آسیای مرکزی، رهبران آسیای مرکزی موظف شدهاند بحرانهای اقتصادی- اجتماعی- سیاسی موجود را برای جلوگیری از رشد اقدامات تروریستی و کاهش نارضایتی عمومی حل و فصل کنند. تحولات سیاسی پس از فروپاشی بخوبی نشان داده ریشههای تهدید و ناامنی در آسیای مرکزی اساساً درونی است. رهبران این جمهوریها براساس درک واقعیتهای سیاسی- اجتماعی منطقه، رفع آثار تهدیدات را از درون دنبال کردهاند. در این مقاله به پیامدهای گسترش ناتو به سوی شرق و نقش آن درتأمین امنیت آسیای مرکزی پرداخته شده است.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
فرض وجود یک رابطه خطی بین صادرات و رشد اقتصادی در تحقیقات قبلی، ممکن است منجر به استنتاج نامعتبر شود؛ اگر رابطه واقعی غیر خطی باشد.
در مطالعه حاضر، به بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و صادرات در اقتصاد کشورهای حاشیه دریای خزر (آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان) با تأکید بر وجود اثرات غیر خطی در روابط علی پرداخته شد.
نتایج مطالعه نشان داد که در حقیقت، یک رابطه غیر خطی در ارتباط پویای بین صادرات و رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد. نتایج مدل انتقال ملایم (STAR) نشان داد که جریان غیر خطی علیت گرنجر، از صادرات به رشد تولید و بالعکس میباشد. همچنین آزمون دقت پیش بینی تناسب مدلهای غیر خطی را نسبت به تشخیص مدل خطی تأیید میکند.
محمد لاریجانی، رویا بختیار، مهرنوش نوروزی، رها فدایی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
این مطالعه به منظور تعیین شناسه (Barcoding)با استفاده از ژن سیتوکروم اکسیداز ماهی کپورمعمولی، بین سه استان گلستان، مازندران و گیلان (به ترتیب در مناطق گمیشان، تجن و کیاشهر) در سال۱۳۹۰ انجام شده است. نتایج حاصل از تعیین توالی۳۰ نمونه باله دمی گونه کپور دریایی سواحل جنوبی خزر نشان داد که تمامی نمونهها از یک گونه بوده و فاصله ژنتیکی آنها حداقل به ۲ درصد نمیرسد. بنابراین همه نمونههای کپور سه استان از یک گونه میباشند و از یک نوع بارکد برخوردار میباشند. در بررسی فاصله نوکلئوتیدی و هاپلوتیپی، منطقه گمیشان به ترتیب، ۷۵۰۰۰/۱۰ ، ۱ و منطقه کیاشهر به ترتیب، ۲۰۰۰/۳ و ۹۳۳۳/۰ بدست آمد. در بررسی تنوع نوکلئوتیدی بین دو منطقه ۰۱۹۷۸/۰ و میانگین اختلاف نوکلئوتیدی ۱۸۷/۱۲ بدست آمد. تنوع هاپلوتیپی در منطقه گمیشان ۰۹۵/۳۸ و در منطقه کیاشهر ۸۰۹/۲۳ درصد محاسبه شد. از مجموع ۱۳ هاپلوتیپ، منطقه گمیشان با ۸هاپلوتیپ (۵۳/۶۱ درصد) و منطقه کیاشهر با ۵ هاپلوتیپ (۴۶/۳۸ درصد) از کمترین مقدار هاپلوتیپ برخوردار بودند. نتایج این بررسی نشان میدهد که بین نمونههای کپور دریایی دو منطقه گمیشان و کیاشهر از نظر تنوع نوکلئوتیدی و هاپلوتیپی اختلاف معنی داری وجود دارد (p<۰,۰۵).