۱۲ نتیجه برای پلیساکارید
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
گنودرما لوسیدوم یکی از شناخته شدهترین قارچهای دارویی جهان است. این قارچ حاوی مقادیر قابل توجهی از متابولیتهای ثانویه و پلیساکاریدهای خارج و داخل سلولی میباشد که هریک از آنها مصرف دارویی و پزشکی بخصوصی دارند. کمپلکس کیتین گلوکان (CGC) از پلیساکاریدهای مهم این قارچ محسوب می شود. از بین ده محیط کشت متفاوت که مورد آزمایش قرار گرفت، محیط کشت دارای مقدار ۲۴ گرم در لیتر PDB و ۱ گرم در لیتر پپتون با میزان وزن خشک سلولی برابر ۶/۱۱ گرم در لیتر، مقدار CGC تولیدی برابر ۲/۳ گرم در لیتر و ۶/۲۷ درصد CGC در وزن خشک سلولی، بهعنوان محیط کشت مناسب انتخاب شد. برای مشخصه یابی CGC تولید شده آنالیز FTIR و بررسی خاصیت ضدباکتریایی انجام شد. پروفایل زمانی رشد و تولید CGC به مدت ۲۰ روز به دست آمد و با استفاده از مدل رشد لجستیک و لودکینگ- پایرت، ضریب ویژه رشد قارچ گنودرما لوسیدوم (mµ) و نرخ بهرهوری حجمی تولید محصول به ترتیب ۱- day۵۲۷۴/ و۰ g CGC L -۱ day-۱ ۸۵/۲ محاسبه شد. نتایج نشان داد که انطباق خوبی بین دادهای تجربی رشد سلولی با مدل لجستیک (۹۶۷۹/۰ R۲ =) و داده های تجربی تولید CGC با مدل لودکینگ-پایرت (۹۹۰۱/۰ R۲ =) وجود دارد. مدل سینتیکی ارائه شده میتواند راهنمایی موثر برای کنترل فرآیند تخمیر در تولید صنعتی پلیمر ارزشمند CGC باشد.
مهدی سلطانی، شلاله موسوی، شفیق شفیعی، محمد طاهری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
ویژگیهای مولکولی باکتریYersinia ruckeri شامل پروتئین سلول کامل، پروتئینهای غشای خارجی و لیپوپلیساکاریدی تعداد ۳۴ ایزوله باکتری از مزارع قزلآلای استانهای تهران، مازندران و زنجان با روش SDS-PAGEانجام شد. الگوی باندها برای پروتئین کل، پروتئین غشای خارجی و لیپوپلیساکارید تمامی جدایهها مشابه بود، بهطوری که وزن مولکولی پروتئین کل برای تمام جدایهها اغلب کمتر از ۱۰۰ کیلو دالتون و تراکم باندها در دامنه وزنی ۱۰۰- ۲۸ کیلو دالتون بود. بعلاوه، الگوی پروتئینهای اصلی غشای خارجی تمام جدایهها شامل دو باند با فاصله ۳۵-۲۸ کیلو دالتون و یک باند با فاصله ۱۷–۱۰ کیلودالتون بود ونیز باندهای فرعی با ۷۵-۴۸ و ۲۸-۱۷ کیلو دالتون بود. همچنین الگوی لیپوپلیساکاریدی برای همه جدایه ها از وزن مولکولی کمتر از ۱۳۰ کیلو دالتون با بیشترین تراکم باندی در دامنه ۱۰۰–۲۸ کیلو دالتون قرار داشت. بر اساس این مطالعه، جدایههای ایرانی از کمترین تنوع هتروژنیسیتی برخوردارند که زمینه را برای ساخت واکسن تک ظرفیتی مورد نیاز فراهم میآورد.
