۳۰ نتیجه برای مازندران
نعمت اله محمودی، محمدرضا احمدی، منوچهر بابانژاد، جعفر سیف آبادی، ابوالقاسم روحی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
عوامل مؤثر بر تغییرات مکانی کیفیت آب اکوسیستم ساحلی مازندران در تابستان ۱۳۹۱ انجام شد. بدینمنظور شاخصه های کیفی آب (مواد مغذی، دما، هدایت الکتریکی، شوری، اکسیژن محلول، pH، کلروفیل α و کدورت)، در امتداد ۴ ترانسکت (امیرآباد، بابلسر، نوشهر و رامسر) در اعماق ۵، ۱۰، ۲۰ و۵۰ متر با روشهای آماری چندمتغیره ارزیابی شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد که مکان های نمونه برداری در ۵ گروه مجزا شامل: لایه ۵۰-۳۵ متر از ایستگاه ۵۰ متر همه ترانسکت ها، ایستگاه ۵ متر همه ترانسکت ها، ترانسکت رامسر و اکثریت لایه های سطحی و عمقی ۳ ترانسکت نوشهر، بابلسر و امیرآباد قرار گرفتند. بر مبنای تحلیل ممیزی، ۴۰/۸۶٪ از مکان ها به درستی طبقه بندی شدند. تحلیل عاملی، ۵۳/۸۷٪ از کل تغییرات مکانی را نشان داد که بر اساس آن ۵ مؤلفه اصلی استخراج شده شامل دما، کدورت، نیترات، سیلیس و آمونیوم، مهم ترین شاخصه های تأثیرگذار بر تغییرات مکانی کیفیت آب بودند. مطالعه حاضر بیانگر امکان کاهش تعداد مکانهای نمونه برداری به ۲ ترانسکت می باشد. لایه ترموکلاین، انتقال مواد مغذی از رودخانه به ویژه ترکیبات فسفری و آمونیوم، بستر دریا، پرورش ماهی در قفس و شانه دار Mnemiopsis leidyi بهعنوان از مؤثرترین عوامل بر تغییرات مکانی کیفیت آب شناخته شدند. نتایج نشان داد که روش های آماری چندمتغیره ابزار مناسبی برای شناسایی الگوی تغییرات مکانی کیفیت آب سواحل مازندران در فصل تابستان است.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
با ظهور اقتصاد رقابتى مفاهیمى چون مشتریگرایی، مشترىمدارى و کسب رضایت مشترى، پایه و اساس کسبوکار تلقى شده و سازمانى که به آن بىتوجه باشد از صحنه بازار حذف مىشود.
در پژوهش حاضر، هدف بر این است تا ضمن معرفی شاخصهای بازاریابی درونی ومشتریگرایی، رابطه بین بازاریابی درونی و مشتریگرایی در شعب بانک ملی استان مازندران به عنوان یک بنگاه مالی- خدماتی مورد سنجش قرار گیرد. تحقیـق حاضر از لحاظ روش، تحقیقی پیمایشی و از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی است. جامعه مورد بررسی تمام کارکنان شعب بانک ملی استان مازندران میباشند. در این تحقیق از روش نمونهگیری طبقهای برای انتخاب نمونه استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی دادهها و آزمون فرضیهها بیان چشمانداز سازمان بر مشتریگرایی کارکنان تأثیر معناداری ندارد، برنامههای بهبود مهارت کارکنان بر مشتریگرایی آنان تأثیر معناداری دارد. همچنین برنامههای تشویقی و پاداش بر مشتریگرایی آنان تأثیر معناداری دارد.
