جستجو در مقالات منتشر شده


۲۷ نتیجه برای کبد


دوره ۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی ارتباط سبک رهبری مربیان با نیازهای روانی پایه در بازیکنان لیگ برتر کبدی مردان بود. این تحقیق از نوع زمینه‌یابی و به روش میدانی انجام شد. تمام بازیکنان لیگ برتر کبدی مردان (۱۴۴نفر) در سال ‏۱۳۸۹ جامعۀ آماری این پژوهش را تشکیل داده‏اند. ابزار اندازه‌گیری شامل پرسش‌نامۀ سبک رهبری مربیان و نیاز‏های روانی پایه بود. به‌منظور سازمان دادن، خلاصه کردن و طبقه‌بندی نمرات خام از آمار توصیفی استفاده شد و برای پیش‌بینی سهم و نقش متغیر مستقل بر متغیر وابسته از رگرسیون چند‏متغیره و در راستای تحلیل‌های تکمیلی از حیطۀ معادلات‏ ساختاری (SEM) برای مدل‌سازی از تحلیل عامل و تحلیل مسیر با تأکید بر نرم‌افزار لیزرل استفاده شد. یافته‏های تحقیق نشان داد که سبک رهبری مربیان به‌طور مستقیم بر نیاز‏های روانی پایۀ بازیکنان مؤثر است. بنابراین به مربیان تیم‏های ورزشی پیشنهاد می‏شود سعی ‏کنند از طریق ایجاد ارتباط بین‌فردی مثبت با ورزشکاران، تشویق ورزشکاران در نتیجۀ عملکرد مطلوب و مشارکت دادن آن‏ها در تصمیم‏گیری‏ها شرایط ارضای نیاز‏های روانی پایه را در ورزشکارانشان فراهم آورند. 

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده

عفونت های ناشی از کمپیلوباکتر ژژونی به عنوان یکی از مهمترین بیماری های منتقله از غذا در بسیاری از کشورهای جهان می باشد که باعث ایجاد اسهال در اکثر کشورها می شود. در این بررسی ۴۰۰ نمونه کد طیور از تابستان ۱۳۸۰ لغایت بهار ۱۳۸۱ از فروشگاه های عرضه کننده گوشت طیور در سطح شهرکرد و کشتارگاه صنعتی طیور شهرکرد نمونه برداری شد. نمونه ها در محیط های کشت غنی کننده و اختصاصی کشت داده شدند. از مجموع ۴۰۰ نمونه کبد گرفته شده، ۶۴,۷۵ درصد از کبدها آلوده به کمپیلوباکتر ژژونی تشخیص داده شد که از ۲۰۰ نمونه اخذ شده از فروشگاه های عرضه کننده گوشت طیور، ۶۵ درصد و از ۲۰۰ نمونه اخذ شده از کشتارگاه صنعتی طیور شهرکرد ۶۴.۵ درصد آلوده به کمپیلوباکتر ژژونی بود. همچنین از ۴۰۰ نمونه کبد گرفته شده در طول ۴ فصل سال، در پاییز ۱۳۸۰، با ۸۰ درصد بالاترین میزان آلودگی و در بهار ۱۳۸۱، با ۴۵ درصد کمترین میزان آلودگی به کمپیلوباکتر ژژونی مشاهده شد. از نظر آماری اختلاف معنی داری بین هر کدام از فصول با میزان کل و در بین فصول مختلف مشاهده شد (P<۰.۰۰۱). بر اساس نتایج حاصله می توان گفت که مصرف کبد طیور آلوده به کمپیلوباکتر ژژونی به عنوان یکی از مخاطرات بهداشتی در جوامع انسانی نقش مهمی ایفا می نمایند.
سیده رویا علیایی، عیسی شریف پور، علیرضا ریاحی بختیاری،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

تأثیر‌ ترکیب نفتی پایرن بر اندام‌های آبشش، کلیه و کبد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) با قرار دادن ۳۰ عدد ماهی (۱۰± ۱۴۰ گرم) در غلظت‌های تحت کشنده ۱۰، ۵۰ و ۱۰۰ میکروگرم در لیتر در یک دوره ۳۵ روزه بررسی شد. از بافت‌های آبشش، کلیه و کبد ماهی‌ها نمونه‌برداری و در محلول بوئن تثبیت شدند. سپس نمونه‌ها مطابق روش استاندارد بافت‌شناسی آبگیری، شفاف‌سازی و پارافینه شده و با استفاده از میکروتوم از آنها مقاطع میکروسکوپی تهیه و با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. آسیب‌های بافتی عمده در آبشش شامل، پرخونی، هایپرپلازی، S شکل شدن، چماقی شدن تیغه‌ها و در غلظت‌های ۵۰ و ۱۰۰ µg/l، هم‌جوشی و نکروز تیغه‌های آبششی مشاهده گردید. در بافت کبد واکوئولاسیون سلول‌های کبدی، پرخونی سینوزوئید‌ها، حضور ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین و در غلظت‌های ۵۰ و ۱۰۰ µg/l سلول‌های کبدی حاوی هسته‌های پیکنوزه، کاریولیز شده و نکروزه مشاهده شدند. در بافت کلیه در غلظت۱۰ µg/l، کست‌های ادراری، پرخونی، دژنره شدن توبول‌ها و در غلظت‌های ۵۰ و ۱۰۰ µg/l ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین، دژنره شدن توبول‌ها با شدت بیشتر و نکروز در بخش‌های مختلف مشاهده گردید. نتایج بیانگر آثار منفی پایرن بر هوموستازی، سلامت ماهی و فعالیت اندام‌های حیاتی به‌واسطه تغییرات بافت‌شناسی می‌باشد که در بلند مدت و غلظت‌های بیشتر اثرهای شدیدتری را به‌وجود می‌آورد.

دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

بیشتر بیماران کبدی مدت زیادی منتظر عضو پیوندی خواهند بود. توانایی سلول‌‌های بنیادی مزانشیمی در تمایز به سلول‌‌های شبه‌کبدی امید تازه‌ای برای درمان بیماری‌‌های کبدی است. مهندسی بافت، تمایز کبدی را با اتصال گروه‌‌های گوناگون مانند گلیکوزآمینوگلیکان‌‌هایی همچون هپاران‌سولفات به سطوح کشت، بهبود داده است. در تمایز کبدی، جدا شدن و مرگ سلول‌‌ها مشکلی است که کارایی سلول‌درمانی را کاهش می‌دهد. هدف این مطالعه، طراحی و ساخت بستری با الگوبرداری از ماتریکس خارج سلولی کبد است که بتواند از چسبندگی و تکثیر سلول‌های بنیادی مزانشیمی حمایت کند. در این پژوهش، کلاژن به‌گونه‌ای فیزیکی روی سطح ظروف کشت پلی‌استیرنی پوشش داده شد. برای تهیه‌‌ی بستر کلاژن-گلیکوزآمینوگلیکان، مولکول‌‌های هپاران‌سولفات، به صورت کووالان به‌وسیله‌ی EDC به کلاژن متصل شد. میزان چسبندگی سلول به روش شمارش سلولی و تکثیر سلول به دو روش شمارش سلولی و MTT بررسی شد. وجود گلیکوزآمینوگلیکان روی کلاژن به‌وسیله رنگ‌آمیزی با سافرونین o تأیید شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان چسبندگی سلول‌‌ها به ترتیب مربوط به ماتریکس کلاژن، کلاژن-هپاران‌سولفات و پلی‌استیرن است. بستر کلاژن نیز بیشترین میزان تکثیر سلولی را نشان می‌دهد؛ پس از آن، ماتریکس کلاژن-هپاران‌سولفات توانست بستر مناسب‌تری نسبت به سطح پلی‌استیرن برای تکثیر سلول‌‌ها فراهم کند. این مطالعه نشان می‌دهد که ماتریکس شبیه‌سازی‌شده کبدی با استفاده از کلاژن همراه با گلیکوزآمینوگلیکان می‌تواند چسبندگی و ماندگاری سلول‌‌های بنیادی مزانشیمی را در سطح بهتری در مقایسه با سطوح معمولی کشت سلولی حمایت کند.
مریم نصراله پورمقدم، هادی پورباقر، سهیل ایگدری،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

سمیّت سایپرمترین (cypermethrin)باغلظت ۰۲/۰ میکروگرم دز لیتر در ارتباط با شوری  (صفر و  ppt۱۴) و دما (۱±۱۶ و ۱±۲۵ درجه سانتی‌گراد) در ماهی گورخری (Aphanius sophiae) برای مدت ۱۴ روز در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. با تغییر شوری و دما، تغییرات واضحی در بافت کبد مشاهده شد که روی‌هم افتادگی هپاتوسیت‌ها، شکل نامنظم نوکلئوس‌ها، تورم ابری، آتروفی، دژرسانس چربی، پیکنوزیز، نکروز کانونی، کاریولیز، تجمع سلول‌های کوپفر، نکروز هپاتوسیت‌ها و رکود صفرا از جمله تغییرات بود. نتایج نشان داد، با کاهش شوری و افزایش دما، سایپرمترین موجب تخریب بیشتر کبد ماهی می‌گردد.از این‌رو، این ماهی به علت یکسان عمل نکردن در شرایط محیطی مختلف، نمی‌تواند شاخص زیستی مناسبی باشد و در صورت استفاده از این گونه برای ارزیابی سایپرمترین در اکوسیستم‌های آبی، این شرایط محیطی نیز باید مد نظر قرار گیرند. 
مهتاب یارمحمدی، محمد پورکاظمی، رضوان اله کاظمی، محمد حسن زاده صابر، محمد علی یزدانی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

تأثیر دوره‏های گرسنگی بر پاسخ‏های فیزیولوژیک ازطریق‌شاخص‏های استرس (سطوح گلوکز، کورتیزول و نیز آنزیم‏های کبدی) درتاس‌ماهی ایرانی،Acipenser persicus، با وزن متوسط ۲۸/۰± ۰۶/۱۰۸ گرم و در شرایط پرورشی یکسان به‌مدت ۸ هفته بررسی شد. این مطالعه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج گروه آزمایشی و در سه تکرار شامل گروه کنترل (بدون دوره گرسنگی) و تیمارهای یک، دو، سه و چهار هفته گرسنگی، و چهار هفته غذادهی در حد اشتها پس از دوره گرسنگی بود. سطوح گلوکز و کورتیزول پلاسما در طول گرسنگی و تغذیه مجدد نسبت به گروه شاهد تغییر معنا‏داری نیافت (۰۵/۰p>) که نشانگر توانایی بالای این گونه در حفظ گلوکز خون در طی دوره‏های مختلف گرسنگی و بازیابی مقادیر پلاسمایی گلوکز خون پس از تغذیه مجدد بود. درحالی‌که سطوح آنزیم‏های کبدی پلاسما شامل AST، ALT و ALP در تیمارهای گرسنگی نسبت به شاهد، افزایش معنا‏داری را نشان داد، به‌طوری‌کهپس از تغذیه مجدد در تیمارهای گرسنگی کاهش و به حد تیمار شاهد رسید. با توجه به نقش آنزیم‏های کبدی در گلوکونئوژنز و با در نظر گرفتن ثابت ماندن گلوکز و کورتیزول پلاسما طی دوره‏های گرسنگی، به‌نظر می‏رسد که آنزیم‏های کبدی در ثابت نگه‌داشتن قند خون طی دوران گرسنگی، نقش مهمی را دراین‌ماهی ایفا می‏کنند. 
بهرام فلاحتکار، حسین بذرافشان، مهرزاد اسدی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

