۵۳ نتیجه برای رسوب
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
در این تحقیق تاثیر واریته و روش استخراج روغن روی ترکیبات شیمیایی (پروتئین، گلوکوزینولات و اسید فیتیک) کنجاله های تک فازی (استخراج روغن بوسیله هگزان) و دوفازی (استخراج روغن توسط متانول – آب و هگزان) ارقام کانولای ایران (Brassica napus) شامل کوانتوم، پی.اف ۷۰۴۵,۹۱ و هایولا ۴۰۱ بررسی گردید. شرایط بهینه استخراج پروتئین و اسید فیتیک و نیز قابلیت ترسیب پروتئین کنجاله های آزمایشگاهی، مورد آزمایش قرار گرفت. تاثیر روش استخراج روی پروتئین، گلوکوزینولات و اسید فیتیک محتوی تعیین گردید. استخراج قلیایی در pH بین ۹.۵ و ۱۲.۰ و ترسیب ایزوالکتریک در pH بین ۳.۵ و ۷.۵ با گام ۰.۵ واحد آزمون شد. تاثیر رقم و روش استخراج روغن بر پروتئین و گلوکوزینولات محتوی معنی دار (P>۰.۰۱) بود، چنانکه روش دوفازی منجر به افزایش حدود ۱۵-۱۰ درصد در میزان پروتئین و کاهش حدود ۵۰ درصد در میزان گلوکوزینولات گردید. اسید فیتیک محتوی کنجاله ها تحت تاثیر رقم و روش استخراج نبود و اختلاف معنی دار (P>۰.۰۵) مشاهده نشد. pH بهینه استخراج پروتئین برای تمامی تیمارها، ۱۲.۰ بود. روش استخراج روغن دارای تاثیر معنی دار (P>۰.۰۱) روی حلالیت نیتروژن بود. بیشترین راندمان استخراج پروتئین در این تحقیق، ۶۰.۷ درصد و مربوط به کنجاله هگزانی واریته پی.اف بود. قابلیت استخراج اسید فیتیک در pH بین ۱۲-۱۱.۵ (پی.اف هگزانی) و ۱۶.۲ (هایولا هگزانی و دوفازی) مشاهده شد. تاثیر pH بر میزان ترسیب پروتئین استخراج شده در محلول قلیایی بسیار معنی دار (P>۰.۰۱) بود. pH بهینه ترسیب برای تمامی کنجاله های آزمایشگاهی در دامنه تقریبا وسیعی (بین ۴.۵ تا ۵.۵) قرار داشت که بیش از ۵۰ درصد از پروتئین های استخراج شده، به صورت رسوب بازیافت گردید. حدود ۶۰ درصد از پروتئین موجود در هر دو نوع کنجاله به صورت دو محصول قابل استفاده شامل پسمان کنجاله و ایزوله پروتئینی رسوبی، جدا گردید. بیشینه راندمان بازیافت پروتئین رسوبی برای کنجاله هگزانی ۱۵.۴ درصد (رقم پی.اف) و برای کنجاله دوفازی ۱۰.۵ درصد (رقم کوانتوم) بود. ایزوله های پروتئینی رسوبی فاقد گلوکوزینولات و حاوی مقادیر کم (۱.۸۴-۰.۴۵ درصد) اسید فیتیک بودند
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
باستان شناسی با آمیختگی دیگر علوم و استفاده از آن ها به نقش زیست بوم در شکل گیری محوطه های باستانی به طور گسترده ای پرداخته است. هزینه های سنگین کاوش های باستان شناسی موجب شد روش های مختلفی برای شناسایی محوطه هایی که درون خاک مدفون هستند، ا بداع و به کار گرفته شود. در این میان تجزیه چندعنصری خاک های پوشیده بر سطح محوطه های باستانی ، که روش آزمایشگاهی بسیار مناسبی است، می تواند داده هایی را برای ما فراهم کند و این داده ها به شناسایی دقیق ساختار محوطه ها و حریم آنان بسیار کمک می کند. دشت شوشتر از مکان هایی است که در اواخر هولوسن قدیم در ۷هزار سال پیش به دست کوچندگان فصلی اشغال شد. روند استقرار جمعیت طی دوره هولوسن، تابعی از تحولات اکولوژیکی گذشته دشت بوده و عوامل محیطی ازجمله مورفولوژی تغییرات اقلیمی، فرسایش، تغییر مسیر رودخانه ها بر الگوهای استقراری پیش از تاریخی آن تأثیر گذار بوده است .