واژههای کلیدی: بازاریابی درونی، مشتری گرایی، توسعه و بهبود، پاداش، شعب بانک ملی استان مازندران.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
چنان چه در زبانی برای نشان دادن نقش مفعولی از نشانه حالت استفاده شود در آن زبان مفعول نمایی وجود دارد و درصورتی که نشانه حالت مفعولی تنها با زیرمجموعه ای از مفعول های آن زبان همراه شود، مفعول نمایی به صورت افتراقی می باشد. ویژگی هایی مانند معرفگی و جانداری مفعول از جمله دلائل حضور نشانه مفعولی در کنار یک مفعول در میان برخی زبان های جهان هستند. هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی وضعیت مفعول های مستقیم دارای نشانه و بدون نشانه با توجه به جانداری و معرفگی در متون مکتوب مازندرانی است تا از این طریق رابطه بین این عوامل مشخص گردد. از رویکرد آیسن(۲۰۰۳) در چارچوب نظریه بهینگی در انجام این پژوهش استفاده شده است. با بررسی مفعول نمایی افتراقی در یک پیکره مازندرانی در مجموع ۱۵۰ گروه اسمی مفعول مستقیم شناسایی شد و مشخص شد که هر دو ویژگی معرفگی و جانداری در حضور نشانه مفعولی در کنار مفعول مستقیم در این پیکره زبانی از زبان مازندرانی تاثیرگذار هستند.
دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
امیر پازواری، مشهورترین شاعرِ بومیسرای مازندران است. زمان و مکان زندگی او بهدرستی مشخص نیست. خاورشناسان در سدۀ سیزدهم هجری دیوانش را ثبت کردند و برنهارد دارن آن را تنظیم و با نام کنزالاسرار مازندرانی در سنپترزبورگ منتشر کرد. اشعار برجایمانده از امیر پازواری، بیانگر وجود دیوانی مکتوب، تا دستکم دو سده پیش از کتاب کنزالاسرار است؛ ولی آنچه امروزه به آن استناد میشود همین کتاب مذکور است. امیر در میان پژوهشگران، یادآور نامِ امیر تیمور قاجار ساروی نیز هست که در زمان محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدینشاه قاجار میزیست و نصاب طبری (مازندرانی) اثر منتشرشدۀ اوست. در حال حاضر امیر، مشهور به «امیر مازندرانی» است و با امیر پازواری که در اسنادِ برجای مانده به «امیر مازندرانی» شهرت دارد، تفاوت یافته است؛ اما با شناختهشدن نسخ خطی متعدد، تعلق پسوندِ «مازندرانی» به امیر تیمور و عنوان امیر پازواری، پرسشها و تردیدهایی را در پی دارد. پژوهش حاضر، با اشاره به پیشینۀ زبان تبری و جایگاه امیر پازواری در ادب عامه، به این مسئله میپردازد که مصادره به نفع خود از ویژگیهایِ فرهنگ و ادب عامه است و امیر غیر از پسوند پازواری، به استناد منابع چاپشده، با پسوندهای دیگری نیز شناخته میشده است. نگارندگان با استناد به نسخههای خطی شناساییشده، به بررسی دو پسوند پازواری و مازندرانی و دلایل جابهجایی این انتسابها میپردازند. طرح این موضوع یکی از پرسمانها و مؤلفههای ناشناخته در تاریخ ادبیات بومی مازندران است که در فحوای کلام امیریپژوهان- بهخصوص پژوهشگران بومی- نیز وجود دارد.
دوره ۵، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
قلب نحوی تاکنون در زبانهای مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان میدهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیتهای جهانشمول و هم تابع محدودیتهای زبان ویژه است. در این تحقیق نشان میدهیم که انواع قلب نحوی کوتاهبرد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی بهکار میرود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. درباره قلب نحوی کوتاهبرد میبینیم که حرکت سازهها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینهگرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساختهای قلب نحویشده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، بهویژه کمینهگرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبانشناسان در حوزههای مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.