مهدی طبرسا، فاطمه رحیمی، مسعود رضائی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
تأثیر شرایط مختلف دما (۳۰ تا ۹۰ درجه سانتیگراد)، زمان (۱۰ تا ۷۰ دقیقه) وpH (۴ تا ۹) بر روی بازده استخراج پلیساکاریدهای جلبک E. intestinalis مطالعه شد. نتایج نشان داد که دمای استخراج بیشترین تأثیر را در افزایش میزان پلیساکاریدهای بهدست آمده بر عهده داشت. بیشترین بازده استخراج پلیساکارید در دمای ۹۰ درجه سانتیگراد، زمان ۳۰ دقیقه و pH ۸ بود. بنابراین، فعالیت ضداکسیدانی پلیساکاریدهای شرایط دمایی ۳۰، ۷۰ و ۹۰ درجه سانتیگراد، زمانی ۱۰، ۳۰ و ۵۰ دقیقه و pH ۴، ۷ و ۸ که واجد اختلاف معنادار در بازده بودند، ارزیابی شد. برای ارزیابی فعالیت ضداکسیدانی پلیساکاریدها، قدرت جذب رادیکال آزاد DPPH، قدرت کاهندگی آهن و ظرفیت آنتیاکسیدانی کل سنجیده شد. بیشترین فعالیت مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH در دمای ۳۰ درجه سانتیگراد (۹۰/۷۳ درصد)، زمان ۳۰ دقیقه (۰۸/۹۵ درصد) وpH ۷ (۶۱/۷۵ درصد) مشاهده شد. بیشترین قدرت کاهندگی آهن در دمای۷۰ درجه سانتیگراد (۹۹/۸۹ درصد)، زمان ۵۰ دقیقه (۰۵/۹۹ درصد) و pH ۸ (۴۹/۹۷ درصد) بهدست آمد. فعالیت ضداکسیدانی کل در دمای۷۰ درجه سانتیگراد (۹۷/۴۹)، زمان ۱۰ دقیقه (۳۲/۶۲) و ۷ pH (۱۱/۵۹ میلیگرم آسکوربیکاسید/گرم جلبک خشک) در بیشترین میزان خود بود. بهطورکلی، یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که پلیساکاریدهای جلبک سبز E. intestinalis واجد پتانسیل ضداکسیدانی بوده و استفاده از دمای بالا، زمان طولانی و pH اسیدی یا قلیایی در فرایند استخراج، میتواند سبب کاهش پتانسیل ضداکسیدانی شود.
دوره ۱۳، شماره ۵۸ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده یکی از مهمترین ارکان در تولید ماست، انتخاب آغازگر مناسب است، از این رو شناسایی، حفظ و کاربرد آغازگرهای بومی در صنعت دارای اهمیت بسیاری میباشد. در این پژوهش به بررسی ویژگیهای تکنولوژیکی و ارگانولپتیکی ماستهای تولید شده توسط آغازگرهای جدا شده از ماستهای بومی ایران پرداخته شده است. یازده نمونه ماست با انتخاب ۵ جدایه لاکتوباسیلوس دلبروکی زیرگونه بولگاریکوس و دو جدایه استرپتوکوکوس ترموفیلوس تولید شد. بررسی ویژگیهای تکنولوژیکی نشان داد که تفاوت قابل ملاحظهای در قدرت تولید اسید جدایههای تولید کننده اگزوپلیساکارید (EPS) و جدایههایی که تولید کننده اگزوپلیساکارید نبودند (NEPS) وجود نداشته است. همچنین جدایههای با فعالیت پروتئولیتیکی بالا (جدایههای استفاده شده در نمونههای H و I که فعالیت پروتئولیتیکی طی ۲۸ روز نگهداری به ۱ واحد میرسد) توانایی تولید اسید کمتری داشته اند و زنده مانی این جدایهها طی دوره نگهداری نیز بیشتر از جدایههای دیگر بوده است. نمونههای حاوی آغازگر تولید کننده اگزوپلیساکارید، خصوصیات بافتی (قوام، آب اندازی و ظرفیت نگهداری آب) بهتری نسبت به نمونههای تولید شده توسط آغازگرهای NEPS نشان دادند. البته در نمونههای Hو I به دلیل فعالیت پروتئولیتیکی بالا و نوع اگزوپلیساکارید تولید شده خصوصیات بافتی مطلوبیت کمتری داشتند. آب اندازی نمونهها طی زمان نگهداری کاهش و ظرفیت نگهداری آب افزایش یافت. ولی روند سینرزیس و ظرفیت نگهداری آب در نمونههای تولید شده با استفاده از آغازگرهای با فعالیت پروتئولیتیکی بالا مانند نمونههای E، H و I تا روز ۲۱ مشابه نمونههای دیگر بوده است و در هفته چهارم روند تغییرات عوض شده و میزان سینرزیس افزایش و ظرفیت نگهداری کاهش یافته است.