در این مقاله نتایج آزمایشگاهی نمونه هایی از خاک های باستانی و اکوسیستمی دشت شوشتر تحلیل شده است؛ این نمونه ها با روش آزمایش طیف سنجی تجزیه چند عنصری XRF و تعیین سال یابی مطلق به روش AMS آزمایش شده است. هدف این تحلیل، بازسازی محیط دیرین و تحولات زیست محیطی- فرهنگی دشت شوشتر طی دوره هولوسن و تعیین موقعیت مکان های باستانی در چشم انداز های گذ شته است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
در این پژوهش امکان جداسازی آسفالتین از باقیمانده برج خلاء با استفاده از حلالهای صنعتی ارزان قیمت مانند ۲۰۲ ،۲۰۲ ،۲۰۴ و ۲۱۰ بررسی شد. برای رسوب آسفالتین از روشهای جداسازی ۰۱/IP۱۴۳ و ۰۷-۳۲۷۹ D ASTM استفاده شد. جهت یافتن بیشترین میزان رسوب آسفالتین از نرم افزار طراحی آزمایش با سه فاکتور زمان ماند، نسبت حجم حلال به جرم خوراک و درصد حجمی حلال ۲۰۴ به مجموع حلال ۲۰۴ و ۲۱۰ استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین اثر میان پارامترهای اساسی به ترتیب مربوط به نسبت حلال به خوراک، درصد حجمی حلال ۲۰۴ به کل حلال و زمان ماند بوده است و بین پارامترهای اساسی برهمکنش شدیدی وجود دارد. بهترین درصد رسوب آسفالتین در زمان ماند ۷۹/۳۴ ساعت، نسبت حلال به خوراک gr/ml ۷۹/۳۹ و درصد حجمی حلال ۲۰۴ به حلال کل ۲۹/۲۰ %حاصل شد که توانست ۰۴/۹ %از ۹/۹ %را رسوب دهد و درصد رسوب آسفالتین حالت بهینه مخلوط حلالهای صنعتی ۹/۲۲ %کمتر از نرمال هپتان شد که با توجه به قیمت ارزانتر این حلالها بیش از ۲۰ %در هزینه صرفه جویی شده است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
شلتوک برنج، یک زیستتوده ارزانقیمت است که توانایی انباشت مقادیر قابلتوجه سیلیکای بیشکل در بافت خود را دارد. فرایند استحصال این سیلیکا سبزتر از فرایندهای معمول تولید سیلیکای بیشکل است. در این پژوهش تأثیر عوامل فرآیندی استحصال سیلیکا از شلتوک برنج به روش رسوبی، بههمراه یک کاربرد ویژه آن در صنعت لاستیک مورد مطالعه قرار گرفته است. در فرایند استحصال، ابتدا شلتوک برنج در فضای آزاد سوزانده شده و سپس در یک کوره الکتریکی به خاکستر سفید تبدیل شد که در مراحل بعدی بهکمک سود سوزآور به محلول سیلیکات سدیم تبدیل شده و درنهایت سیلیکا از این محلول بهکمک اسیدسولفوریک رسوب داده شده است. در این مطالعه تأثیر نسبت جامد به حلال ؟؟(g/g ۱۷/۰-۰۳/۰) و مدتزمان مرحله انحلال قلیایی (h ۲-۱) و تأثیر pH (۹-۵) و دما در مرحله ترسیب اسیدی (°C ۹۰-۲۵) بررسی شده است. نشان داده شده که یک نسبت جامد به حلال کم در مرحله انحلال قلیایی و یک pH اسیدی در کنار دمای ترسیب بالا برای حصول بیشترین راندمان تولید و بهدست آوردن سیلیکایی بیشکل با خلوص بالا لازم است. سیلیکای رسوبی با درصد خلوص و شیمی مشابه با نمونه تجاری مورداستفاده در صنعت لاستیک (؟؟) اما مساحت سطح و حجم حفرات کمتر (؟؟) از نمونه تجاری تولید شد. همچنین مشخص شد که طولانیتر شدن مرحله انحلال قلیایی موجب افزایش اندک راندمان تولید میشود. سیلیکای تولیدشده، در سیستم چسبندگی لاستیک به الیاف (RFS) عملکرد بسیار نزدیک به نمونه تجاری را نشان داد که نشاندهنده توانایی بالای آن برای جایگزین شدن با انواع تجاری است که عمدتاً با فرایندهای با هزینه بیشتر و زیست سازگاری کمتر تولید میشوند.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
میوه اغلب ارقام خرمالو به علت گسی در هنگام برداشت غیر قابل مصرف بوده و لازم است با انجام تیمارهایی رفع گس گردد. تیمارهای رفع گسی استفاده شده در این آزمایش تیمارهای محلول پاشی با اتانول ۳۶% و یا قرار دادن میوه ها در اتمسفر اشباع از دی اکسیدکربن بودند که توانستند غلظت تانن های محلول میوه خرمالو، رقم کرج را به زیر حد بحرانی ایجاد کننده طعم گس (۱۰۰۰ پی پی ام)، کاهش دهند. بر اساس نتایج آزمون پانل کمترین درجه طعم گس میوه توسط تیمار های دی اکسیدکربن و اتانول ۵/۷ میلی لیتر حاصل شد. از طرفی از نظر آزمون کنندگان تفاوت معنی داری بین تیمارهای رفع گسی در شاخص رنگ میوه و سفتی مطلوب بافت میوه وجود نداشت. با این حال، میوه های رفع گس شده دارای کیفیت و بازار پسندی بالاتری از میوه های تجاری و میوه های شاهد بودند. مقایسه دو روش اندازه گیری غلظت تانن محلول بر طبق نتایج آزمون پانل، روش رسوب پروتئین برخلاف روش فولین دنیز غلظت تانن محلول را کمتر از مقدار واقعی نشان داد و بنابراین روش مطمئنی در اندازه گیری غلظت تانن محلول میوه خرمالو نمی باشد.
