جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای هیستوپاتولوژی
راضیه صالح پور، صابر خدابنده،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
در این تحقیق ترکیبات پروتئینی از مخاط شقایق دریایی Stichodactyla haddoni استخراج و اثراتشان بر بافت آبشش بچه ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. شقایق دریایی از ناحیهی جزر و مدی ساحل شرقی جزیرهی هرمز نمونهبرداری و بعد از فریز شدن به آزمایشگاه منتقل شدند. سپس، بخش مخاطی نمونهها با استفاده از حلال PBS عصارگیری شد و در دوزهای ۵، ۱۰ و ۲۴ میلیگرم پروتئین کل در وزن خشک به سیاهرگ دمی بچه ماهی تزریق و بعد از بی حال شدن ماهی، با روش بافتشناسی کلاسیک تغییرات بافتی آبشش بررسی شد. علائم کشنده از قبیل: آنوریسم، هایپرتروفی سلولهای اپیتلیالی، چماقی شدن و بدفرمی انتهای لاملاها، ادم زیر بافت پوششی، نزدیک شدن لاملاها در ناحیهی بین لاملایی و نکروز در ماهیان هر سه تیمار مشاهده شد. با افزایش دوز میزان آسیب ها بیشتر میشد. بنا بر نتایج بهدست آمده، ترکیبات پروتئین موجود در مخاط شقایق دریایی میتواند با ایجاد ضایعات متعدد در بافت آبشش ماهی بهعنوان یک بافت دفعی، تنظیم یونی و تنفسی منجر به اختلال در عملکرد آن گردیده که خود میتواند یکی از دلایل مرگ ماهیان شکار شده باشد.
نتایج نشان داد که ترکیبات پروتئین موجود در موکوس می تواند با ایجاد ضایعات متعدد در بافت آبشش به عنوان یک بافت دفعی، تنظیم یونی و تنفسی منجر به اختلال در عملکرد آن گردیده که خود می تواند یکی از دلایل مرگ ماهیان شکار شده باشد
فاطمه قانعی، مهران لقمانی، امید کوهکن،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
تجمع نانوذرات در محیط و آب به دلیل کاربرد وسیع آنها در صنایع، کشاورزی، پزشکی و داروسازی نگرانی روزافزونی را درباره محیط زیست و افزایش مواجهه با نانوذرات در اکوسیستم ها و انسان ایجاد کرده است. ﻧﺎﻧﻮذرات اکسیدآهن ﺑﻪ راﺣﺘﯽ وارد ﺟﺮیﺎن ﺧﻮن شده و در بافت های مختلف تجمع یافته و باعث بروز صدماتی در این بافت ها می شوند. لذا در این پژوهش به بررسی تغییرات بافت روده ماهی کفال خاکستری (M. cephalus) و تجمع بافتی در مواجهه خوراکی با نانوذرات اکسید آهن پرداخته شد. تعداد ۱۱۰ قطعه ماهی جوان کفال خاکستری پس از ۲هفته سازگاری در چهار گروه زمانی ۱، ۷، ۱۴ و ۲۸ روزه تیماربندی شدند و یک گروه نیز به عنوان شاهد درنظر گرفته شد. کفال ماهیان دوبار در روز نانوذرات اکسیدآهن را به میزان ۱۵ میلی گرم بر کیلوگرم بصورت متصل به غذا دریافت کردند. نتایج نشان داد اگرچه میزان آهن بافتی تنها در گروه ۲۸روزه افزایش معنادار داشت، اما مصرف نانوذرات اکسیدآهن تقریبا در تمام گروهها باعث افزایش تجمع بافتی آهن در روده می گردد. مطالعه بافتی روده نشان دهنده تغییراتی از قبیل افزایش تعداد و اندازه سلولهای جامی، تخریب ساختار ریز پرزها، خونریزی و درجاتی از نکروز بود که شدت و گستردگی تغییرات ایجاد شده در بافت روده با بیشتر شدن زمان مواجهه افزایش یافت. این مشاهدات نشان داد که مصرف نانوذرات اکسیدآهن بر عملکرد روده تأثیر منفی گذاشته و باعث تجمع آهن و بروز صدمات وابسته به زمان می گردد.