تأثیر تزریق LHRH-A۲با دوز μg/kg۱۰ در دو مرحله ۱۰ و ۹۰ درصد با فاصله زمانی ۱۲ ساعت بر اوولاسیون، سطوح هورمون­های جنسی، شاخص­های استرس و برخی پارامترهای بیوشیمیایی پلاسما در ماهی ماده استرلیاد(Acipenser ruthenus) بررسی شد. نمونه­برداری خون در سه مرحله قبل از تزریق (شاهد)، ۱۲ ساعت بعد از تزریق اول و بعد از اوولاسیون انجام گرفت. تفاوت معنی‌داری در میزان تستوسترون (T)، گلوکز و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) در مراحل نمونه­برداری مشاهده شد (۰۵/۰P<)، ولی در سطوح پروژسترون (P)، ۱۷- بتااسترادیول (E۲)، کورتیزول، آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، لاکتات و چربی کل تفاوت معنی‌دار نبودند (۰۵/۰P>). نتایج نشان داد هورمونLHRH-A۲  سبب تغییر سطوح برخی از آنزیم‌های کبدی و هورمون‌های مؤثر در بلوغ نهایی تخمک‌ها می­گردد. این مطالعه نشان داد تزریقLHRH-A۲  با نوسان چندانی در شاخص­های استرس همراه نبوده اما برخی استروئید­های جنسی از جمله T و ترکیبات بیوشمیایی خون به خصوص AST متأثر از القای هورمونی تغییر می­یابند.
مازیار یحیوی، وحیده جهان جو، رضا اکرمی، امیر هوشنگ بحری،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

اثرات مجزا و توأم پودر سیر و زنجبیل بر شاخص کبدی، ترکیب شیمیایی لاشه، فعالیت آنزیم‌های گوارشی و مقاومت بچه ماهی صبیتیSparidentex hasta)) در برابر تنش‌هایpH  و دمای بالا بررسی شد. آزمایش با استفاده از طرح کاملاً تصادفی شامل سطوح صفر (شاهد)، ۱درصد پودر سیر، ۱ درصد پودر زنجبیل و ترکیب ۱ درصد پودر سیر و ۱ درصد پودر زنجبیل (سیر/زنجبیل) در قالب چهار تیمار با سه تکرار طراحی و به‌مدت ۸ هفته اجرا گردید. تعداد ۲۴۰ عدد بچه ماهی صبیتی با وزن متوسط۳۱/۰ ±۰۸/۳ گرم در ۱۲ تانک توزیع شدند. نتایج نشان داد که در شاخص کبدی بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معناداری وجود داشت (۰۵/۰p<) و بیشترین میزان این شاخص مربوط به تیمارهای سیر/ زنجبیل و زنجبیل بود. نتایج آنالیز لاشه حاکی از وجود اختلاف معناداری در بین تیمارهای آزمایشی بود (۰۵/۰p<). بیشترین میزان پروتئین لاشه در تیمار سیر/ زنجبیل و بیشترین مقدار چربی لاشه در تیمار زنجبیل مشاهده شد. میزان فعالیت آنزیم‌های گوارشی در پایان آزمایش اختلاف معناداری در بین تیمارهای آزمایشی نشان داد(۰۵/۰p<). بیشترین میزان فعالیت لیپاز در تیمارهای سیر/ زنجبیل و زنجبیل و بیشترین میزان فعالیت آمیلاز نیز در تیمار زنجبیل مشاهده شد. تفاوت معناداری در آزمایش تنش اسیدی، قلیایی و حرارتی بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت (۰۵/۰p<).  بیشترین میزان مقاومت در برابر آزمایش تنش pH در تیمار سیر/ زنجبیل و در برابر تنش حرارتی در تیمار زنجبیل مشاهده شد. در مجموع، ترکیب سیر/ زنجبیل باعث بهبود ترکیب شیمیایی لاشه، افزایش فعالیت آنزیم‌های گوارشی و افزایش مقاومت به تنش‌های محیطی در این ماهی شد. 
پروین صادقی، محمدمنصور توتونی، سیما مولایی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: مطالعه آسیب‌شناسی بافتی یکی از مناسب‌ترین راه‌های ارزیابی اثرات ناشی از آلاینده‌ها در موجودات آبزی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات بافتی و شاخص تغییرات هیستوپاتولوژیک (HAI) بافت کبد ماهیان سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan) و سرخو معمولی johnii) (Lutjanus دریای عمان انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تعداد ۱۸ قطعه ماهی سنگسر معمولی و ماهی سرخو معمولی از سه ایستگاه رمین، کنارک و هفت‌تیر با استفاده از تور گوش‌گیر در زمستان ۱۳۹۵ صید گردید. به‌منظور بررسی نوع و شدت ضایعات بافتی، بافت کبد هر دو گونه ماهی مراحل تثبیت بافتی در محلول بوئن، عمل‌آوری بافت در دستگاه عمل‌آوری بافت ، قالب‌گیری با پارافین، برش‌گیری مقاطع بافتی به ضخامت ۴-۵ میکرون با میکروتوم، رنگ‌آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین را گذراندند.
یافته‌ها: ضایعات بافتی مشاهده شده در کبد ماهیان شامل واکوئوله شدن هپاتوسیت‌ها، اتساع سینوزوئیدها، تجمع سلول‌های چربی، احتقان خون، پیکنوزیس هسته، خونریزی و نکروز بود. ضایعات بافتی مشاهده شده در کبد هر دو گونه ماهی در ایستگاه هفت‌تیر بیشتر و در ایستگاه رمین کمتر از سایر ایستگاه‌ها بود. شاخص تغییرات هیستوپاتولوژیک بافت کبد در ایستگاه هفت‌تیر در هر دو گونه ماهی بیشتر از دو ایستگاه دیگر بود.
نتیجه‌گیری: احتمال می‌رود به علت پر تردد بودن اسکله هفت‌تیر و فاصله نزدیک آن با اسکله‌های دیگر منطقه، میزان تجمع مواد آلاینده‌ در این ایستگاه بیشتر بوده و سبب بروز عوارض شدیدتر بافتی در ماهیان شده است.
 