دوره ۵، شماره ۱۴ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
زبان مازندرانی یکی از زبانهای رایج در کشور ایران است که از دیرباز با وجود تعامل با دیگر زبانهای ایرانی توانسته است ساختار و ماهیت خود را حفظ کند و بهعنوان یکی از زبانهای زندۀ دنیا به پویایی خود ادامه دهد؛ ولی با وجود شناخت و بررسی قواعد زبانی حاکم بر آن، در محافل علمی مهجور مانده است. نگارندگان در تحقیق حاضر با مطالعۀ اشعار امیر پازواری – شاعر مازندرانی عصر صفویه- علاوهبر استخراج و دستهبندی قواعد زبان طبری، آثار این شاعر را با رویکردی سبکشناسانه بررسی کردهاند. آنچه با نگرش توصیفی -تحلیلی به دوبیتیهای امیر پازواری در این نوشتار بهدست آمده، بیانگر آن است که سیستم فعل در زبان طبری جدید، بهویژه در آثار امیر پازواری در مبنا شامل دو مضارع و ماضی و چهار وجه اخباری، امری، التزامی و شرطی است. از نظر زمانی در چهار قسم حال، گذشته، آینده (شکل خاصی برای تشکیل ندارد) و نقلی تقسیم میشود و از نظر شکلی فقط به صورت حال، گذشته، نقلی و شرطی است. افعال از نظر ترکیب به صورت زمانهای ساده و مرکب هستند. در مجموع نتایج نشاندهندۀ اثرپذیری اندک این زبان از زبانهای رایج اطرافش بهخصوص فارسی معیار و در نتیجه ثبات تاریخی آن زبان است.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
ریختشناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافتهای شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانهی جادویی روسی، نمونهای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانههای جادویی، به رغم تفاوتها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمیترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریختشناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاریهای روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابهجایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت میکند، ترتیب مورد اشارهی پراپ در این روایت رعایت نمیشود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق میافتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ میدهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاریها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را میگیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوتها، کارکرد و بازتاب این خویشکاریها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوتها از یک سو، به تفاوت افسانهی عاشقانه و افسانهی جادویی برمیگردد و از سوی دیگر، به بنمایههای دینی و مذهبی افسانهی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیتها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاریهای آن با اندکی جابهجایی از مدل پراپ پیروی میکند.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
اجداد هندیان و ایرانیان به دو گروه از خدایان (اهورا و دیوای اوستایی) اعتقاد داشتند. در ایران دیوها از مقام خدایی به ضد خدایی تنزل مرتبه مییابند و اهوراها در مقام خدایی باقی میمانند و در هند عکس آن اتفاق میافتد. با توجه به سیر بسیار کند تغییر در اعتقادات و نگرشها، آیا ممکن است قومی که در گذشته اعتقاد به خدایی دیوان داشته، چنان تغییر عقیده داده باشد که هیچ قرینهای بر خدایی دیوان نتوان یافت؟ شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دیوها برای قرنها توسط اجداد ما پرستش میشدهاند. به منظور آشکار کردن یکی از این شواهد به بررسی نام محلهای جغرافیایی پرداخته شد. انسانها برای محل زیست و عوارض طبیعی پیرامونشان نامی بر میگزینند. این نامگذاریها تصادفی نبودهاند (وجه تسمیهای داشتهاند)، گرچند با گذر زمان وجه تسمیه به دست فراموشی سپرده میشود. «دیو» به صورت پیشوند و یا پسوند در ساختار نام تعدادی از روستاها، شهرها و عوارض طبیعی ایران وجود دارد. از ۱۳۰ مورد نام جغرافیایی یافت شده که دیو در ساختار آنها حضور دارد، ۳۴ مورد مربوط به دو استان گیلان و مازندران است و ۹۶ مورد دیگر در سایر نقاط کشور پراکنده شده است. این تفاوت از نظر آماری معنادار است یعنی نامهای یافت شده به طور غیر تصادفی در دو استان شمالی کشور قرار گرفتهاند (۲=۲۷,۱۹, df=۱, P<۰.۰۰۱). یافته پژوهش حاضر که نشان دهنده حضور بسیار معنیدار و غیر تصادفی واژه «دیو» در نام محلهای جغرافیایی مازندران و گیلان است، شایان اهمیت است و بررسیهای بیشتری میطلبد.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
گونه Teleiopsis diffinis (Haworth) بر مبنای یک نمونه نر که از منطقه خاکک در استان مازندران جمعآوری و در موزه حشرات هایک میرزایانس مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور نگهداری میشود، شناسایی شد. جنس Teleiopsis Sattler و گونه T. diffinis برای اولین بار از ایران گزارش میشوند. در این مقاله، صفات تاکسونومیک گونه به همراه تصاویر نر بالغ و اندام تناسلی نر ارائه شدهاند.