پریسا نوروزیفرد، ثمر مرتضوی، صدیقه اسد، نسرین حسنزاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: تعیین بخش قابل دستیابی زیستی عناصر در رسوبات از موضوعات مهم سمشناسی است. با توجه به شرایط خاص خلیج فارس و تاثیر آلایندهها، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی قابلیت دستیابی زیستی عناصر سمی از مقدار کل در رسوبات سطحی خلیج فارس انجام شد.
مواد و روشها: در مطالعه حاضر غلظت کلی و بخش قابل دستیابی زیستی عناصر مس، سرب، روی، نیکل و کروم در ۱۴ ایستگاه ساحلی استان هرمزگان و جزیره قشم اندازهگیری شد. بهمنظور تعیین غلظت کلی از ترکیبات نیتریکاسید و پرکلریکاسید برای سنجش بخش قابل دستیابی زیستی از محلول آنزیمی پروتئاز K استفاده شد.
یافتهها: بیشترین میانگین غلظت کلی مربوط به روی و کمترین مقدار آن مربوط به کروم بود و جزیره قشم آلودگی بیشتری را نسبت به هرمزگان داشت. سرب و کروم نسبت به سایر عناصر دستیابی زیستی و درصد سهم عنصری بیشتری دارند. با افزایش غلظت سرب، کروم و مس قابلیت دستیابی زیستی این عناصر نیز افزایش پیدا کرد. همچنین روی و نیکل کمترین مقادیر قابل دستیابی زیستی را نشان دادند. غلظت عناصر مس، سرب و نیکل نیز از میانگین جهانی رسوبات و حد بیشینه WHO/US EPA و عنصر نیکل از حد ERM، PEL و SEL بیشتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به دقت پایین تعیین غلظت کلی فلزات در سمیت رسوبات برای آبزیان و لزوم توجه به بخش قابل دستیابی زیستی، احتمال ایجاد ریسک اکولوژیک سرب و کروم نسبت به سایر عناصر برای آبزیان خلیج فارس بیشتر است. اما روی و نیکل با وجود بالابودن غلظت کلی، کمترین تهدید را در محیط ایجاد میکنند.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
تأثیر مقدار آلومینیم روی رسوب گذاری فاز در آلیاژهای دوجزئی Ni-Al در حین سرمایش سریع بررسی شد. آنالیز ریزساختاری نمونههای آنیل و کوئنچ شده، یک انتقال از توزیع یکنواخت به توزیع بایمودال را در اندازه رسوبات در محدوده ترکیب شیمیایی بین ۳/۱۵ و ۵/۱۷ درصد اتمی آلومینیم نشان میدهد. این انتقال با تغییر مورفولوژی رسوبات همراه بوده و در این مقاله، مشاهدات ریزساختاری مرتبط با آنها از نظر سینتیکی و کریستالوگرافی مورد بحث قرار گرفته است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده
فرسایش خاک یکی از عوامل اصلی در کاهش حاصلخیزی خاک، انباشت رسوبات در آبراههها، کانالهای آبیاری و رودخانهها، کاهش ظرفیت مخازن سدها، تشدید وقوع سیلابهای مخرب و آلودگی محیط زیست میباشد. به منظور جلوگیری از پیامدهای منفی فرسایش خاک و تولید رسوب در حوزههای آبخیز ضرورت دارد مقدار رسوب و منبع تولید آن مشخص گردد. از آنجا که اکثر حوزههای آبخیز کشور فاقد ایستگاههای رسوبسنجی میباشند از اینرو با استفاده از مدلهای ابداع شده در این زمینه برآورد تولید رسوب الزامی میباشد. در این تحقیق که در حوزه آبخیز نوژیان واقع درجنوب شرقی خرمآباد انجام شده است، برآورد فرسایش و رسوب حوزه آبخیز نوژیان واقع در استان لرستان با استفاده از مدل MPSIAC۱ و با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)۲ مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا برای اجرا کردن مدل MPSIAC، پس از ورود لایههای اطلاعاتی به محیط GIS و وزندهی آنها، از تلفیق این لایهها، حوزه آبخیز مورد مطالعه به ۵۲۷ واحد همگن تفکیک گردیده سپس شدت فرسایش و تولید رسوب در این واحدهای همگن محاسبه شده است. نتیجه بدست آمده نشانگر این است که میزان رسوب برآورد شده با استفاده از مدل MPSIAC حدود ۲/۴۸۹۳۷۲ تن در سال میباشد. با توجه به اینکه میزان رسوب اندازهگیری شده در محل ایستگاه هیدرومتری