مریم امیری رسکتی، سکینه یگانه، خسرو جانی خلیلی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر استفاده از اسانس پوست لیموترش (Citrus limon) در جیره غذایی بر رشد، فراسنجه­های خونی، برخی از فراسنجه­های بیوشیمیایی سرمی و آنزیم­های کبدی ماهیان جوان قزل‌آلای‌ رنگین‌کمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش­ها: برای این منظور ۱۴۴ قطعه قزل‌آلای رنگین‌کمان با وزن متوسط ۴۱/۰± ۰۵/۹۵ گرم به طور تصادفی در ۴ تیمار حاوی سطوح مختلف اسانس پوست لیموترش شامل صفر (شاهد)، ۲۰۰، ۴۰۰ و۶۰۰ میلی‌گرم اسانس پوست لیموترش بر کیلوگرم جیره ذخیره‌ و به مدت هشت هفته تغذیه ‌شدند. یافته­ها: نتایج نشان داد بیشترین میزان فاکتورهای رشد در تیمار حاوی ۴۰۰ و ۶۰۰ میلی­گرم اسانس پوست لیموترش مشاهده شد (۰۵/۰>p). افزودن اسانس در جیره، فراسنجه­های خونی به جز MCV، MCH و MCHC و سرمی به جز گلوکز، تری­گلیسرید و کورتیزول را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد (۰۵/۰>p) آنزیم­های کبدی ALT و AST در تیمارهای حاوی اسانس و LDH در تیمارهای حاوی ۴۰۰ و ۶۰۰ میلی­گرم اسانس تفاوت معنی­داری با تیمار شاهد نداشت (۰۵/۰<p)، اما میزان ALP در تیمارهای حاوی اسانس افزایش معنی­داری نسبت به شاهد نشان داد (۰۵/۰>p). نتیجه­گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از ۴۰۰ میلی­گرم اسانس در جیره ماهی قزل­آلای رنگین­کمان می­تواند بدون تاثیر منفی بر کبد موجب بهبود رشد، فراسنجه­های خونی و برخی از فراسنجه­های سرمی گردد.

سهیلا کریمیان،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

هدف: این مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر جایگزینی سولفات مس با نانو اکسیدمس در جیره غذایی بر رشد و بازماندگی، فعالیت آنزیمی و آسیب شناسی بافت کبد ماهیان قرمز در سال ۱۳۹۷ انجام پذیرفت. مواد و روش¬ها: تیمارهای آزمایشی شامل ۵ تیمار آزمایشی شاهد، تیمار mg/kg۳ سولفات مس؛ mg/kg۳ نانواکسیدمس، mg/kg۵ نانواکسیدمس و mg/kg۱۰ نانواکسیدمس در نظر گرفته شد و ماهی‌ها طی یک دوره ۶۰ روزه، ۲ بار در روز به میزان ۴ درصد وزن بدن و به روش دستی تغذیه شدند. در پایان دوره آزمایشی، شاخص¬های رشد و بازماندگی ، فعالیت آنزیم¬های کبدی (آلکالین فسفاتاز، آسپارتات ترانس‌آمیناز، آلانین¬آمینوترانسفراز) و همچنین آسیب شناسی بافت کبد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته¬ها: براساس نتایج به دست آمده استفاده از نانوذرات مس در سطوح مختلف ۳، ۵ و ۱۰ میلی¬گرم در کیلوگرم جیره غذایی به جای سولفات مس در جیره غذایی می¬تواند باعث بهبود عملکرد رشد و بازماندگی ماهیان قرمز شود. همچنین سولفات مس نسبت به نانوذرات اثرات منفی بیشتری بر بافت کبد و همچنین آنزیم¬های آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین¬آمینوترانسفراز دارد؛ از این رو به نظر می¬رسد جایگزینی سولفات مس با نانوذرات مس در جیره غذایی می¬تواند سبب کاهش اثرات منفی بر آبزیان شود. از طرف¬دیگر نتایج آسیب شناسی بافت کبد در تیمار حاوی ۵ و ۱۰میلی¬گرم نانوذره مس در کیلوگرم جیره غذایی نشان داد که نانوذرات مس سبب ایجاد ضایعات بافتی و اثرات مخرب (البته کمتر از سولفات مس) می¬شود. نتیجه¬گیری: بهتر است جایگزینی سولفات مس با نانوذرات مس در سطوح ۳ میلی¬گرم در کیلوگرم جیره غذایی باشد.
پروین صادقی، اسماء اسماعیل زاده آشینی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