دوره ۱۴، شماره ۶۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
پلیساکاریدها بهعنوان مولکولهای بزرگ زیستی نقش مهمی در رژیم غذایی جهت مهار رادیکالهای آزاد برای پیشگیری از آسیبهای اکسیداتیو ایفا میکنند. در این پژوهش، تاثیرات قدرت (۲۰۰ -۱۵۰ -۱۰۰ -۵۰ وات) و دوره کاری (۱۰۰ -۵۰ درصد) امواج فراصوت در فرکانس ۲۴ کیلوهرتز بر راندمان استخراج پلیساکاریدها از غلاف نخود فرنگی به عنوان یکی از ضایعات کارخانجات فراوری مواد غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. استخراج پلیساکاریدها تحت شرایط ثابت شامل درجه حرارت ۶۰ درجه سلسیوس، زمان استخراج ۵۰ دقیقه، نسبت آب به ماده خام ۳۰ میلیلیتر بر گرم انجام شد. بالاترین راندمان استخراج (%۰۱/۰±۱۴/۷) در قدرت ۱۵۰ وات و دوره کاری ۱۰۰ درصد مشاهده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که با استفاده از فراصوت در مقایسه با روش سنتی استخراج میتوان به بازده بالاتری از استخراج دست یافت. خصوصیات شیمیایی پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی در شرایط بهینه نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در طیف تبدیل فوریه مادون قرمز باندهای شاخص پلیساکاریدها مشاهده گردید. فعالیت ضد اکسایشی پلیساکاریدها در شرایط بهینه طبق آزمونهایدیفنیل- پیکریل- هیدرازیل (DPPH)، قدرت احیاکنندگی (RP) وقدرت احیاکنندگی آهن (FRAP) تعیین گردید. در نهایت، از پلیساکاریدهای جدا شده از غلاف نخود فرنگی که یک منبع طبیعی و ارزان قیمت برای استخراج فراوردههای با ارزش افزوده بالا محسوب میشود میتوان به عنوان یک عامل ضد اکسایش طبیعی نوین در جهت تولید مواد غذایی فراسودمند استفاده نمود.
دوره ۱۴، شماره ۶۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
گیاه سریش با نام علمی Eremurus، متعلق به خانواده لاله است. سریش ایرانی از مهمترین گونههای جنس سریش است که در آسیای مرکزی شامل ایران، غرب پاکستان، افغانستان، عراق، ترکیه، فلسطین، لبنان، سوریه و قفقاز به خوبی رشد میکند. در این پژوهش پلیساکارید خام محلول در آب از ریشه گیاه سریش ایرانی، توسط استخراج با آب گرم C° ۷۰، ترسیب با اتانول و پروتئین زدایی جدا شد. خالصسازی پلیساکارید خام با استفاده از ستونهای کروماتوگرافی دیاتیلآمینواتیل-سلولز و سفادکس جی-۱۰۰ انجام گرفت و جزء غالب (پلیساکارید خالص) جمع آوری و به روش انجمادی خشک شد. راندمان تولید پلیساکارید خالص از ریشه گیاه سریش ایرانی ۵/۴% بود. وزن مولکولی، میزان قند کل و درجه چرخش نوری پلیساکارید خالص به ترتیب ۲/۷۱ کیلودالتون، ۴/۹۶% و °۷/۳۲- محاسبه شد. نتایج حاصل از آنالیز واحدهای مونوساکاریدی سازنده نشان داد که پلیساکارید خالص از واحدهای مونومری گلوکز و مانوز با نسبتهای مولی ۱ به ۹۸/۱ تشکیل شده است. ساختار پلیساکارید خالص توسط ترکیبی از آزمونهای آنالیز شیمیایی و دستگاهی مانند متیلاسیون، کروماتوگرافی گازی-طیف سنج جرمی، اکسیداسیون پریودات و تجزیه اسمیت، هیدرولیز ناقص اسیدی، طیف سنج مادون قرمز و رزونانس مغناطیس هسته اتمهای کربن و پروتون صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد که اسکلت اصلی پلیساکارید خالص حاصل از ریشههای سریش ایرانی از واحدهای مانوز و گلوکز با اتصال (۴→۱)β تشکیل شده است که در برخی از نقاط زنجیره اصلی از محل کربن شماره ۶ مانوز دارای انشعاب است و انشعابات توسط واحدهای مانوز به انتها میرسد.