کشور معادل ۸۱۲۴۱۰ تن در سال است، نسبت مقدار رسوب برآورد شده با استفاده از مدل MPSIAC به آمار رسوب اندازهگیری شده ۶۰۲/۰ برابر است. نتیجه بررسیهای انجام شده در مورد اختلاف موجود بیانگر این واقعیت است که کالیبره کردن مدلهای تجربی از طریق اصلاح نارساییهای موجود در آنها در تطبیق با شرایط خارج از محل ابداع آنها امری ضروری و گریزناپذیر است. بنابراین ضرورت دارد پیش از آنکه با اطمینان اقدام به رد یا قبول نتیجه حاصل از بکارگیری این مدل نمود، در آبخیزهای معرف کشور کالیبره کردن مدل در تطبیق کامل با شیوههای ابداع آن مد نظر قرار گرفته سپس اقدام به واسنجی آن نمود.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای اخیر مطالعات فراوانی در جهت ساخت نانو ذرات مغناطیسی بهمنظور کاربرد در زمینههای مختلف علوم صورت گرفته است. طراحی و روش سنتز مناسب این نانو ذرات، بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کاربردهای متنوع آنها به ویژه در زمینه علوم زیستی بهصورت مستقیم تأثیرگذار است. روشهای مختلفی برای ساخت نانو ذرات مغناطیسی وجود دارد. یکی از سادهترین و کارآمدترین روشهای سنتز نانو ذرات مغناطیسی روش همرسوبی شیمیایی است، ولی توده ای شدن نانوذرات مغناطیسی یکی از مشکلات ساخت نانوذرات مغناطیسی با این روش است. در این پژوهش پروتکلهای مختلف سنتز نانو ذرات مغناطیسی به روش همرسوبی و پوششدار کردن آنها با سیلیکا انجام گرفت و تأثیر عوامل مختلف نظیر نوع ترکیب قلیایی مورداستفاده، استفاده از نمک سیترات، دما و اولتراسونیکاسیون در پراکندگی، میزان تودهای شدن نانو ذرات مغناطیسی و پایداری آنها در محلولهای آبی موردبررسی قرار گرفت. درنهایت یک پروتکل ساده و تکرارپذیر برای ساخت نانو ذرات مغناطیسی با توزیع اندازه مناسب و پراکندگی بالا در محلولهای آبی بهمنظور استفاده در کاربردهای علوم زیستی بهینهسازی و معرفی گردید.
ناصر کوسج، حجت الله جعفریان، عبدالواحد رحمانی، عبدالرحمن پاتیمار، حسنی قلی پور،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
در این تحقیق رسوبات سواحل مناطق قشم، بندرخمیر و بندرلافت در استان هرمزگان جهت تعیین میزان آلودگی فلزات سنگین سرب، نیکل، روی، آهن و مس بوسیله فرایندهای طبیعی و یا فعالیت های انسانی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور شناسایی آلودگیهای زیست محیطی ناشی از فلزات سنگین، نمونه برداری با بیلچه از رسوبات این مناطق جهت اندازهگیری غلظت فلزات سنگین و تعیین شاخص غنیشدگی قرار گرفت. موقعیت نمونه ها به کمک دستگاه GPS تعیین و نمونه برداری از رسوبات سطحی (منطقه جزر و مدی) در ۳۰ ایستگاه در مناطق مورد مطالعه انجام شد. جهت تعیین غلظت فلزات سنگین از دستگاه جذب اتمی شعله استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت عناصر سنگین سرب، نیکل، روی، آهن و مس در تمام ایستگاههای نمونه برداری با یکدیگر اختلاف معنیداری را نشان میدهد (P<۰,۰۵). بطوریکه از لحاظ غلظت عناصر مورد مطالعه منطقه قشم (مس: ۸۸/۱± ۷۶/۳۳ ، روی: ۷۵/۲± ۴۴/۸۵، سرب: ۲۳/۱± ۷۹/۳۱ ، نیکل: ۲۹/۲± ۱۷/۳۴ و آهن: ۲۱/۶۹۱± ۳۸۰۰۰ میکروگرم بر گرم) نسبت به مناطق بندرخمیر (مس: ۳۰/۲± ۸۴/۲۶، روی: ۱۲/۲± ۵۴/۷۷، سرب: ۳۷/۱± ۷۱/۲۴، نیکل: ۳۰/۱± ۸۲/۲۵ و آهن: ۴۸/۸۸۲± ۳۶۸۱۰ میکروگرم بر گرم) و بندرلافت (مس: ۴۲/۲± ۷۴/۲۲ ، روی: ۶۱/۲± ۲۲/۶۵ ، سرب: ۳۲/۱± ۹۳/۱۹ ، نیکل: ۰۶/۲± ۷۰/۲۱ و آهن: ۵۶/۱۰۱۴± ۳۵۵۶۰ میکروگرم بر گرم) از آلودگی بالاتری برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که فاکتور غنیشدگی فلزات در تمامی نمونههای رسوب کم میباشد و از لحاظ شاخص ژئوشیمیایی مولر، درجه آلودگی خاک در رده خاکهای غیرآلوده میباشند.