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش حاضر اولین تلاشی است که از یکسو با اتخاذ رویکردی کمّی- رایانشی و از سوی دیگر با رویکردی کلگرایانه، سعی در بررسی گونههای زبان مازندرانی (طبری) و ترسیم چشماندازی نسبتاً روشن از وضعیت پیوستار گویشی این منطقه در چهارچوب مطالعات گویشسنجی دارد. برای تدوین اطلس زبانی ۷۳ سایت در قلمرو گویشی گستردۀ پژوهش- که از شمال به شبهجزیره میانکاله و دریای مازندران، از جنوب به دامنههای رشتهکوه البرز، از شرق به خلیج گرگان و از غرب به شهرستانهای بابلسر و سوادکوه محدود میشود- مشخص شد. دادههای پژوهش شامل معادلهای آوایی ۶۲ مدخل واژگانی (جمعاً ۴۵۲۱ معادل) است که از مواد زبانی معتبر «طرح ملی اطلس زبانی ایران» استخراج گردید. میانگین سنی گویشوران ۳۶ سال و متوسط سواد آنها در حد آموزش ابتدایی است که ۳۸% آنها زن هستند. تحلیل انبوهه دادهها ضمن نمایاندن کارآمدی رهیافت گویشسنجی بر رهیافت سنتی، نشان داد دو گروه گویشی مازندرانی و مازندرانیِ گالشی از هم متمایزند و نیز گروه گویشی مازندرانی، خود به چهار زیرگروه اصلی بخش میشود که تغییرات پیوستار گویشی آنها از جنوب شرقی به شمال غربی است. گویش منطقهای شمال شرق حول شبهجزیره میانکاله، گویش منطقهای جنوب شرق بخش گلوگاه، گویش منطقهای مرکز حول مناطق مرکزی شهرستانهای نکا و ساری و گویش منطقهای غرب شهرستان جویبار را پوشش میدهد.
نعمت الله محمودی، منوچهر بابانژاد، جعفر سیف آبادی، محمدرضا احمدی، جمشید درزی حیدری، ناهید پاپی زاده، ابوالقاسم روحی، مصطفی آرمنده،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: این تحقیق با هدف ارزیابی الگوی مکانی کیفیت آب و عوامل کنترلکننده آن در اکوسیستم ساحلی مازندران طی فصل زمستان با استفاده از روشهای آماری چند متغیره انجام شد.
مواد و روشها: پارامترهای کیفی آب شامل مواد مغذی، درجه حرارت، هدایت الکتریکی، شوری، اکسیژن محلول، pH، کلروفیل α و کدورت در ۱۶ ایستگاه (۴۴ لایه) در امتداد ۴ ترانسکت (بندرامیرآباد، بابلسر، نوشهر و رامسر) بصورت ماهیانه سنجش شدند. برای ارزیابی دادهها از چند روش آماری چند متغیره شامل تحلیل ممیزی، تحلیل خوشهای و عاملی و همچنین آزمون همبستگی استفاده شد.
یافتهها: تحلیل خوشهای، مکانهای نمونه برداری را بر اساس تشابه در ویژگیهای کیفی آب به ۴ گروه مجزا تفکیک کرد. بر اساس تحلیل ممیزی،۲۰/۹۳ درصد از مکانها به درستی طبقهبندی شدند. تحلیل عاملی، ۴ مؤلفه اصلی را از ساختار داده استخراج کرد که ۰۵/۷۴ درصد از واریانس کل تغییرات را تشریح کرد. بر اساس این آزمونها، فسفر آلی، نیتروژن آلی، کدورت، کلروفیل α و درجهحرارت بهعنوان مهمترین پارامترهای تاثیرگذار بر تغییرات مکانی کیفیت آب شناسایی شدند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که تعداد مکانهای نمونهبرداری در فصل زمستان میتواند به ۳ ترانسکت امیرآباد، بابلسر و سواحل غربی (نوشهر و رامسر) و ۲ ایستگاه (یک لایه سطحی و یک لایه عمقی) کاهش یابد. انتقال مواد مغذی از خشکی، بستر دریا، پرورش ماهی در قفس از موثرترین عوامل بر تغییرات مکانی کیفیت آب در سواحل مازندران میباشند. بر اساس نتایج این مطالعه، روشهای آماری چند متغیره نیز بعنوان یکی از روشهای مفید جهت شناسایی الگوی مکانی کیفیت آب معرفی میگردد.