سید مرتضی حسینی، اسمعیل پقه، عباسعلی آقایی مقدم، بهروز قره وی، ملیکا قلیچ پور،
دوره ۱۴، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف از این مطالعه ارزیابی اثر افزودن کنجاله پنبه دانه همراه با مخمر Saccharomyces cerevisiae سویه PTCC۵۰۵۲ –به شکل غنیشده با آهن یا غنی نشده- بر توجیه اقتصادی تولید، خصوصیات بیوشیمیایی خون، فلور میکروبی و وضعیت هیستوپاتولوژیک روده در قزلآلای رنگینکمان جوان بود. ماهیها با وزن حدود ۳۱ گرم در ۱۶ تانک در قالب چهار تیمار و چهار تکرار توزیع شدند. یک جیره شاهد بدون کنجاله پنبه دانه، یک جیره حاوی ۱۵ درصد کنجاله پنبه دانه و دو جیره حاوی ۱۵ درصد کنجاله پنبه دانه به همراه ۱۰۸ × ۱ cfu/g مخمر یا مخمر غنی شده با آهن به مدت ۸ هفته در اختیار ماهیها قرار گرفتند. نتایج نشان داد احتلاف معنیداری در راندمان تولید ماهی، شاخصهای بیوشیمیایی پلاسما و وضعیت هیستوپاتولوژیک روده بین تیمارها وجود نداشت. قیمت تمام شده خوراک به ازای تولید ماهی در تیمارهای حاوی کنجاله پنبه دانه نسبت به تیمار شاهد به طور معنیداری کاهش یافت و پایینترین قیمت مربوط به تیمار بدون مخمر بود. اختلاف معنیداری در فراوانی میکروبی بین تیمار شاهد و کنجاله پنبه دانه مشاهده نشد ولی افزودن مخمر یا مخمر غنی شده به جیره باعث افزایش تراکم جنس Saccharomyces، کاهش تراکم جنس Aeromonas و Vibrio و کاهش تراکم گونه Yersinia ruckeri در روده ماهی شد. نتایج این تحقیق نشان میدهند که افزودن ۱۵ درصد کنجاله پنبه دانه به جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان میتواند توجیه اقتصادی تولید ماهی را افزایش دهد و افزودن مخمر به این جیره باعث بهبود فلور میکروبی روده ماهی میشود.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
سرطان یکی از شایعترین علل مرگ و میر در جهان است. سرطان پستان فراوان ترین سرطان در بین زنان است و سالیانه باعث میزان بالایی از مرگ و میر می شود. معتبرترین و مطمئن ترین روش برای مدیریت موفق سرطان، تشخیص دقیق و زود هنگام است. در مقابل، عدم تشخیص به موقع منجر به گسترش سرطان در بدن می شود، در نتیجه درمان و کنترل آن را دشوار می نماید. روش استاندارد طلایی برای تشخیص سرطان پستان، بیوپسی است. به طور معمول از روش های دستی و بصری برای تشخیص سرطان استفاده می شود و پاتولوژیست اسلاید های هیستوپاتولوژی را زیر میکروسکوپ بررسی می نماید که این نوع تشخیص به زمان زیاد و تخصص بالایی احتیاج دارد و بسیار مستعد خطاست، به همین دلیل استفاده از سیستم تشخیص رایانه ای(CAD) برای کمک به پزشکان در جهت بهبود کارایی تفسیر تصاویر پزشکی ضروری است. در این مطالعه ما از مدل های یادگیری عمیق، خصوصا شبکه های عصبی کانولوشنی (CNNs) برای تشخیص سرطانی بودن یا نبودن تصاویر هیستوپاتولوژیک استفاده می کنیم. میزان AUC، صحت و امتیاز F۱ به دست آمده با استفاده از شبکه ی عصبی عمیق از پیش آموزش داده شده Incetion-V۳ به ترتیب برابر ۳۶/۹۸ % ، ۲۸/۹۵ % و ۲۵/۹۷ % است و همین پارامترها برای شبکه ی عصبی عمیق از پیش آموزش داده شده ی ResNet-۱۸ برابر با ۹۰/۹۷ % ، ۴۶/۹۷ % و ۲۲/۹۸ % می باشد. مدل ارائه شده قادر است برای مورفولوژی های متفاوت بافت پستان، پاسخ قابل توجهی ارائه دهد.