بهزاد شکوه، ایمان سوری نژاد، زهرا قاسمی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
اهمیت گونههای حرا در دنیا غیر قابل انکار است و کاشت مصنوعی حرا یک راه حل مطلوب در راستای حفاظت از گونههای حرا است. درختان حرا خدمات اکولوژیک حیاتی به ما ارائه میدهند و یکی از اصلی ترین ویژگیهای آنها، پالایش زیستی فلزات سنگین است. در تحقیق حاضر اثرات کاشت درختان حرا در پارک ولایت بندرعباس بر آلودگی، جذب و ریسک اکولوژیک فلزات سنگین آرسنیک، مس، آهن، نیکل، سرب، وانادیوم و روی در رسوبات سطحی آن منطقه بررسی شد. بر این اساس، ۳۰ نمونه رسوب از دو منطقه نمونهبرداری موازی دارای حرا و فاقد حرا تهیه شد و هر منطقه نمونهبرداری شامل بخشهای بالا، میانه و پایین بود. در آزمایشگاه نمونهها پس از خشک شدن توسط آون با الک ۶۳ میکرونی الک و در محلول هیدروکلریک اسید و نیتریک اسید هضم شدند. غلظت فلزات سنگین آرسنیک، مس، آهن، نیکل، سرب، وانادیوم و روی توسط دستگاه ICP مشخص گردید. فاکتورهای مورد بررسی، ریسک اکولوژیک خطرناکی را برای آرسنیک و سرب نشان دادند که ریسک بالاتری در نمونههای بدون حرا مشاهده شد. مقایسه نتایج با سطوح راهنمای رسوب و دیگر مطالعات غلظت خطرناک آرسنیک را نشان دادند. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که حرای مصنوعی تأثیر معنی داری بر الگوی جذب فلزات سنگین داشته است (p-Value < ۰,۰۵). آنالیز مولفههای اصلی (PCA) نشان داد که آرسنیک و سرب غالباً از نشت محصولات نفتی و پسابهای صنعتی منشاء میگیرند درحالیکه مس، آهن، نیکل، وانادیوم و روی غالباً منشاء طبیعی و زمین شناسی دارند.
محمدصدیق مرتضوی، سیده لیلی محبی نوذر، سنا شریفیان، خسرو آیین جمشید، هادی کوهکن، محسن مزرعاوی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مطالعه، ارزیابی جامع وقوع و توزیع مکانی فلزات سنگین شامل نیکل، سرب، روی، مس، کادمیوم و کروم، همچنین هیدروکربنهای نفتی کل در رسوبات سطحی نواحی ساحلی و دور از ساحل خلیجفارس در دو استان بوشهر و خوزستان، به منظور تشخیص منابع احتمالی آلودگی رسوبات، و تعیین درجه آلودگی، انجام شد. جهت ارزیابی کیفیت رسوبات از نظر آلودگی فلزات سنگین و هیدروکربنهای نفتی از هشت شاخص آلودگی ، استفاده شد. مناطق مورد بررسی، توسط درجه قابل توجهی از آلودگی فلزات سنگین نیکل، کادمیوم و روی، قابل تشخیص بودند. غلظتهای بالای نیکل و روی در ایستگاههای اطراف نخیلو، بوشهر مشاهده شد. مقایسه متوسط شاخصهای آلودگی بین مناطق، نشان داد که هر دو استان بوشهر و خوزستان، بهترتیب، با متوسط درجه آلودگی (CD) (۲۰,۲۵ و ۲۲.۱۱)، درجه تغییر آلودگی (MCD) (۳,۳۸و ۳.۶۹)، شاخص بارگذاری آلودگی (PLI) (۳۱,۱۷و ۵۷.۵۷)، و شاخص ریسک بالقوه اکولوژیکی (PERI) (۳۵۳,۵۴و ۳۴۹.۳۹)، دارای درجه ریسک قابل توجهی از آلودگی نیکل و کادمیوم، به خصوص در منطقه نخیلو بوشهر، هستند. بررسی نوسانات مکانی غلظت هیدروکربنهای نفتی کل در دو استان، روند افزایشی از بوشهر به سمت خوزستان را نشان داد . با اینحال، سواحل در منطقهبندی عدم آلودگی یا آلودگی ناچیز قرار داشتند. استراتژیهای جامع و چشمگیر در جهت کنترل و کاهش این آلودگیها، خصوصاَ در مناطق آلوده، باید در نظر گرفته شود، تا منابع این آلودگیها مدیریت شوند.