جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای مودیس
مریم کریمیان، امید بیرقدار کشکولی، رضا مدرس، سعید پورمنافی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف این مطالعه، استفاده از الگوریتم DINEOF برای پر کردن نقاط فاقد داده در تصاویر ماهوارهای غلظت کلروفیل a در آبهای سطحی خلیج فارس و دریای عمان میباشد. در این مطالعه از دادههای سطح ۳ (وضوح مکانی ۴ کیلومتر) غلظت کلروفیل a حاصل از سنجنده مودیس در بازه زمانی ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ در خلیج فارس و دریای عمان (استخراج شده از سایت ناسا) استفاده شد. برخی از تصاویر در بعضی از ماههای سال دارای نقاط فاقد محصول بودند. تصاویر دارای محصولات مفقوده (گپ یا شکاف) غلظت کلروفیل a در خلیج فارس و دریای عمان با استفاده از بسته نرم افزاری rtsa.gapfill و الگوریتم DINEOF در نرم افزار R بازسازی شدند. در نهایت برای ارزیابی صحتسنجی الگوریتم DINEOF، پارامترهایی نظیر RMSE، MSE، MAD و SNR محاسبه شده است. نقشههای اصلی (دارای شکاف) غلظت کلروفیل a نشان دادند که بیشترین میزان محصولات مفقوده در ماه جولای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۵ وجود دارد. با ارزیابی صحت بازسازی مشخص شد بازسازی دادههای مفقوده به خوبی توسط الگوریتم صورت گرفته است (به عنوان مثال در ماه جولای ۲۰۱۴ پارمترهای محاسبه شده بدین شرح میباشند: ۸۳/۰R۲=، ۳۴/۰RSME=، ۱۴/۰ MAD=و ۱۰/۰MSE=). بررسی نتایج نشان داد که اجرای الگوریتم DINEOF در نرم افزار R برای بازسازی محصولات مفقوده موجود در تصاویر غلظت کلروفیل a روشی کارآمد، سریع و موفقیتآمیز است. محصولات کلروفیل a حاصل از بازسازی برای کاربردهایی مانند تشخیص شکوفایی جلبکی و همچنین مدیریت مناسب شیلاتی قابل استفاده است. در مقیاس زمانی بلندمدت، مقایسه محصولات مفقوده با بازسازی شده به کنترل کیفیت دادههای ماهوارهای کمک می کند.
مریم کریمیان، امید بیرقدار کشکولی، رضا مدرس، سعید پورمنافی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
کلروفیلa رنگدانه اصلی فیتوپلانکتونی است که به عنوان یک شاخص زیستتوده فیتوپلانکتونی و منعکسکننده تولید اولیه در محیط دریایی است. روند تغییرات در مجموعه دادههای سریزمانی در طول دوره مطالعه میتواند الگوهای عمومی تغییرات و همچنین تغییرات احتمالی در آینده را نشان دهد. در این پژوهش از دادههای سطح ۳ (۴ کیلومتر) غلظت کلروفیلa خلیجفارس و دریایعمان برای سالهای ۲۰۱۸- ۲۰۰۳ استفاده گردید. دادهها در محیط ۵.ArcGIS۱۰ به فرمت رستر تبدیل و سپس مقادیر عددی هر پیکسل در نرم افزار R (version ۴,۰.۲) استخراج گردید. دادههای مفقوده در دادههای کلروفیلa مشاهده شد، برای حل این مشکل از الگوریتم DINEOF و از آزمون ناپارامتریک من-کندال و سنساستیمیتور به منظور تحلیل روندهای غلظت کلروفیلa استفاده شد. نتایج نشان داد که حداکثر غلظت کلروفیلa در ماههای سپتامبر (۰۹/۰ تا ۷۵/۱۸ میلیگرم بر متر مکعب) و اکتبر (۲۳/۰ تا ۰۳/۱۸ میلیگرم بر متر مکعب) و حداقل مقدار غلظت کلروفیلa در ماههای می (۲۲/۰ تا ۷۴/۵ میلیگرم بر متر مکعب) و ژوئن (۲۰/۰ تا ۱۲/۵ میلیگرم بر متر مکعب) است. شیب روند غلظت کلروفیلa در ۱۶ سال مورد مطالعه در اکثر مناطق منفی و فاقد معنیداری بود. این تحقیق ارائه یک توصیف کلی از تغییرات غلظت کلروفیلa و شیب تغییرات آن بر اساس مشاهدات ماهوارهای است. با اینحال، تحقیقات بیشتر بر اساس مشاهدات درجا برای دستیابی به کمّیت بهتر مورد نیاز است.