دوره ۸، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
عناصر نباتی موجدِ نمادهایی هستند که تجسمی متعالیتر از دال و حتی برجستهتر از مدلولهای خود را عرضه میدارند و درحقیقت روح انسان را با ماوراء هستی پیوند میدهند. نماد بهنوعی با احساس نیاز در انسان مرتبط است. ادبیات عامه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم است که افسانهها، باورداشتها، داستانها، ترانهها و... را شامل میشود. ترانههای عامه بهدلیل پاسداری از هویت فرهنگی ـ ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب میشود. در اشعار مازندرانی نمادهایی دیده میشوند که در اساطیر ریشه دارند و کهنالگوهایی که نسل به نسل در میان مردم گشته و جایگاه و اعتبار خاصی یافته است. در این پژوهش، بیش از هزار بیت از اشعار مازندرانی بررسی شده است. بر اساس یافتههای کتابخانهای و میدانی تحقیق میتوان گفت که گل بنفشه در میان گلهای دیگر در اشعار مردم مازندران بسامد زیادی دارد، زیرا نمایانگر فصل بهار، سال نو و آغاز کار و تلاش دوباره است که گاه با بنمایههای اجتماعی، تعلیمی و عاشقانه (غم عشق و درد انتظار) همراه است. تا جایی که عاشق به گفتوگو با گل بنفشه میپردازد؛ با عطر خوشش یاد یار میافتد و شکل قلبی و رنگ کبود را نمادی از دل دردمند خود میداند و درهم روییدن و پیچدرپیچ بودنش را نمادی از زلف معشوق میبیند.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
باتوجه به محوریت نگاه به خردهفرهنگها، شعر فارسی از نظر گونههای زبانی، ساختار، صور ذهنی و افقهای معنایی دستخوش تحولات گستردهای شده و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. بخشی از این تحولات در شعر معاصر مازندران قابلملاحظه بوده و در عنصر لحن نمود محسوستری داشته است. لحن واژهای شناور، چندساحتی و گسترده است و هریک از پژوهشگران متناسب با دریافت خود در بافت متن تعابیر متفاوتی از آن ارائه دادند. درواقع لحن، پژواک قلم نویسنده یا شاعر است که از لابهلای واژهها و سطرهای جملهها گوشنوازی میکند. لحن در مقام کلانعنصر به خردهلحنهای متعددی بخش میشود که در این جستار خردهلحن عامیانه در همه گرایشهای سبکی، قالبها و ژانرهای موجود در شعر امروز مازندران تبیین شده است. نگارندگان در این پژوهش تکنیکهای پردازش لحن عامیانه را در سرودههای چهل شاعر فارسیسرا از سال ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۰ دستهبندی، معرفی و تحلیل کردهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد، شاعران مازندران برای عامیانهسازی لحن از پنج کلانشگرد (قالب، آوا، موسیقی، زبان و بلاغت) و ۲۵ خردشگرد در لایهها سود بردند. باتوجه به دادههای پژوهش در بین شگردها، شاخصههای موسیقایی با چهار خردهشگرد تکرار چشمگیری داشته است و در شگردهای زبانی، لحن واژگان بومی ـ اقلیمی و طنز بسامد معناداری نشان میدهد. روش پژوهش تلفیقی از نوع کمی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع اسنادی و سایتهای معتبر اینترنتی است.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
گویشوران تنکابنی به گویشی سخن میگویند که به اندازهای متفاوت از گویشهای شرق مازندران و غرب گیلان است تا حدی که مردمان این سه منطقه سخنان یکدیگر را نمیفهمند و برای برقراری ارتباط از زبان فارسی استفاده میکنند. نگارنده طی اجرای بخشی از طرحی پژوهشی، در جستوجوی علت عدم درک متقابل میان گویشوران شرق و غرب مازندران ـ که گفتار هر دو از گویشهای زبان مازندرانی (تبری/ طبری) بهشمار میروند ـ مهمترین علت را تفاوتی اساسی میان ساخت ستاک فعل در این دو گویش و به سبب بنیان نامعمول ستاک در گویش تنکابنی یافته است. چگونگی ساخت ستاک فعل در