جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای نوکلئوتید
ابراهیم ستوده، امین اوجی فرد، اسماعیل ظریف فرد،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
تاثیر نوکلئوتید جیره در ۵ سطح صفر، ۱۵/۰، ۲۵/۰، ۳۵/۰ و ۵/۰ درصد با ۳ تکرار روی بچه ماهی هامور معمولی (Epinepheluscoioides) با وزن اولیه ۲۹/۰±۷۰/۱۰ گرم بهمدت ۱۰ هفته بررسی شد. نتایج بیانگر بهبود شاخصهای رشد ماهی با افزودن نوکلئوتید به جیره غذایی بود. حداکثر شاخصهای رشد در تیمار ۳۵/۰ درصد با اختلاف معناداری در افزایش وزن بدن، متوسط وزن ثانویه و فاکتور وضعیت نسبت به دیگر سطوح مشاهده شد (۰۵/۰>P). اختلاف معناداری در میزان بقاء مشاهده نشد (۰۵/۰<P). پروفیل اسیدهای چرب عضله در تیمار ۳۵/۰ درصد وضعیت مناسبتری نشان داد، بهطوریکه میزان اسیدهای چرب EPA)[۱]) و مجموع اسیدهای چرب ((EPA+DHA و n-۳ در عضله ماهیان تغذیه شده با این تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P<۰,۰۵). در تیمار ۵/۰ درصد، میزان اسیدهای چرب اشباع [۲](SFA)، اسیدهای چرب[۳](MUFA)، و نسبت n۳/n۶ در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P>۰.۰۵). میزان دو اسید چرب آراشیدونیک (AA)[۴] و (DHA)[۵] در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری نداشت (P>۰.۰۵). آنالیز شیمیایی عضله نیز بیانگر بالاترین میزان پروتئین در تیمار ۱۵/۰ درصد و بالاترین میزان چربی عضله در تیمارهای ۱۵/۰ و ۲۵/۰ درصد بود و این اختلاف نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (P<۰,۰۵). نتایج مطالعه نشان داد نوکلئوتید جیره دارای اثرات مثبتی بر عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی بدن و پروفیل اسیدهای چرب بچه ماهی هامور معمولی است و سطح ۳۵/۰درصد از عملکرد بهتری نسبت به دیگر سطوح برخوردار بود.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: نانوذرات طلا عاملدارشده با DNA بهدلیل دارابودن ویژگیهای منحصربهفرد، پتانسیل بالایی برای حل بسیاری از مشکلات همچون تشخیص و درمان بیماریهای ژنی با استفاده از نانوفناوری فراهم میکنند. بسته به هدف هر آزمایش، برهمکنش خاصی از DNA با نانوذره مدنظر است که با تغییردادن پارامترهای مختلف قابل دستیابی است. هدف این پژوهش بررسی اثر بار سطحی نانوذرات طلا بر فرآیند اتصال زیستی و نوع اتصالات DNA به سطح و افزایش بارگیری توالیهای DNA بر سطح نانوذرات طلا بود.
مواد و روشها: دو نوع نانوذره با قطر حدود ۳۰نانومتر و بار سطحی مثبت و منفی سنتز شد. فرآیند اتصال زیستی نانوذرات با استفاده از سه غلظت مختلف از DNA انجام شد و با استفاده از اسپکتروسکوپی UV-Vis و فلوئورسانس مورد بررسی قرار گرفت. کمیسازی درصد اتصال DNA به سطح هر نانوذره با استفاده از دو روش و با کمک سنجش فلوئورسانس انجام شد.
یافتهها: طیف SPR، اتصال DNA به سطح نانوذرات را تایید کرد و بهخوبی نشاندهنده میزان اتصال DNA به سطح نانوذره و نیز اثر بار سطحی نانوذرات بر فرآیند اتصال زیستی بود. سنجش فلوئورسانس، درصد اتصال زیستی در نانوذرات تثبیتشده با CTAB را بالاتر و غیراختصاصیتر از نانوذرات تثبیتشده با سیترات نشان داد.