دوره ۱۴، شماره ۷۲ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
هدف این پژوهش بهدلیل نقش پلیساکاریدها بهعنوان مولکولهای بزرگ زیستی در مهار رادیکالهای آزاد، بررسی خصوصیات شیمیایی، ویژگیهای عملکردی و ضد رادیکالی پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی بهعنوان یکی از ضایعات فراوان و ارزان قیمت کارخانجات فراوری مواد غذایی است. پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی طی فرایندهای چربی زدایی، حذف ترکیبات با وزن مولکولی کم، استخراج آبی، پروتئین زدایی، رسوب با اتانول و شستشو با اتانول و استون خالص استخراج شدند. آنالیز ساختاری به روش طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز انجام شد که در طیف تبدیل فوریه مادون قرمز باندهای شاخص پلیساکاریدها مشاهده گردید. ترکیب مونوساکاریدی شامل گلوکز، گالاکتوز، رامنوز، مانوز، گزیلوز و آرابینوز بود. خصوصیات عملکردی نظیر ظرفیت نگهداری آب و ظرفیت جذب روغن به ترتیب معادل ۱۲/۰±۲۵/۲ و ۹۸/۰±۹۵/۳ اندازه گیری شد. ظرفیت امولسیون کنندگی و پایدار کنندگی امولسیون پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی در غلظت ۶ درصد وزنی- حجمی بیش از ۷۵ درصد بود. فعالیت ضد رادیکالی پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی بر اساس آزمونهای ۱،۱ دی فنیل- ۲ -پیکریل هیدرازیل DPPH)) و هیدروژن پراکسید ((H۲O۲ چشمگیر بود. بهطور کلی غلاف نخود فرنگی را میتوان بهعنوان یک منبع طبیعی و ارزان قیمت برای استخراج فراوردههای با ارزش افزوده بالا نظیر پلیساکاریدها معرفی نمود که علاوه بر استفادههای تکنولوژیکی از آن میتوان بهعنوان یک عامل ضد رادیکال طبیعی نوین در جهت تولید مواد غذایی فراسودمند استفاده نمود.