این گویش مورد پرسش، و ارائه توصیف و تحلیل این ساختار متفاوت هدف این پژوهش است. دادههای این پژوهش به روش میدانی بهصورت ضبط گفتار ده گویشور بومی طی پرسشهای هدفمند برای دسترسی به انواع صیغگان و صورتهای تصریفی فعل گردآوری شده است. یافتهها نشان میدهند که ستاکهای فعل در این گویش نمود ـ بنیان هستند و تکواژ تصریفی جداگانهای برای تصریف زمان بر ستاک افزوده میشود. این در حالی است که ساخت ستاک فعل در زبانهای ایرانی بر پایه زمان دستوری است و دیگر ویژگیهای تصریفی - از جمله نمود فعل- بر ستاک حال و گذشته افعال افزوده میشوند. این بررسی ضمن معرفی ویژگی خاص ساختار ستاک فعل در گویش رو به زوال پرجمعیتترین گویشوران یک زبان از دسته زبانهای کاسپی (خزری)، در مطالعات گویششناختی و ردهشناختی زبان نیز میتواند کارآمد باشد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده
مقادیر بارش موثر بعنوان بخشی از نیاز آبی محصول برنج در جلگه مازندران ، بلحاظ اهمیت بالای این جلگه در تأمین برنج کشور ، بتفکیک واریته های زودرس و دیررس ، بروشهای مختلف محاسبه و نهایتاً با استفاده از روش بارش قابل اطمینان برآورد گردید. مقایسه نقشه های همبارش موثر معلوم می دارد که مقادیر بارش موثر در بخش غربی جلگه بیشتر از بخش شرقی آن است و در نتیجه نیاز خالص آبیاری در بخش غربی کمتر است . از آنجا که دانستن مقادیر حداقل و حداکثر بارش موثر با اطمینان مشخص ، یاریگر برنامه ریزان در امور مختلف است ، مقادیر بارش موثر در سه فاصله اطمینان ۹۰، ۹۵ و ۹۹ درصد برآورد گردید. نقشه های مربوطه نشان می دهد که برای هر دو واریته زودرس و دیررس ، در بخش شرقی جلگه ، روی مقادیر بارش موثر کمتری می توان حساب باز کرد ؛ ضمن آنکه در سطوح اطمینان مختلف ، مقادیر بارش موثر برای واریته دیررس ، در حدود ۵۰ میلیمتر بیشتر از واریته زودرس است. همچنین نقشه های مربوط به دوره های بازگشت بارش موثر نشان می دهد که مقادیر بارش موثر در بخش های غربی و مرکزی بیشتر از بخش شرقی است و دسترسی به بارش موثر در فصل رشد برنج ،بر حسب دوره بازگشت ، در بخشهای مختلف منطقه ، از کمتر از ۸۰ تا بیش از ۴۲۰ میلیمتر در نوسان است.
الهام حق شناس، مهدی غلامعلی فرد، نعمت الله محمودی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
با توجه به افزایش جمعیت جهانی تقاضا برای مصرف آبزیان در جهان رو به افزایش است، بنابراین بهرهگیری از روشهای نوین مانند آبزیپروری دریایی میتواند منبع مطمئنی برای تهیه و تأمین آبزیان در جهان باشد. هدف از مطالعهی حاضر آنالیز و تحلیل مکانی مزارع آبزیپروری دریایی موجود در سواحل استان مازندران میباشد.
در این مطالعه، سه دسته معیار (کیفیت آب، اقتصادی- اجتماعی و فیزیکی- محیطی) برای آنالیز و تحلیل مکانی مزارع آبزیپروری موجود در سواحل مازندران در نظر گرفته شد که از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، بر اساس تعریف قانون تصمیم بهرهگیری شده است و در پایان به تحلیل مزارع آبزیپروری موجود (۹ مزرعه) با استفاده تابع Extract پرداخته میشود.
نتایج نشان میدهد، موقعیت مزارع حاضر میتواند به مناطق مطلوبتر با ریسک کمتر انتقال یابد. از بین مزارع موجود، مزرعهی ۱ و ۲ واقع در سواحل جویبار و بابلسر، دارای مناسبترین وضعیت و بالاترین مقدار مطلوبیت میباشند. همچنین نتایج وزندهی بین سه گروه پارامترهای کیفیت آب، فیزیکی و اجتماعی-اقتصادی نشان میدهد؛ گروه کیفیت آب با توجه به اهمیت معیارهای دما، کدورت و کلروفیل در آبزیپروری دریایی دارای وزن بیشتر نسبت به سایر گروهها میباشد (۴۰۳۴/۰) و سپس به گروه فاکتورهای فیزیکی (۳۸۰۸/۰) نسبت به فاکتورهای اجتماعی (۲۱۶۸/۰) وزن بیشتری داده شده است.