نتیجهگیری: بسته به بار سطحی نانوذرات طلا، اتصالات DNA به سطح با برهمکنشها و مقادیر متفاوت از بارگیری رخ میدهد. با توجه به هدف این پژوهش، نانوذرات طلا تثبیتشده با سیترات و استفاده از غلظت بالای DNA، برای رسیدن به این هدف مناسب بودند.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: مقاومت دارویی پلاسمودیوم فالسیپاروم نسبت به کلروکین مشکل اصلی در مناطق مالاریاخیز است. وجود ارتباط بین چندشکلیهای تک نوکلئوتیدی در ژنهای pfcrt و pfmdr۱ پلاسمودیوم فالسیپاروم با مقاومت نسبت به کلروکین شناخته شده است. در این مطالعه پنج چندشکلی تک نوکلئوتیدی در ژن pfmdr۱ و یک چندشکلی تک نوکلئوتیدی در ژن pfcrt با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی شد.
مواد و روشها: بدین منظور ۲۶ نمونه خون از افراد آلوده به پلاسمودیوم فالسیپاروم و مقاوم به کلروکین از بندر چابهار در استان سیستان و بلوچستان جمعآوری شد. این جهشها با استفاده از روش Light CyclerTM و پروبهای دورگهسازی شناسایی شدند.
نتایج: طبق نتایج این مطالعه در کدون ۸۶ ژن pfmdr۱ تعداد ۶ نمونه (۲۳ درصد) از مجموع ۲۶ نمونه مورد مطالعه جهش مشاهده شد. گرچه این جهش در سال اول مطالعه، دیده نشد ولی در سال دوم قابل ملاحظه بود. جهش K۷۶T ژن pfcrt در کدون CVMNT ژن pfcrt در (۳/۴۲ درصد) ۱۱ نمونهها و در کدونهای CVIET در ۷ (۹/۲۶ درصد) نمونهها، SVIET تنها در دو نمونه (۶/۷ درصد) و SVMNT در ۵ نمونه (۲/۱۹ درصد) مشاهده شد.
نتیجهگیری: جهش در طول دو سال مطالعه افزایش یافته است. نتایج مطالعه نشان داد که چندشکلی نوکلئوتیدی مربوط به ژنهای pfcrt و pfmdr۱ در منطقه وجود دارد که این موضوع میتواند بهعنوان نشانگری برای کنترل مالاریا در چابهار مدنظر باشد.
محمد لاریجانی، رویا بختیار، مهرنوش نوروزی، رها فدایی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
این مطالعه به منظور تعیین شناسه (Barcoding)با استفاده از ژن سیتوکروم اکسیداز ماهی کپورمعمولی، بین سه استان گلستان، مازندران و گیلان (به ترتیب در مناطق گمیشان، تجن و کیاشهر) در سال۱۳۹۰ انجام شده است. نتایج حاصل از تعیین توالی۳۰ نمونه باله دمی گونه کپور دریایی سواحل جنوبی خزر نشان داد که تمامی نمونهها از یک گونه بوده و فاصله ژنتیکی آنها حداقل به ۲ درصد نمیرسد. بنابراین همه نمونههای کپور سه استان از یک گونه میباشند و از یک نوع بارکد برخوردار میباشند. در بررسی فاصله نوکلئوتیدی و هاپلوتیپی، منطقه گمیشان به ترتیب، ۷۵۰۰۰/۱۰ ، ۱ و منطقه کیاشهر به ترتیب، ۲۰۰۰/۳ و ۹۳۳۳/۰ بدست آمد. در بررسی تنوع نوکلئوتیدی بین دو منطقه ۰۱۹۷۸/۰ و میانگین اختلاف نوکلئوتیدی ۱۸۷/۱۲ بدست آمد. تنوع هاپلوتیپی در منطقه گمیشان ۰۹۵/۳۸ و در منطقه کیاشهر ۸۰۹/۲۳ درصد محاسبه شد. از مجموع ۱۳ هاپلوتیپ، منطقه گمیشان با ۸هاپلوتیپ (۵۳/۶۱ درصد) و منطقه کیاشهر با ۵ هاپلوتیپ (۴۶/۳۸ درصد) از کمترین مقدار هاپلوتیپ برخوردار بودند. نتایج این بررسی نشان میدهد که بین نمونههای کپور دریایی دو منطقه گمیشان و کیاشهر از نظر تنوع نوکلئوتیدی و هاپلوتیپی اختلاف معنی داری وجود دارد (p<۰,۰۵).