دوره ۱۵، شماره ۷۴ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده در این پژوهش، پایداری سامانههای امولسیونی روغن در آب تهیه شده با غلظتهای مختلف از پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی (۵/۰-۵/۴ درصد وزنی/ وزنی) در دمای ۲۵ درجه سلسیوس طی ۳۰ روز در مقایسه با صمغ عربی بررسی گردید. بدین منظور ویژگیهای امولسیون نظیر قطر ذرات، عدد اسپان، اندیس خامهای شدن خصوصیات رفتار جریانی و ریزساختار آن مورد مطالعه قرار گرفت. با افزایش غلظت پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی و صمغ عربی از ۵/۰ به ۵/۴ درصد قطر ذرات به ترتیب از ۲/۲۸۹۹ به ۴/۱۴۳۲ نانومتر و از ۵/۳۴۱۵ به ۶/۱۳۸۵ نانومتر کاهش یافت. این نتایج بیانگر توانایی پوششدهی مناسب قطرات فاز پراکنده توسط پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی در مقایسه با صمغ عربی میباشد. در طول مدت نگهداری اندازه قطر ذرات برای پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی از ۵/۱۳۸۴ به ۱/۲۹۳۳ نانومتر و صمغ عربی از ۳/۱۶۳۷ به ۲/۲۶۹۹ نانومتر افزایش یافت. با افزایش غلظت صمغ عربی و پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی اندیس خامهای شدن به ترتیب از ۴۲/۶۴ به ۶۷/۴ درصد و از ۰۹/۴۸ به ۸۱/۱۰ درصد کاهش یافت. از طرفی با افزایش مدت زمان نگهداری میزان اندیس خامهای شدن افزایش یافت. بررسی ویژگیهای رفتار جریانی نشانگر رفتار غیرنیوتنی و رقیق شونده با برش سامانههای امولسیونی حاوی صمغ عربی و پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی میباشد. با افزایش غلظت پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی و صمغ عربی گرانروی ظاهری امولسیونهای تازه به ترتیب از ۴۵/۲۸ به ۴۴/۴۰ میلی پاسکال ثانیه و از ۳۵/۲۷ به ۷۰/۵۳ میلی پاسکال ثانیه افزایش یافت. کاهش گرانروی ظاهری امولسیونها با افزایش زمان نگهداری مشاهده گردید. در نهایت، نتایج بهدست آمده بیانگر توانایی نسبتا خوب پلیساکاریدهای غلاف نخود فرنگی در مقایسه با صمغ عربی در افزایش پایداری امولسیون روغن در آب از طریق افزایش گرانروی فاز پیوسته سامانه امولسیونی میباشد.
دوره ۱۵، شماره ۷۹ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
محصولات لبنی میتوانند منبع غنی از انواع باکتریهای اسید لاکتیکی با خواص کاربردی فراوان باشند که یکی از این ویژگیها تولید اگزوپلیساکارید است. اگزوپلیساکاریدها پلیمرهایی با وزن مولکولی بالا هستند که از واحدهای قندی تشکیل شدهاند و توسط میکروارگانیسمها به محیط اطراف ترشح میشوند. اگزوپلیساکاریدهای تولیدی قادر هستند به عنوان ماده افزودنی دارای اثرات سلامت بخشی و ویژگی بافت دهندگی مورد استفاده قرار گیرند. در این تحقیق باکتریهای اسید لاکتیکی تولیدکننده اگزوپلیساکارید (کلنیهای موکوئیدی و طنابی شکل) از شیر و ماست گوسفندی تهیه شده از روستای تابعه ارومیه جداسازی و شناسایی شدند. برای این منظور، باکتریهای اسید لاکتیک پس از کشت بر روی محیطهای MRS جامد و M۱۷ جامد و جداسازی بر اساس توانایی تولید اگزوپلی ساکارید جهت بررسی تنوع گونهها ابتدا توسط روشهای فنوتیپی (رنگ آمیزی گرم، تستهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی) و سپس با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) شناسایی شدند. ۷ گونه باکتریهای اسید لاکتیک جداسازی شده گرم مثبت، کاتالاز منفی بوده و قادر به تولید بیشترین میزان اگزوپلیساکارید بودند. مقادیر تولید اگزوپلیساکارید باند شده و آزاد که با روش فنل- اسید سولفوریک اندازه گیری شد، به ترتیب ۲/۰± ۲۸/۴۰ تا ۴۷/۰± ۲۶/۶۵ و ۲/۳± ۶۸/۱۰۵ تا ۲/۰± ۳۵/۱۳۶ میلی گرم بر لیتر بود. ماستهای گوسفندی که در استان آذربایجان غربی به صورت سنتی تولید میشوند، حاوی سویههایی با ویژگی تولیدکنندگی اگزوپلیساکارید هستند که میتوانند پتانسیل کاربردی در صنعت لبنیات داشته باشند.