یافته های این تحقیق، توانایی سیستم اطلاعات جغرافیایی و نیز تصاویر ماهوارهای را در ارزیابی و مکانیابی آبزیپروری دریایی نشان میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
شکواییه یکی از گونههای اصلی ادبیات غنایی است. شاعران که وجود خویش را مورد خدشۀ روزگار و حتی معشوق میبینند، با زبان شکواییه شرح حال خویش مینمایند و آلام فکری، ناکامیها، رنجها و ناامیدیهای خود را بیان میکنند. ترانههای عامه، بهدلیل پاسداری از هویت فرهنگی ـ ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان، بخش مهمی از ادبیات شفاهی را تشکیل میدهند. در میان قالبهای شعری، دوبیتی، صمیمیترین و نزدیکترین قالبی است که هم سراینده و هم مخاطب بهآسانی با آن ارتباط برقرار میکند. این پزوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی قصد دارد تا درونمایۀ شکواییه را در دوبیتیهای عامیانۀ مازندران و خراسان بررسی کند. با مطالعۀ بیش از ۳,۰۰۰ دوبیتی عامیانۀ مازندرانی و خراسانی، ۴۳۵ دوبیتی یعنی حدود ۵/۱۴درصد درونمایۀ شکواییه دیده شده است. این شکوهها از نظر محتوایی به دو دستۀ شخصی و فلسفی تقسیم شدهاند. براساس دستهبندی انواع شکواییهها و یافتههای تحقیق میتوان گفت که در خراسان شکایت عاشق از بیوفایی معشوق و در مازندران شکایت از غم غربت بیشترین بسامد را داراست. در بقیۀ شکواییهها همانند: شکایت از غم عشق؛ شکایت از دلتنگی؛ شکایت از خدمت سربازی؛ شکایت از والدین؛ شکایت از رقیب عشقی؛ شکایت از تنهایی؛ شکایت از زن بیوفا؛ شکایت از بخت و اقبال بد؛ شکایت از روزگار و شکایت از خداوند، آمار شکواییهها در دو استان نزدیک به هم است
دوره ۱۰، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
زندگینامۀ امیر پازواری، مشهورترین بومیسرای مازندران، با نبود سندی در تاریخ و ادبیات با گمانهزنیهای بسیاری همراه شده، نیز انتساب امیریهای گردآوریشده به امیر پازواری مورد مناقشه است. ازاینرو این جستار با بررسی پژوهشهای انجامشده به روش کتابخانهای درباره امیر پازواری و امیری، در صدد برآمده است تا بازنمایی درستی از این شاعر بومیسرا و سرودههایش ارائه دهد. نقد و بررسی پژوهشهای مختلف نشان میدهد با توجه به مبهم بودن دوران زندگی شاعر، نامشخص بودن زمان و مکان وفات او و صحت یا عدم صحت انتساب به پازوار باید با تردید به هویت شاعری که به پازواری شهرت یافته است، نگریست، زیرا پازواری بودن امیر فاقد سند تاریخی است و بهموجب تسامح و جابهجایی پسوند مازندرانی و جایگزینی پسوند پازواری رواج یافته است. نیز در کهنترین و مفصلترین نسخه یافتشده، امیریِ معروفی که بدان بر پازواری بودن شاعر استناد میشد، وجود ندارد. امیریهای گردآوریشده در کنزالاسرار مازندرانی که بعدها با نام دیوان امیر پازواری چاپ شده، سروده شخص امیر پازواری نیست. وجود اشعار دیگر شعرا با استناد به کنزالاسرار مازندرانی، بررسی سبکشناسانه امیریها بهویژه تقابل قدمت و تازگی استعمال افعال و واژهها، اختلافنظر محققان در وزن و قالب، نیز اختلاف تعداد امیریهای چاپشده مؤید این موضوع است.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: لیمنه پالوستریس حلزون آب شیرین است که در گزارشهای علمی از استان مازندران به ثبت رسیده است. این حلزون میتواند میزبان واسط برخی ترماتودهای انگلی حیوانی باشد که گاه در انسان نیز دیده میشود. گزارشهایی در دست است که این حلزون میتواند میزبان واسط فاسیولا هپاتیکا نیز باشد. از آنجا که گزارشی از کم و کیف آلودگی و اکولوژی حلزونهای فوق در استان مازندران در دست نیست، این بررسی بهمنظور بازنگری و مطابقت مطالعات قبلی صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی بیش از ۱۸۱ نقطه استان مازندران بررسی شد. در ۳۶ مورد که دارای شرایط لازم برای جمعآوری حلزون دانسته شد، ۴۹۰ حلزون لیمنه پالوستریس جمعآوری شد. در آزمایشگاه پس از تشخیص نوع حلزون، با استفاده از روش له کردن حلزونها، اشکال احتمالی انگلی موجود در آن با لوپ حشرهشناسی بررسی شد سپس اطلاعات حاصل همراه با برخی اطلاعات اکولوژی منطقه در نرمافزارهای Microsoft Office و سیستم اطلاعات جغرافیایی مشتمل بر نرمافزار ArcGIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به رشته تحریر درآمد.