اهداف: هدف از این مطالعه بررسی میزان تغییرات آنزیم‌های کبدی در پلاسمای هامورماهی لکه زیتونی منقوط دریای عمان(Epinephelus stoliczkae)تحت القای غلظت‌های مختلف دی‌کرومات پتاسیم در طی ۲۱روز در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش‌ها: ۲۰۰ قطعه هامورماهی لکه زیتونی منقوط با میانگین طول کل۲/۲±۶/۲۹سانتی‌متر و میانگین وزن کل۴/۹۲±۵/۳۸۹گرم از دریای عمان صید گردید. جهت اجرای آزمایش سمیت تحت کشنده سه تیمار ۶/۳، ۳۱/۷ و۶/۱۴میلی‌گرم بر لیتر کروم (سه تکرار و یک شاهد) انتخاب گردید. ماهی‌ها به مدت ۲۱روز در معرض کروم قرار گرفتند و در فاصله زمانی ۵/۰، ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱روز پس از شروع آزمایش، به‌منظور اندازه‌گیری سطح آنزیم‌های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلانین آمینوتراسفراز(ALT) و آلکالین فسفاتاز(ALP)، از ساقه دمی ماهی‌ها نمونه خون تهیه شد. سنجش میزان آنزیم‌ها با استفاده از روش فتومتری انجام و مقادیر سنجیده شده برحسب U/Lبیان شد.
یافته‌ها: بیشترین و کمترین میزان آنزیم‌های کبدی در هامورماهی لکه زیتونی منقوط به ترتیب برابر بود با: آسپارتات آمینو ترانسفراز=۲۸/۱۰±۲۹۸-۲۱/۶± ۱۹۸، آلانین آمینوترانسفراز=۱۹/۲±۸۱-۵۶/۲±۳۸، آلکانین فسفاتاز= ۷۶/۲±۱۷۷-۲۱/۴±۱۱۸U/L. باگذشت زمان، میزان آنزیم‌های کبدی در تیمارهای مختلف نسبت به گروه شاهد افزایش و اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد(۰۵/۰>P).در مورد هر سه آنزیم کبدی بیشترین میزان در تیمار سوم و روز ۲۱و کمترین میزان در تیمار اول و زمان ۵/۰روز ثبت شد.
نتیجه‌گیری: در این آزمایش،آنزیم‌های کبدی در پاسخ به افزایش غلظت کروم و مدت‌زمان در معرض بودن،افزایش یافتند که علت آن می‌تواند آسیب به سلول‌های کبدی و درنتیجه آزاد شدن آنزیم‌های کبدی در پلاسما باشد. به‌طورکلی می‌توان آنزیم‌های کبدی را به‌عنوان نشانگر زیستی آلودگی در محیط‌های طبیعی استفاده نمود.
 
بتول ادهمی، عبدالصمد کرامت، حسین اورجی، محمد کاظمی فرد، سلیمان محجوب،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

در مطالعه حاضر تاثیر سطوح مختلف لیزوفسفولیپید (لیزو) بر رشد، فراسنجه­های خونی، فعالیت آنزیم­های کبدی و لیزوزیم قزل­آلای رنگین­کمان تغذیه­شده با جیره­های حاوی پودر چربی مورد بررسی قرار گرفت. جیره­های آزمایشی شامل ۴ سطح صفر، ۳، ۶ و ۹ گرم بر کیلوگرم لیزو و جیره کنترل (حاوی روغن ماهی) هر یک در سه تکرار بودند. در پایان ۵۶ روز پرورش، اندازه­گیری شاخص­های رشد نشان­دهنده بهبود درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی در لیزو۹ نسبت به سایر تیمارهای حاوی پودر چربی بود، اگرچه این مقادیر به تیمار شاهد نرسید(P<۰,۰۵) . همچنین، با افزایش سطح لیزو در جیره­های حاوی پودر چربی فاکتور وضعیت بهبود یافت (P<۰,۰۵). طبق نتایج فراسنجه­های خونی، بیشترین تعداد گلبول سفید در تیمارهای حاوی پودر چربی مشاهده شد (P<۰,۰۵) ، درحالیکه، گلبول قرمز به طور معنی­داری با افزودن ۶ و ۹ گرم لیزو به پودر چربی افزایش یافت (P<۰,۰۵). از طرفی، شاهد و ۹ گرم لیزو توانستند منجر به افزایش معنی­داری در درصد هماتوکریت در مقایسه با سایر تیمارها شوند (P<۰,۰۵). طبق نتایج آنزیمی مقدار لیزوزیم به طور معنی­داری در سطوح ۰ و ۳ گرم لیزو کاهش یافت (P<۰,۰۵). در مقابل، آنزیم­های کبدی با گنجاندن پودر چربی افزایش یافتند (P<۰,۰۵). اگرچه، ۹ گرم لیزو منجر به کاهش مقادیر مذکور شد (P<۰,۰۵). باتوجه به نتایج حاصله سطح ۹ گرم بر کیلوگرم لیزوفسفولیپید به عنوان مناسب­ترین سطح مکمل در جیره حاوی ≈۷۰% پودر چربی در قزل­آلای رنگین­کمان پیشنهاد می­گردد.