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف: ایران یکی از کانونهای بومی وبا بوده و تشخیص سریع بهویژه در مواقع طغیان بیماری، اهمیت حیاتی دارد. استفاده از آنتیبادی علیه اجزای لیپو پلیساکارید یکی از روشهای مهم تشخیص باکتری است. هدف این مطالعه، استخراج و تخلیص لیپو پلیساکارید ویبریو کلرا و ارزیابی آنتیبادی پلیکلونال تولید شده علیه آن به منظور تشخیص وبا است.
مواد و روشها: ویبریو کلرا تهیه و در محیط عصاره تریپتون کشت داده شد. لیپو پلیساکارید به روش فنل داغ-آب، استخراج، تخلیص و دیالیز شد و میزان پروتئین، قند، خلوص، و فعالیت زیستی آن اندازهگیری شد. برای تولید آنتیبادی، ابتدا باکتری کشته شده همراه با ادجوانت کامل به خرگوش تزریق شد و سپس طی سه نوبت، لیپو پلیساکارید همراه با ادجوانت ناقص فروند تزریق شد. پس از تزریق آخرین یادآور، خونگیری به عمل آمد و میزان آنتیبادی علیه پیکر سروتیپهای اینابا، اگاوا باکتری، علیه لیپو پلیساکارید سروتیپهای اینابا و اگاوا و علیه چندین باکتری مشابه دیگر با روش الایزا تعیین شد.
نتایج: میزان پروتئین در لیپو پلیساکارید تخلیص شده در حد صفر، قند آن ۵/۰ میلیگرم/ میلیلیتر، تیتر فعالیت آن ۱۰۲۴ و دارای سه باند ۲/۵، ۴ و ۱۴/۵ کیلودالتونی بود. آنتیبادیهای تهیه شده در خرگوش، قادر به شناسایی باکتری سروتیپ اگاوا و اینابا و همچنین لیپو پلیساکارید خالص بود. آنتیسرم علیه سروتیپ اگاوا و اینابا قادر به واکنش متقاطع علیه یکدیگر بودند اما با سایر گونههای ویبریو و نیز سایر باکتریها واکنش نشان ندادند. تیتر آنتیبادی علیه لیپو پلیساکارید برای سروتیپ اگاوا ۱:۳۲۰۰۰ و برای سروتیپ اینابا ۱:۱۶۰۰۰ بود.
نتیجهگیری: با توجه به هزینه کم تولید و حساسیت بالا و نظر به اهمیت و لزوم تشخیص بیماری وبا در کشور، میتوان از آنتیسرم تولید شده در این مطالعه بهعنوان ابزار تشخیص اولیه در تشخیص وبا و افتراق سویههای ۰۱ از غیر ۰۱ در غالب آزمونهای ایمنولوژی استفاده نمود.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۳ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
امروزه پلیساکاریدها جهت بهبود ویژگیهای تغذیهای و فیزیکوشیمیایی محصول به فرآوردههای لبنی اضافه میشوند. به دلیل ارتباط میان دیابت با استرس اکسیداتیو، شناسایی ترکیبات طبیعی مانند پلیساکاریدها با خاصیت ضد دیابتی و آنتیاکسیدانی اهمیت یافته است. لذا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر پکتین بر فعالیت ضد دیابتی و آنتیاکسیدانی شیرهای تخمیر شده توسط باکتریهای اسید لاکتیک (LAB) جدا شده از فرآوردههای لبنی سنتی ایران انجام شد. پس از تخمیر شیر توسط سویههای لاکتوباسیلوس هلوتیکوس و لاکتوباسیلوس پاراکازئی، پکتین (%۱) به نمونهها اضافه شد و فعالیت ضد دیابتی با مهار آنزیم آلفا آمیلاز و آلفا گلوکوزیداز بررسی گردید. فعالیت آنتی اکسیدانی با مهار رادیکالهای ۲ و۲-دی فنیل۱-پیکریل هیدازیل((DPPH، ۱و۲-آزینوبیس-۴-بنزوتیازولین-۶-سولفونیک