نتایج: از ۴۹۰ حلزون لیمنه پالوستریس صید شده، ۶ مورد (۲۲/۱ درصد) آلودگی به اکینوستوماسرکریا دیده شد. دمای مناسب زیست حلزون حدود ۱۵ تا ۱۹ درجه سلسیوس بوده و میزان املاح آب کلونیهای این حلزون نیز حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ قسمت در میلیون بوده است. جمعیت کلونیهای حلزون در فصول پاییز و زمستان افزایش یافته اما آلودگی حلزون در تابستان مشاهده شده است.
نتیجهگیری: این تحقیق توانست شرایط اقلیمی مورد نیاز حلزون، پراکندگی، پایش جمعیت حلزون را روشن کند. همچنین میزبان واسط برخی اکینوستومهای پرندگان (اردکهای) محلی را که تاکنون چندان مورد بررسی قرار نگرفته بود را نشان دهد. چنین بهنظر میرسد که برای تأسیس مزارع پرورش اردک و بوقلمون، الگوی اکولوژیک سادهای که ارائه شد میتواند مفید باشد.
دوره ۱۱، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
در مردمشناسی، جماعتهای محلی، از آن جهت که خوراک خود را در ارتباط تنگاتنگ با طبیعت و به کمک دانش بومی تأمین میکنند، همیشه میدان مطلوبی برای پژوهش دربارۀ خوراک، روابط فرهنگی مرتبط با آن و نظامهای خوراکی بودهاند. در چنین پژوهشهایی، مردمشناس درپی فهم عادات، معانی و الگوهای خوراکی اسـت. در این مقاله درپی آنیم که دریابیم رابطۀ بین زبان و خوراک در فرهنگ عامۀ مازندران چگونه شکل گرفته است و باورهای خوراکمحور در این فرهنگ چه نقشی دارند. باورهای خوراکی، با ظاهر سادۀ خود، جهانی خُرد از فرهنگ هر جامعه را به تصویر میکشند و به درک ما از کنشهای انسانی یاری میرسانند. این جهان نمادین، خود را از خلال زبان پختوپز در زندگی روزمره بازنمایی میکند. زبان مازندرانی پیوند نمادین میان خوراک و موقعیتهای اجتماعی ـ عاطفی را بهخوبی بازنمایی میکند. برای نمونه، ضربالمثلهای خوراکی، تصویری فشرده از زندگی اجتماعی، سیاسی، حکومتی و اقتصادی دورههای گذشته و امروز را به نمایش میگذارند. مضامینی مانند توجه به مهمان، توجه به دیگری، بیگانههراسی، تلطیف موقعیتهای اجتماعی، تقدسبخشی به خوراکیها و توجه به بهداشت در ضربالمثلهای مازندرانی برجسته شده است. مؤلف با استفاده از روش مردمنگاری، با بهرهگیری از مشاهدۀ مستقیم و مشاهدۀ حینمشارکت و همچنین مصاحبههای عمیق با ساکنان محلی مازندران (مناطق مختلفی از شهرستانهای قائمشهر، رامسر، آمل، بابل، ساری، سوادکوه، بهشهر، تنکابن، نور و همچنین روستای یوش) به مدت دو سال دادههایی را حول محور خوراک در فرهنگ مازندران گردآوری کرده است.