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۱- )
چکیده
آب قابل بارش کلی جو (TPW) پارامتری مهم در اقلیمشناسی و پیشبینی هوا بوده و مستقیما با هرگونه فرآیند اقلیمی ارتباط دارد. سه روش برای تخمین این پارامتر وجود دارد، استفاده از رادیوساوند، استفاده از GPS و استخراج از تصاویر ماهوارهای. در دو روش اول این پارامتر نقطهای محاسبه میشود در حالیکه در روش سوم با یک نگاه لحظهای، این پارامتر در سطحی وسیع قابل محاسبه میباشد. الگوریتمی که در مودیس برای استخراج TPW مورد استفاده قرار میگیرد از نسبت بازتابندگی در یک باند جذبی بخار آب به بازتابندگی در یک باند غیر جذبی بدست میآید. از طرفی نظر به تغییرات شدید بازتابندگی سطحی باند غیر جذبی در پیکسلهای مجاور، TPW محاسبه شده شدیدا از یک پیکسل به پیکسل مجاور آن تغییر میکند در حالیکه اعتقاد براین است که تغییرات افقی TPW نمیتواند شدید باشد. برای حل این مسئله، یک ضریب میرایش (Damping) به بازتابندگی در باند غیر جذبی اضافه گردید. مشاهده شد که این ضریب به نوع پوشش سطحی حساس است. در این پژوهش روشی برای محاسبه مقادیر ضریب میرایش برای پوششهای مختلف ارائه گردید. نتایج TPWی بدست آمده از این روش با مقادیر بدست آمده از GPS همبستگی ۰,۸۱ را نشان میدهد در حالیکه این مقدار برای مدل اصلاح نشده ۰.۶۷ میباشد.
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، یکی از شاخصهای گیاهی است که در زمینه مطالعه پایش تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، کاربردهای فراوانی دارد. باید توجه داشت که این شاخص، نیازمند دادههای زمانی پیوسته و کامل در یک بازه زمانی مورد نظر میباشد. بااینحال در مواردی گردوغبارهای جوی، ذرات معلق در هوا، عدم کارایی سنجنده، گازها بهویژه حضور ابرها، بهطور قابلتوجهی بر انرژی بازتابنده از سطح بهویژه در محدودهی طولموجهای کوتاه و مادونقرمز اثر میگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با دادههای ازدسترفته و یا مقادیر غیرقابلقبول میشود. در این مطالعه، بهمنظور رفع مشکل دادههای جاافتاده و دورافتاده، در سریهای زمانی شاخص NDVI سنجنده MODIS طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵، از الگوریتم تجزیهوتحلیل هارمونیک سریهای زمانی (HANTS) استفاده میشود. این الگوریتم برای اجرای دو کار طراحی شده است: ۱- شناسایی و از بین بردن نقاط دورافتاده و مشاهدات ابری، ۲- پر کردن فاصله باقیمانده بین مشاهدات معتبر توسط درونیابی زمانی. ارزیابی نتایج الگوریتم HANTS نشان میدهد که خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، بین دادههای اصلی و بازسازیشده در سریهای زمانی یکساله و پنجساله، به ترتیب کمتر از ۰۲/۰ و ۰۳/۰ واحد NDVI میباشند. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان میدهد که الگوریتم HANTS، در رفع مشکل دادههای ازدسترفته و دادههای دورافتاده در سریهای زمانی NDVI، میتواند مؤثر واقع شود.
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
پهنه بندی مکانی دمای رویهی زمین نشان داد که دمای رویه در این حوضه میل به خوشهای شدن و لانهگزینی دارد. به طوری که در دوره گرم سال(بهار و تابستان)، گرانیگاه و ثقل افزایشی دمای رویه در بخشهای مرکزی این حوضه که منطبق بر مناطق کمارتفاع و پست حوضه است، انطباق دارد و در دوره سرد سال(پاییز و زمستان)، افت محسوس دما در این بخشها تشدید میشود. مجاورت بخشهای شمالی و غربی این حوضه با گرهگاه کوهستانی شمالغرب از یک سو و همسایگی با کرانههای جنوبی دریای خزر و توپوگرافی البرز از سوی دیگر؛ سبب کاهش دمای رویه در دوره گرم سال و افزایش نسبی دما در دوره سرد سال شده است. همچنین نتایج آزمون روند حاکی از این است که درتمام ماهها، روند افزایشی معنادار در دمای رویه به ویژه در ماههای تابستان(تیر، مرداد، شهریور به ترتیب با ۹۲/۲۲، ۶۷/۱۱ و ۴۷/۱۳ درصد از مساحت حوضه) و در زمستان(دی، بهمن و اسفند به ترتیب با ۳۵/۳۲، ۲۷/۱۰ و ۷۵/۱ درصد از مساحت حوضه) کاملاً مشهود است و ماههای بهار و پاییز دارای روند کاهشی ناچیز در دمای رویه هستند. بیشترین میزان روند افزایشی معنادار مربوط به دیماه و بیشترین روند منفی معنادار، از آنِ مهرماه میباشد. به طورکلی؛ ۵/۸۹ درصد از مساحت حوضه سفیدرود، بدون روند؛ ۲۲/۹ درصد، روند افزایشی و ۲۸/۱ درصد، روند کاهشی معنادار در دمای رویهی زمین را به خود اختصاص دادهاند.