اسید (ABTS) و هیدروکسیل اندازهگیری شد. نمونهها شامل محلول پکتین (۵/۳-۵/۰ میلیگرم/میلیلیتر و۱۰-۵/۰ میلیگرم/میلیلیتر به ترتیب برای ارزیابی فعالیت ضد دیابتی و آنتی اکسیدانی)، سرم شیر تخمیری و غیرتخمیری با پکتین (۱%) و بدون پکتین بودند. نتایج بیانگر نقش پکتین در مهار آنزیم آلفا گلوکوزیداز (۳۸/۲= IC۵۰ میلیگرم/ میلیلیتر) و فعالیت مهارکنندگی رادیکالهای DPPH (۵۷/۴۴%)، ABTS (۰۷/۲۸%) و هیدروکسیل (۸۵/۳۸%) در غلظت ۱۰ میلیگرم در میلیلیتر بود (۰۵/۰P<). با افزودن پکتین به نمونه سرم شیر غیرتخمیری خاصیت آنتی اکسیدانی افزایش یافت و بیشترین میزان افزایش مربوط به فعالیت مهار رادیکالهای آزاد DPPH (%۳۵) بود. همچنین افزودن پکتین به سرم شیر تخمیر شده توسط سویه لاکتوباسیلوس هلوتیکوس باعث افزایش معنیدار مهار فعالیت آنزیم آلفا گلوکوزیداز (۲۹%)، مهار رادیکالهای آزاد DPPH (۲۶/%۴۱)، ABTS (۵/%۲) و هیدروکسیل (۶۴/%۷) شد (۰۵/۰P<). نتایج نشان دادند پکتین دارای پتانسیل کاربرد در فرمولاسیون محصولات غذایی فراسودمند به دلیل توانایی بهبود خاصیت آنتی اکسیدانی و ضد دیابتی محصولات شیر تخمیری میباشد.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۶ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
باکتری اشرشیا کلی انتروتوکسیژنیک با اتصال به مخاط روده و تولید انتروتوکسینهای حساس به حرارت، متداولترین عامل بیماری باکتریایی ایجاد کننده اسهال است. مطالعه حاضر با هدف روشن کردن برهمکنش دو نوع اگزوپلیساکارید دکستران با وزنهای مولکولی مختلف ((۹-۱۱ kDa) و (۶۰-۷۶ kDa)) تولید شده از باکتری پروبیوتیک Leuconostoc mesenteroidesبا توکسین حساس به حرارت (زیرواحد B-پنتامر) (LTB) با استفاده از رزونانس پلاسمون سطحی انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده از سینتیک برهمکنش حاصله در دمای K ۲۹۸، هر دو نوع دکستران با وزن مولکولی پایین و بالا، به ترتیب دارای میل ترکیبی بالایی (KA) ( M-۱ ۱۰۶ × ۰۷/۱ و M-۱ ۱۰۶ × ۹۵/۰) نسبت به توکسین LTB در شرایط برون تنی داشتند. از نقطه نظر ترمودینامیکی مقادیر به دست آمده از معادله وانت هوف، انرژی آزاد گیبس منفی (ΔG<۰)، آنتالپی و آنتروپی نیز هر دو مثبت (ΔH>۰ و ΔS >۰) ارزیابی شدند که به ترتیب نشاندهندهی فرآیند اتصال از نوع خود به خودی، گرماگیر و مبتنی بر بینظمی بود. با توجه به این یافتهها، فعل و انفعالات آبگریز به همراه پیوندهای هیدروژنی به نظر میرسد که نقش مهمی در برهمکنش هر دو نوع دکستران با توکسین LTB میتوانند ایفا کنند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که اگزوپلیساکارید دکستران میتوانند با توکسین LTB تعامل داشته و تا حدودی خاصیت ضد توکسینی از خود نشان بدهند. به طور کلی، این نتایج میتواند بینش بیشتری برای شروع تحقیقات گسترده روی اگزوپلیساکاریدهای با منشا باکتریهای اسید لاکتیک در برهمکنش با توکسینهای باکتریهای پاتوژن مواد غذایی ارائه دهد.