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده- صفحات مستغرق، سازههایی هستند که در بستر رودخانهها و کانالها با زاویهای در برابر جریان نصب می شوند. این سازهها معمولاً به صورت گروهی استفاده میشوند و کارکرد اصلی آن ها ایجاد جریان گردابی و تغییر الگوی جریان و بستر است. کارکرد صفحات مستغرق تحت تأثیر شاخص های هندسی آن ها است. در این پژوهش، شاخص های هندسی یک صفحه مستغرق در بستر رسوبی کانال مستقیم با مدل سازی عددی بهینه سازی شده است. منظور از بهینه سازی شاخص های هندسی یک صفحه در این پژوهش، تعیین هم زمان طول، ارتفاع و زاویه نصب صفحه در برابر جریان است، به گونه ای که بهترین شرایط برای عمیق کردن بستر کانالها در مقابل دهانه آب گیرهای جانبی و انحراف رسوبات از مقابل دهانه آب گیرها فراهم شود. بنابراین پس از شبیه سازی الگوی جریان و رسوب پیرامون یک صفحه مستغرق در بستر آبرفتی کانال مستقیم با استفاده از نرم افزار SSIIM و واسنجی و سنجش درستی نتایج مدل عددی با نتایج آزمایشگاهی، شاخص های هندسی مؤثر بر کارکرد صفحه مستغرق بررسی شده است. هر یک از شاخص های طول صفحه، ارتفاع صفحه و زاویه برخورد جریان با صفحه در چهار سطح تغییر انتخاب شدند و چهار تابع پاسخ نیز برای بهینهسازی درنظر گرفته شد. بهینه سازی شامل کمینه عمق آب شستگی در لبه های ابتدایی و انتهایی صفحه، کمینه ارتفاع رسوب گذاری در پایین دست صفحه و بیشینه حجم آب شستگی در پایین دست صفحه است. برای کاهش تعداد مطالعات، بدون این که در نتایج خطای زیادی وارد شود، مطالعات با روش تاگوچی طراحی شد. برای تحلیل نتایج و بهینهسازی چندین تابع پاسخ از روش GRA استفاده شد. در نهایت، ترکیب بهینه شاخص های هندسی صفحه و نیز تأثیر هر یک از شاخص ها بر تابع پاسخ تعیین گردید. نتایج این تحلیل نشان داد که زاویه برخورد جریان با صفحه، بیشترین تأثیر را بر کارکرد صفحه مستغرق بر اساس توابع پاسخ مورد نظر دارد.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
در این تحقیق، تاثیر هر یک از سازه های آستانه، آبشکن و صفحات مستغرق بر کنترل رسوب ورودی به آبگیر و توپوگرافی بستر در اطراف آبگیر در نسبت دبی آبگیری ۱۲/۰، ۱۵/۰ و ۱۸/۰ بصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. در هر حالت نسبت رسوب انحرافی، نسبت حجم رسوب مانده در آبگیر، پروفیل عرضی بستر، عرض جدایی جریان و میزان آبشستگی در پایین دست آبگیر برداشت گردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هر یک از سازه های مذکور تاثیرات قابل توجه ای بر عرض جدایی جریان، کنترل رسوب، پروفیل عرضی بستر در کانال اصلی دارند. تاثیر آبشکن و صفحات مستغرق بر عرض جدایی جریان و پروفیل عرضی بستر بسیار بیشتر است در حالیکه در کنترل رسوب تاثیر آبشکن بیش از بقیه است و در حالت استفاده همزمان از آبشکن و آستانه نسبت رسوب انحرافی به آبگیر نسبت به حالت استفاده از فقط آستانه، بیش از ۹۰ درصد کاهش می یابد.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
امروزه استفاده از مدل های هیدرولوژیکی به منظور درک بهتر فرایندهای هیدرولوژیکی در حوضه های آبریز بسیار گسترش یافته و تحقیقات بسیاری در این خصوص گزارش شده است. مدل هیدرولوژیکیHSPF با پارامترهای یکپارچه، قطعی و بر پایه ی فیزیکی برای شبیه سازی پیوسته ی فرایندهای هیدرولوژیکی در حوضه های آبریز و شبکه ی رودخانه ها طراحی شده است. این مدل که به اطلاعات هواشناسی با گام زمانی ساعتی نیاز دارد، تا کنون در بسیاری از نقاط جهان استفاده شده است. این تحقیق به منظور ارزیابی مدل HSPF به عنوان مدلی با مبنای فیزیکی و پارامترهای یکپارچه و قطعی، در شبیه سازی دبی جریان و تولید رسوب در حوضه ی آبریز اَبرو، با مساحتی حدود ۴۱۴۲ هکتار در استان همدان، انجام شده است. از داده های رواناب و رسوب اندازه گیری شده در ایستگاه هیدرومتری واقع در خروجی این حوضه در سال های ۱۹۹۶-۱۹۹۷ برای کالیبراسیون مدل و از داده های سال های ۱۹۹۸-۱۹۹۹ برای اعتبار سنجی آن استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در حوضه ی آبریز اَبرو، مدل HSPF بر خلاف شبیه سازی تولید رسوب، دبی جریان را با دقت بالاتری شبیه سازی میکند.
