جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای سانتریفوژ
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
کنسانتره ریزجلبک Tetraselmis suecica تولید و اثرات ویتامینهای C و E در افزایش ماندگاری و ارزشهای غذایی آن طی ۸ هفته نگهداری در دمای یخچال (۴°C) بررسی شد. برای تغلیظ کشت جلبکی، ابتدا کشت انبوه جلبک مورد نظر تا مرحله رشد لگاریتمی در محیط کشت استاندارد کانوی انجام شد و پس از تعیین میزان زنده مانی سلول ها، با روش سانتریفیوژ توسط دستگاه خامهگیر تغلیظ شد. کنسانترههای جلبکی سپس تحت تیمارهای ویتامینی شامل ویتامین C، ویتامین E و ترکیب مساوی دو ویتامین (همگی به میزان وزنی/وزنی ۱/۰%) قرار گرفتند .تراکم جلبک در کنسانتره جلبکی حاصل از این روش حدود ۱۰۹ × ۳۸/۱ سلول در میلی لیتر و بازده تولید حدود ۷/۱ گرم به ازای هرلیتر محیط کشت بود. نتایج نشان داد که میزان زنده مانی تیمار ویتامین E در انتهای دوره۱/۲±۹۹/۳۹ % و نسبت به تیمار شاهد بیشتربود ( ۰,۰۵<p ) که مبین اثرمثبت نگهدارنده ها میباشد. نتایج آنالیز تقریبی نیز نشان داد که تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها کمترین تغییرات رطوبت (۸/۸۶%)، تیمار ویتامین C بالاترین میزان پروتئین(۶/۳۶%) و کمترین میزان خاکستر(۹/۳۹%) و تیمار حاوی ترکیب مساوی دو ویتامین بالاترین میزان چربی (۴/۱۳%) درطی دوره نگهداری را داشتند. مقادیرpH نیز در تیمار ویتامین C و شاهد کمتر از دو تیمار دیگر بود. در مجموع برای حفظ کیفیت کنسانتره این ریزجلبک، استفاده از ویتامین E وC و نگهداری آن در دمای یخچال پیشنهاد می گردد.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف: سودوموناس آئروژینوزا بهعنوان یکی از مهمترین عوامل عفونت زخم و سپتیسمی در بیماران سوخته محسوب میشود. توسعه ایمنیدرمانی بهعنوان یکی از راهکارهای عملی برای مقابله با این باکتری محسوب میشود. فلاژل بهعنوان یکی از مهمترین عوامل بیماریزایی باکتری، نقش مهمی در اتصال، حرکت، کموتاکسی و تحریک پاسخ ایمنی با واسطه TLR۵ دارد و از این رو بهعنوان کاندید واکسن مطرح است. تهیه آنتیبادی ضد فلاژلین و بررسی آثار حفاظتی آن در مدل موش سوخته هدف اصلی این مطالعه است.
مواد و روشها: در مرحله اول آنتیژنهای فلاژلی توسط اولتراسانتریفوژ تهیه شد. آنتیبادیهای ضد فلاژلی در خرگوش تولید و ناخالصیهای آن توسط پدیده جذب جدا شد. اختصاصی بودن آنتیبادیهای بهدست آمده برای آنتیژنهای فلاژلی توسط آزمونهای آگلوتیناسیون بررسی شد. پس از تعیین حداقل دوز کشندگی (LD۵۰) از سویه مد نظر، رقتهای متفاوتی از آنتیسرم ضد فلاژلی برای انجام ایمنیزایی غیرفعال در موشهای سوخته تزریق شد. میزان انتشار و پخش باکتری از محل سوختگی با بررسی کمّی تعداد باکتریها در پوست و کبد تعیین شد. در این تحقیق علاوه بر سویه ATCC ۲۷۸۵۳ سودوموناس آئروژینوزا، سویه PA۱۰۳ و یک ایزوله بالینی نیز برای آزمایشهای آگلوتیناسیون استفاده شد.
نتایج: آنتیسرم H توانست در ۸۰ درصد موارد جلوی مرگ و میر موشهای سوخته شده و چالش شده با سویه ATCC ۲۷۸۵۳ را بگیرد. همچنین شمارش تعداد باکتریهای موجود در بافت کبد و پوست نشان داد که تعداد باکتریها در بافتهای موشهای تحت آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهصورت معنیدار کمتر است.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که آنتیبادیهای ضد فلاژلی سودوموناس با مهار تهاجم باکتری و اوپسونیزه کردن آن میتوانند در برابر عفونت ناشی از زخم سوختگی اثر حفاظتی داشته باشد.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف:میکرووزیکولهای مشتق از سلول بهعنوان مکانیسمی نوین در زمینه ارتباطات سلول-سلول شناخته میشوند. اگزوزومهای مشتق از سلولهای بنیادی مزانشیمی بهعنوان مکانیسمی نوین در زمینه عملکرد پاراکراین سلولهای بنیادی مزانشیمی قلمداد میشوند. در این راستا، اگزوزومها نقشی مهم در ارتباطات بین سلولی مابین سلولهای بنیادی مزانشیمی و سلولهای توموری بر عهده دارند.
مواد و روشها: اگزوزومها از محیط کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی توسط سانتریفوژ افتراقی تخلیص شد. اندازه و شکل ظاهری اگزوزومهای مشتق از سلولهای بنیادی مزانشیمی توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره بررسی شد. همچنین، اندازه اگزوزومها توسط تفرق دینامیکی نور سنجیده شد. آنالیز وسترن بلات برای نشانگر اگزوزومی CD۹ انجام شد. اگزوزومهای تخلیص شده با رنگ فلورسنت PKH نشاندار شد. سلولهای توموری تخمدان SKOV۳ با اگزوزومهای نشاندار شده تیمار و جذب سلولی توسط میکروسکوپ فلورسنت بررسی شد.
نتایج: میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان داد که اگزوزومهای مشتق از سلولهای بنیادی مزانشیمی دارای شکلی کروی با قطر مابین ۳۰ الی ۱۰۰ نانومتر است. همچنین اندازه اگزوزومها توسط سنجش فرق دینامیکی نور توزیع اندازه زنگولهای شکل با بیشینه فراوانی ۸۰ نانومتر را نشان داد. آنالیز وسترن بلات نیز بیان CD۹ (نشانگر ویژه اگزوزومی) در اگزوزومهای تخلیص شده را نشان داد. همچنین بررسی میکروسکوپ فلورسنت نشان داد که اگزووزمهای نشاندار شده با رنگ PKH۲۶ میتواند توسط سلولهای توموری SKOV۳ با کارآمدی بالا جذب شود.
نتیجهگیری: روش ارایه شده در زمینه جداسازی اگزوزومها از سلولهای بنیادی مزانشیمی و تأیید ماهیت و جذب آنها توسط سلولهای توموری، گامی مهم و پیش نیاز در زمینه درک عملکرد اگزوزومها در سلولهای توموری برای مطالعات آینده است. بدیهی است توانایی در مطالعه زیستی جذب اگزوزومها توسط سلولهای سرطانی فرصتهای جدیدی در زمینه بررسیهای عملکردی این نانووزیکولهای طبیعی و محتویات آنها در زمینه درمان سرطان فراهم میآورد.