طاهره درداب، ایمان سوری نژاد، ملیکا ناظمی، Zahra Ghasemi،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف مطالعه حاضر جداسازی استروئیدها و اسیدهای چرب از کبد کوسه دم خالدار خلیج فارس Carcharhinus sorrah و ارزیابی فعالیت ضد قارچی آنها بود. عصاره‌گیری از کبد با متانول ۷۰% انجام شد و سپس فرکشن حاوی ترکیبات استروئیدی توسط ستون کروماتوگرافی با سیلیکاژل جداسازی گردید. شناسایی ترکیبات با کروماتوگرافی لایه نازک و کروماتوگرافی گازی همراه با طیف سنجی جرمی صورت گرفت. فعالیت ضد‌ قارچی استروئیدها و اسیدهای چرب با استفاده از روش رقت لوله‌ای به منظور تعیین حداقل غلظت مهار‌کنندگی و حداقل غلظت کشندگی بر قارچ Aspergillus fumigatus و مخمر Candida albicans  بررسی شد. تشخیص نمونه‌هایی از استروئیدها و اسیدهای چرب توسط کروماتوگرافی حضور این ترکیبات را در کبد کوسه ماهی مورد مطالعه تایید نمود. استروئیدهای شناسایی شده از کبد کوسه شامل ترکیباتی از Y-Sitosterol، Desmosterol و Squalene بودند که نتایج متفاوتی را در مهار رشد و کشتن سویه های قارچ و مخمر در غلظت‌های مختلفِ مورد آزمایش نشان دادند. اسکوالین و دسمسترول در کمترین غلظت، بیشترین اثر مهارکنندگی را بر قارچ نشان دادند ولی سیتسترول در کمترین غلظت بیشترین اثر را بر مخمر نشان داد. اسکوالین تنها بر قارچ اثر کشندگی نشان داد و در مجموع،  قارچ A. fumigatus در مقایسه با مخمر C. albicans نسبت به فعالیت ضد میکروبی ترکیبات کبد حساسیت بیشتری نشان داد. در ﺟﻤﻊﺑﻨﺪی ﻧﻬﺎیﯽ، نتایج امیدوارکننده ای در ﻣﻮرد فعالیت ﺿﺪ ﻣﯿﮑﺮوﺑﯽ ترکیبات چربی اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه از کبد کوسه دم خالدار خلیج فارس حاصل شد که بیانگر اهمیت بررسی بیشتر این ترکیبات طبیعی ﺑﺮای ﺳﻨﺘﺰ زیست داروها از جانوران دریایی می باشد.
 

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

هپاتوسلولار کارسینوما، رایج­ترین نوع سرطان کبد، علت اصلی مرگ در بیماران مبتلا به سیروز کبدی است. پودوفیلوتوکسین به عنوان یک ترکیب ضدسرطان طبیعی، خواص ضد توموری ایده­آلی برای درمان سرطان دارد ولی استفاده از آن به دلیل حلالیت و فراهمی زیستی ضعیف محدود شده است. بنابراین، یافتن یک سیستم تحویل داروی مناسب، از اهمیت زیادی در بهبود فراهمی زیستی پودوفیلوتوکسین برخوردار است. در این مطالعه از نانوذراتmPEG-PCL  برای دارورسانی پودوفیلوتوکسین به سلول­های سرطان کبد استفاده شده است. کوپلیمرهای mPEG-PCL سنتز و توسط روش­های آنالیز DLS،FTIR  و NMR تعیین ساختار شدند. غلظت بحرانی میسل شدن  (µg/ml) ۰۵۵/۰، متوسط سایز نانوذرات ۱۲± ۱۸۶ نانومتر و پتانسل زتا ۱۳/۵- میلی ولت به دست آمد. سپس دارو به روش نانورسوب­دهی در نسبت­های مختلف وزنی/وزنی کوپلیمر:دارو، در میسل­ها بارگذاری شد. سایز نانوذرات حاوی دارو ۲۰± ۲۱۴ نانومتر و نسبت وزنی ۱:۱ با میزان بارگذاری ۲۳/۱±  ۳۶/۷۷ به عنوان نسبت بهینه انتخاب شد. نتایج رهایش دارو تفاوت معنی­داری بین آزادسازی سریع پودوفیلوتوکسین آزاد و انتشار پایدارتر داروی بارگذاری شده نشان داد. در دمای C˚۳۷ رهایش دارو بیشتر بود که به تخریب ساختار پلیمرزوم در این دما نسبت داده شد.  با توجه به نتایج تست سمیت سلولی، مقدار IC۵۰ برای نانودارو، ml/μg ۶۴/۸ و پایین‌تر از مقدارIC۵۰  برای داروی آزاد (ml/μg ۷۹/۱۲) بود که تأثیر سمیت سلولی بهبود یافته نانودارو در مقایسه با داروی آزاد را نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده، نانوذرات پلیمرزوم می­توانند حامل­های بالقوه­ای برای تحویل، رهایش قابل کنترل و بهبود اثر سمیت پودوفیلوتوکسین در شیمی درمانی سرطان باشند.
 

دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: با توجه به اینکه واکسن موثری علیه ویروس هپاتیت B(HBV) وجود دارد، شیوع جهانی عفونت با این ویروس کاهش چشمگیری پیدا نکرده است.HBV برخلاف بسیاری از ویروسهای بیماری زا در انسان قابلیت کشت در آزمایشگاه را ندارد. اما ترانسفکشن سلولهای کبدی با منشا انسانی بوسیله پلاسمید کد کننده ژنوم کامل HBV می تواند منجر به تولید ویروس عفونی گردد. در صورت راه اندازی و بهینه سازی کشت سلولی، تکثیر ژنوم ویروس در این سلولها را می توان با استفاده از PCR تشخیص داد، همچنین ترشح آنتی ژن سطحی ویروس بوسیله الایزا قابل اندازه گیری است. ژنهای القاء کننده اینترفرون(ISGs) در پاسخ به درمانHBV با داروی اینترفرون آلفا بیان می شوند، در نتیجه اندازه گیری این ژنها می تواند در موارد عدم پاسخ دهی به این دارو موثر باشد. در نتیجه در مطالعات دارویی علاوه بر تشخیص اثر ماده مورد نظر بر شاخصهای ویروسی، با سنجش ISG ها می توان اثر دارو را نیز در فعال سازی ایمنی ذاتی علیه HBVمورد بررسی قرار داد. مواد و روش‏ها: در این مطالعه ترانسفکشن سلولهای کبدی Huh-۷ بوسیله پلاسمید pCH-۹/۳۰۹۱ انجام شد و سپس بیان HBsAg و همچنین تولید mRNA های ویروسی مورد بررسی قرار گرفتند. علاوه بر این با استفاده از آغازگرهای شناسایی کننده ISG ها، روش شناسایی آنها راه اندازی و بهینه سازی شد. نتایج: سلولهای Huh-۷ از تکثیر HBV حمایت می کنند. انجام الایزا بر روی مایع رویی سلولها بیشترین میزان HBsAg را در ۷۲ ساعت پس از ترانسفکشن تایید می کند. با استفاده از آغازگرهایی که برای نواحی S و pg/pC طراحی شده، رونویسی و تکثیر ژنوم ویروس نشان داده شد. نتایج PCR با استفاده از پرایمرهای ISG بر روی سلولهای ترانسفکت شده با پلاسمید ویروسی نشان داد که ممکن استHBV در بالا بردن میزان ISG ها در سلولهای Huh-۷ نقشی نداشته باشد. نتیجه‏گیری: یافته ها نشان داد این سیستم می تواند راه حلی باشد در جهت مطالعه بر روی عملکرد ژنوم ویروس، آزمایش دارو ها و واکسنهای جدید و همچنین بررسی مکانیسم های مقاومتهای دارویی که در حال حاضر پاسخ به داروهای کنونی از جمله اینترفرون آلفا را با مشکل مواجه نموده است.

دوره ۱۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

این مقاله به مطالعه و تدوین مدل ساختاری مناسب برای توصیف رفتار مکانیکی بافت کبد می‌پردازد. برای این منظور تغییرشکل بافت کبد در آزمون فشار تک‌محوره، بر اساس دو مدل ساختاری هایپرالاستیک و هایپرویسکوالاستیک، به ازای دو نرخ کرنش متفاوت، به‌صورت تحلیلی و عددی مطالعه و بررسی شده است. مدل‌ها بر پایۀ تابع انرژی چندجمله‌ای استخراج و ضریب‌های معادلۀ ساختاری با استفاده از برازش نمودار تنش-کرنش حاصل از این دو مدل بر نتایج تجربی موجود، به‌دست آمده‌اند. هم‌چنین برای تعیین رفتار بافت در شرایط بارگذاری دیگر، مدل‌ها برای بارگذاری کشش تک‌محوره و برش نیز بررسی شده‌اند. شبیه‌سازی‌های عددی با استفاده از نرم‌افزار آباکوس، که هر دو مدل در آن به‌صورت پیش‌فرض وجود دارند، انجام شده‌اند. به‌منظور اعتبارسنجی روش‌های نظری، نتایج حل تحلیلی و شبیه‌سازی اجزای محدود با یکدیگر و هم‌چنین با داده‌های تجربی موجود مقایسه شد. بررسی نتایج نشان می‌دهد حل تحلیلی و شبیه‌سازی عددی انجام شده برای پیش‌بینی رفتار بافت کبد، تقریباً بر هم منطبق و به‌علاوه در مقایسه با نتایج تجربی، از دقت خوبی برخوردار بوده و مدل‌ها دارای پایداری قابل قبولی هستند. آن‌گاه اثر ضریب اصطکاک بین نمونه و صفحۀ فشارنده بررسی شده است. نتایج نشان می‌دهند با افزایش ضریب اصطکاک، تنش ایجاد شده افزایش می‌یابد. بنابراین پیش‌بینی دقیق‌تر رفتار بافت مستلزم انتخاب صحیح ضریب اصطکاک است. معادله‌های ساختاری انتخاب شده برای پیش‌بینی رفتار کبد، به‌دلیل غیرصفر بودن تمامی ثابت‌های مادی، در مقایسه با پژوهش‌های مشابه برای بافت‌های دیگر، از لحاظ ریاضی پیچیده‌تر بوده و حل تحلیلی آن چالش‌ و نوآوری اصلی این مقاله به‌شمار می‌رود.

دوره ۱۶، شماره ۹۰ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

بقایای آنتی‌بیوتیک‌ها در گوشت و مواد غذایی با منشأ حیوانی اثرات نامطلوبی روی سلامت مصرف‌کننده دارد. در این پژوهش، میزان بقایای آنتی‌بیوتیک‌های خانواده پنی‌سیلین در ۴۵ نمونه (۱۵ نمونه گوشت، ۱۵ نمونه کبد و ۱۵ نمونه کلیه) به روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج از ۴۵ نمونه، ۴۳ نمونه آلوده به آنتی‌بیوتیک تشخیص داده شد. بالاترین سطح آنتی‌بیوتیک هم در نمونه‌های کبد مشاهده شد اما بین نمونه‌های کبد و کلیه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (۸۹۵/۰=p). در ادامه، برای تعیین نوع و کمیت این آنتی‌بیوتیک‌ها از بین نمونه‌های آلوده، نمونه‌های با سطح آلودگی یکسان حذف شدند و بقیه نمونه‌ها به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) از نظر میزان پنی‌سیلین G، آمپی‌سیلین و آموکسی‌سیلین مورد آنالیز قرار گرفتند. براساس نتایج ، میزان پنی‌سیلین G بالاترین مقدار را در بین انواع پنی‌سیلین داشت و پس از آن به ترتیب آمپی‌سیلین و آموکسی‌سیلین در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند. همه انواع پنی‌سیلین در نمونه‌های کبد بالاتر از نمونه‌های گوشت و کلیه بود، اما تفاوت بین آن‌ها معنی‌دار نبود. همچنین، در همه نمونه‌ها همبستگی بالایی بین نتایج الایزا و HPLC وجود داشت و ضریب همبستگی (r۲) در همه گروه­های مورد مطالعه اعم از نمونه‌های گوشت، کبد و کلیه بالای ۹۹% بود. علاوه بر این مشخص شد در برخی نمونه‌ها، باقی‌مانده آنتی‌بیوتیک از بیشینه حد مجاز (MRL) استانداردهای جهانی فراتر بود. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، تنظیم و تدوین ضوابط و استانداردهای ملی مرتبط جهت کاهش میزان بقایای آنتی‌بیوتیک در مواد غذایی با منشأ حیوانی ضروری به نظر می‌رسد.

دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: میکروRNA ها، RNA های غیر کد کننده‏ای است که به‏عنوان تنظیم کننده چندین فعالیت زیستی مثل متابولیسم، تکثیر و تنظیم سلولی عمل می‏کند. مطالعات اخیر نشان دهنده پتانسیل بالای این مولکول‏های کوچک در تمایز سلول‏های بنیادی به سلول‏های مشخص است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر let-۷f بر بیان ژن عامل هسته‏ای کبد (HNF۴a) و عوامل خاص کبدی از جمله آلبومین، آلفا فیتوپروتئین، سیتوکراتین ۱۸ و سیتوکراتین ۱۹ در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی است. مواد و روش‏ها: سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی تحت تأثیر آنزیم کلاژناز نوع I از بافت چربی انسانی استخراج شده و سپس با استفاده از لنتی‏ویروس‏های حاوی مهار کننده let-۷f و Scramble (کنترل منفی) ترانسداکت شدند. سپس تغییر در سطح بیان ژن‏های HNF۴a، آلبومین، آلفا فیتوپروتئین، سیتوکراتین ۱۸ و سیتوکراتین ۱۹ در زمان‏های متفاوت با استفاده از روش Real-time PCR بررسی شد. نتایج: کارآیی ترانسداکشن ناقل‏های لنتی ویروسی در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی بیش از ۸۰ درصد بود که با بررسی بیان پروتئین فلورسانت سبز ارزیابی شد. نتایج Real-time PCR نشان داد که مهار let-۷f در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی منجر به افزایش معنی‏دار در بیان ژن‏های خاص کبدی در مقایسه با کنترل منفی می‏شود. همچنین بیان ژن HNF۴a روز چهاردهم بعد از ترانسداکشن افزایش داشت که تأیید کننده سرکوب ژن HNF۴a توسط let-۷f است. نتیجه‏گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که let-۷f به‏عنوان یک تنظیم کننده منفی در بیان ژن HNF۴a عمل می‏کند و مهار let-۷f منجر به افزایش بیان نشانگرهای ویژه کبدی می‏شود. بنابراین مهار let-۷f می‏تواند ابزار مؤثری در به راه‏اندازی تمایز سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی به سمت رده هپاتوسیتی باشد.

دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: کروسین کاروتنویید استخراج شده از زعفران است که دارای خواص درمانی بسیاری از جمله آثار آنتی‌اکسیدانی است. ترکیبات آنتی‌اکسیدان از جمله کاروتنوییدها ممکن است در دزهای بالا به‌‏عنوان پیش‌اکسیدان عمل کند و باعث تخریب بافت‌ها شود که در این شرایط مهم‌ترین سیستم‌های دفاع آنتی‌اکسیدانی در کبد وارد عمل می‏شود تا از آسیب بافت‏ها ممانعت به‌ عمل آورد. در این مطالعه آثار سمی احتمالی کروسین بر کبد رت طبیعی بررسی شد. مواد و روش‏ها: رت‌های طبیعی به‏طور تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند. به گروه ۱ (کنترل)، نرمال سالین و به گروه‏های ۲-۴ به‏ترتیب کروسین با دزهای۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم هفته‌ای یک بار به‏مدت ۴ هفته به‏صورت داخل صفاقی تزریق شد. رت‏ها یک هفته بعد از آخرین تزریق کشته شدند. پارامترهای بیوشیمیایی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، اوره، اسیداوریک و کراتینین در سرم و میزان گلوتاتیون احیا، فعالیت آنزیم‌های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز و میزان اکسید شدن پروتئین‏ها و لیپیدها با اندازه‏گیری میزان گروه‏های کربونیل و مالون‏دی‏آلدیید در کبد ارزیابی شد. نمونه‌های کبد از نظر هیستوپاتولوژی نیز بررسی شد. نتایج: کروسین با دزهای مختلف مورد استفاده در درمان بیماری‏ها بررسی شد. هیچ‏گونه تغییر معنی‌داری در پارامترهای بیوشیمیایی سرم، گلوتاتیون احیا، مالون‏دی‏آلدیید، گروه‌های کربونیل پروتئین‌ها و فعالیت آنزیم‌های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در بافت کبد ایجاد نشد. همچنین هیچ تغییر بافتی در کبد مشاهده نشد. تنها دز ۲۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم باعث اندکی کاهش در فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز شد که شاید در درازمدت جبران شود. نتیجه‏گیری: کروسین در دزهای مورد استفاده هیچ اثر سمی بر کبد رت نداشت.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