سیامک بهزادی، علی سالارپوری، هادی کوهکن، محمد درویشی، سجاد پورمظفر، فرشته سراجی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
استفاده از زیستگاه مصنوعی یکی از راههای بازسازی ذخایر ماهیان بوده، که مطالعه دانهبندی رسوبات بستر و مواد جامد محلول از مولفه های مهم در مبحث مکانیابی آنها میباشد. بدین منظور در هر یک از دو حوضه شرقی و غربی خلیج شهر جاسک، سه ایستگاه با سه تکرار در اعماق ۱۸ متر انتخاب، و بافت بستر توسط دستگاه نمونهبرداری گرب مدل ون-وین با سطح مقطع ۰۴/۰مترمربع، و از تلههایرسوبگیربا قطر ۳۵/۱۲ سانتیمتربرای مطالعه مواد جامد محلول،در فصول تابستان و زمستان ۱۴۰۲، استفاده شد.کمینه مواد جامد محلول با میانگین و انحراف معیار۴۶/۰±۹/۲۵(میلیگرم بر لیتر)،(ایستگاه چهارم، حوضه شرقی، زمستان ۱۴۰۲)، و بیشینه آن با ۶۲/۰±۳۹/۳۶(میلیگرم بر لیتر)،(ایستگاه سوم، حوضه غربی، تابستان ۱۴۰۲)، برآورد گردید. از آنجائیکه دو مولفه مورد مطالعه، در انتخاب محل استقرار سازهها دارای همبستگی شدید بوده نمیتوان اهمیت هر یک را جداگانه در نظر گرفت، اما در وهله اول استحکام بستر(دانهبندی) مهمترین فاکتور در استقرار سازهها بوده که موفقیت اکولوژیکی و بیولوژیکی اجتماعات نشست یافته و آبزیان متحرک (آینده زیستی) و همچنین آینده خود سازهها (غیر زیستی)، بدان متکی میباشد، و مواد جامد محلولمیتواند در مراحل بعدی اهمیت قرار گیرد. بنابراین، در حالیکه هیچ عدد "ثابتی"، از مواد جامد محلول و دانهبندی رسوبات بستر برای معرفی بهترین مناطق جهت استقرار سازهها در خلیج جاسک نتیجهگیری نگردید، با توجه به دادههای بدست آمده و بر اساس دامنه "بهینه" این مولفه ها، یک پهنهدر حوضه غربی، و دو پهنه در حوضه شرقی بهعنوان مناطق بهینه استقرار سازهها معرفی میگردد.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده - به خاطر ساختار ذر هها فرایند رسوبگذاری و بارگذاری های متعاقب، مصالح ژئوتکنیکی از خود رفتار ناهمسانی نشان می دهند . در این مقاله تاثیر ناهمسانی در رفتار برشی توده سنگ نرم بررسی م ی شود . ازین رو مدلی در چارچوب مد ل های چندصفحه ارائه شده است که رفتار تغییر شکل توده را به وسیله ی پاسخ روی چندین صفحه تماسی بیان م یکند . سطح تسلیم، قانون جریان و سخت شوندگی، روی صفح هها فرمول بندی شده و ناهمسانی مواد رسوبی با در نظرگرفتن ویژگی های مقاومتی مختلف، روی صفحات فرضی مدل چن دصفحه، شبیه سازی می شود . اگر تعداد صفحات از حدی کمتر باشد، از مدل ارائه شده می توان برای شبیه سازی توده سنگ درزه دار بهره برد . درحالی که با ارائه توابع تسلیم متفاوت روی تعداد زیادی از صفحات با پخش یکنواخت ، اضافه شده و پس از Flac رفتار سنگ نرم رسوبی، ناهمسان است. مدل چند صفحه به صورت مدل رفتاری به نر مافزارتفاضل محدود بررسی درستی آن با روش حل بسته، از آن برای شبیه سازی رفتار ناهمسان یک نوع سنگ رسوبی استفاده شده است . در نهایت، شبیه سازی پایداری شیروانی از مصالح ناهمسان ارائه است .
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
به منظور کنترل آبشستگی در قوس بیرونی رودخانه ¬ها از سازه ¬های مختلفی مانند آبشکن، سرریز مستغرق، صفحات مستغرق و غیره جهت اصلاح الگوی جریان رودخانه استفاده می شود. از اندرکنش این سازه ها و جریان آب، در اطراف سازه آبشستگی بوجود می ¬آید که عامل اصلی تخریب آنها می باشد. فرض بر اینست که تغییر هندسه و جانمائی سازه می تواند توپوگرافی بستر را در جهت پایداری آن تغییر دهد و این از اهداف تحقیق حاضر است. لذا در این تحقیق صفحه گوه ای شکل با زوایای مختلف نصب (۲۳، ۳۰، ۴۰، ۶۰ و ۷۰ درجه) درجهت بالادست و تحت شرایط هیدرولیکی متفاوت مورد آزمایش قرار گرفت. در همه آزمایشات تک صفحه گوه ¬ای شکل در موقعیت زاویه ۷۲ درجه نصب گردید. نتایج این تحقیق نشان دادند که زوایای ۲۳ و ۶۰ درجه بترتیب دارای کمترین و بیشترین، عمق آبشستگی و فاصله خط القعر از ساحل بیرونی می ¬باشند. حداکثر عمق آبشستگی زوایای ۲۳ و ۶۰ درجه بترتیب ۱۲۷/۰ و ۴۹۶/۰ طول موثر سازه می ¬باشند درضمن فاصله ماکزیمم عمق آبشستگی (خط القعر) زوایای مذکور از ساحل بیرونی بترتیب ۷۴۳/۰ و ۶/۱ طول موثر سازه می ¬باشد. با افزایش زاویه نصب، فاصله پشته رسوبگذاری شده از ساحل بیرونی و ابعاد آن در پائین دست، افزایش می ¬یابد. در زوایای ۲۳ و ۷۰ درجه فاصله پشته رسوبگذار از ساحل بیرونی بترتیب ۲۶۷/۰ و ۳۹/۰ طول موثر سازه میباشد.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
در طراحی تونلهای رسوبگیر بیشتر هدف، دستیابی به طرحی است که علاوه بر رعایت کامل محدودیتها و ملاحظات طراحی، بتواند با کمینه دبی عبوری از رسوبگیر، بیشترین رسوب را با کمینه گرفتگی، از تونل عبور دهد. در این پژوهش با استفاده از دیدگاه منطق فازی، اهمیت، وزن معیارها و شاخصهای سنجش طرح در انتخاب طرح بهینه تونلهای رسوبگیر لحاظ شد. همچنین با استفاده از یک روش جستجوی هوشمند و دارای قابلیت عبور از مینیممهای محلی احتمالی، فضای حل مساله مورد جستجو قرارگرفت. سپس تونلهای رسوبگیر طراحی شده با روش جدید، با طرحهای موجود و همچنین با نتایج حاصل از به کارگیری روش جستجوی مستقیم (Direct search) که از جمله ابزارهای نرمافزار MATLAB است مقایسه شد. طراحیهای به دست آمده با روش طراحی ارائه شده، وضعیت بهتری را در مقایسه با طراحیهای موجود نشان میدهند.
دوره ۱۴، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
دو حلگر عددی SPH تراکم ناپذیر، شامل یک روش صریح اصلاح شده و یک روش شبه ضمنی، به مسائل جریان سطح آزاد حاوی رسوب توسعه داده شدهاست. روش صریح حاضر، با استفاده از طرحهای گسستهسازی سازگار، دقت روشهای صریح معمول را تا حدودی بهبود میبخشد. روش ضمنی نیز علاوه بر آن، متضمن ارضای کامل شرط تراکم ناپذیری میباشد. در روشهای ارائه شده، فاز مایع با استفاده از معادلات ناویر-استوکس مدلسازی میگردد. برای پیشبینی رفتار غیر نیوتنی فاز رسوب، از مدل رئولوژیکی پلاستیک بینگهام استفاده شدهاست. دقت و قابلیت روشهای عددی توسعه داده شده، در ابتدا با حل یک مسأله تکفاز انتقال رسوب غیر ماندگار ناشی از شکست سد و سپس به کمک مساله شکست سد بر بستر فرسایش پذیر و انتقال مخلوط دوفازی آب-رسوب، به صورت دو بعدی بررسی و با نتایج آزمایشگاهی و عددی موجود مقایسه شدهاست. مقایسه نتایج نشان میدهد که روشهای ارائه شده و به ویژه روش ضمنی، دارای توانایی بالایی در مدلسازی مشخصههای جریان آب و رسوب و نیز اندرکنش بین جریان، انتقال رسوب و تغییرات مورفولوژیکی بستر فرسایشپذیر، ناشی از جاری شدن سیلابهای شدید میباشند.